شوخی زائری با دانشگاه امام صادق
محمدمهدی سیار گفت: آنچه میتواند میلاد عرفانپور را از شاعران همنسلش متفاوت کند، همان چیزی است که در کلمه حکمت خلاصه میشود. حکمت دیدن یک حقیقت ازلی و ابدی در لحظهای کوتاه و یک آن است.
مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب «شمعدانیها» و دیگر مجموعه اشعار میلاد عرفانپور عصر دیروز پنجشنبه 27 آبان با حضور حجتالاسلام محمدرضا زائری فعال فرهنگی و مدرس دانشگاه، محمدمهدی سیار شاعر و مدرس دانشگاه، علیاکبر شیروانی مدیر انتشارات سوره مهر و میلاد عرفانپور در کتابفروشی سوره مهر در میدان انقلاب تهران برگزار شد.
زائری در اینمراسم گفت: اینروزها همه جا از این حرف میزنند که فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق (ع) سیاست را قبضه کرده و کابینه و دولت را گرفتهاند، اما حواسشان نیست اول از شعر شروع کرده و بعد رسیدهاند به سیاست. در میان فارغالتحصیلان این دانشگاه شاعران بسیار خوبی داریم که عرفانپور هم یکی از آنهاست.
وی در ادامه بخشی از قدرتی که رباعی را مرهون کوتاهیاش دانست و گفت: این موضوع را عرفانپور در مقدمه بسیار خواندنی «شمعدانیها» توضیح داده و به نظرم خواندن آن برای درک مسیری که شاعر در این سالها طی کرده، بسیار راهگشاست. اما در این حد بگویم که میدانیم هرچه روزگار پیش میرود، در اقتضائات تازه زمان میبینیم که مخاطب حجم کمتری را برای خواندن میپذیرد. هرچند در زمانهای کهن قصاید، مثنویهای طولانی و غزلیات مخاطب بیشتری داشتهاند، اما این روزها حوصله جهان بیشتر در حد هایکو و رباعی و قالبهای کوتاه میگنجد.
حجتالاسلام زائری سپس به بیان نکاتی درباره شعر عرفانپور پرداخت و گفت: عرفانپور فرزند زمانه خودش است و بدون اینکه ابایی داشته باشد در کنار عاشقانهها، دردهای مردم را هم بیان میکند. اگر این شاعر و خیلی دیگر از دوستان شاعر و نویسندهمان در جبهه انقلاب مراعات کرده و این رویه انتقادی را پیش نمیگرفتند، قدر و منزلت خیلی بیشتری پیدا میکردند. یا مثلاً به جای هیئت خودشان را در کافه تعریف میکردند هم شرایط خیلی متفاوتی میداشتند، اما به نظرم این موارد هیچکدام مهم نیست، مهم این است که هرچه جلوتر رویم زمان سره را از ناسره جدا خواهد کرد و نسلهای آینده شعر امروز ما را قضاوت میکنند، قضاوتهایی که مطمئنم میرسد به خواندن رباعیهای عرفانپور با نگاهی متفاوت با امروز.
در ادامه سیار گفت: رباعی به شیوهای که عرفانپور پی گرفته، کشف ابدیت در لحظه است. پیداکردن دریچهای در هر شیء و اتفاقی، در هر کلمهای و هر جذابیت موسیقایی کنارهم نشستهای. هرشاعری میتواند جذابیت موسیقایی دوکلمه برای نشستن کنار هم یا جذابیت یک رخداد و هر اتفاق دیگری را درک و پیدا کند، اما این کافی نیست و چگونه بیان کردن آن است که به شعر روح و جان تازه میدهد. اینکه بتوانی جذابیت ابدیت را بازگو و دریچهای از هر لحظه به فرازمان بازکنی، و مهمتر اینکه این اتفاق بزرگ را تنها در چهار مصرع رقم بزنی، کار دشواری است که عرفانپور از پس آن برآمده است.
وی افزود: آنچه میتواند میلاد را از شاعران همنسل خودش متفاوت کند، همان چیزی است که در کلمه حکمت خلاصه میشود. حکمت دیدن یک حقیقت ازلی و ابدی در لحظهای کوتاه و یک آن است. این گمشده ادبیات و هنر ما امروز حکمت است. هرکسی به وسع خودش میتواند در لحظه این حقیقت را پیدا و بازگو کند و این کاری است که عرفانپور انجام داده است. گمانم این است کتاب «شمعدانیها» گزیده خود شاعر از میان آثارش است و هرکسی می تواند مطابق با سلیقه خود، گزیده دیگری از میان سرودههای او فراهم کند.
اینشاعر گفت: عرفانپور معلم و مشوق بسیار خوبی برای نسل جوان بوده است. او برنسل امروز شعر فارسی بسیار اثر گذاشته و مطمئنم گزیده رباعیهای او در قرنهای بعد هم خوانده و مورد توجه قرار خواهد گرفت. شک ندارم که بخشی از رباعیهای شمعدانیها جزء گزیدههای مخاطبان ادبیات در نسلها و قرنهای بعد خواهد بود.مطمئنم وقتی درباره این عصر سخن بگویند میلاد جایگاه ویژهای خواهد داشت.
سپس عرفانپور گفت قبلتر قالبهای شعری دیگری را هم آزموده و سپس تصمیم گرفته با رباعی بماند. چراکه رباعی در عین کوتاه بودن کامل و رساست.
اینشاعر جوان ادامه داد: شاید برخی از رباعیهایم یک عمق عارفانه و تأثیرگذاری معنوی پیدا کرده که برخی معتقدند حس نمیشود که یک جوان آن را سروده است. من باوری درونی دارم درباره اینکه چطور این رباعیها خلق میشوند. از هر صد شعر یکی به آن ویژگی خاصی که باید میرسد و مخاطب هم آن را تشخیص داده و دوستش میدارد. به نظرم اگر شاعر در مسیر درستی که خدا برایش خواسته، پیش برود و صدق در کلام و عمل داشته باشد، به آنجا که باید میرسد. گاهی روی یک رباعی از نظر فنی حساب کردهام اما مردم شعری را که احساس تأثر درونیام را در آن بیان کردهام دوست داشته و زمزمه کردهاند.
وی افزود: اگر شاعر مسیر درست را برود، گاهی خدا دستش را میگیرد و در لحظهای و آنی چیزی را به او نشان داده و دوباره به خاک برش میگرداند. یعنی او را برای یک لحظه در معرض تماشای ملکوت قرار میدهد و همین معدود لحظات است که شعرهای درخشان را رقم میزند. بنده کمترین هم کلماتم آینهای است برای تصویرکردن ملکوت و آن معنا، برای همین هم اگر چیز قابلی در کارهایم باشد، از من نیست و اگر ناخالصیای هست به سبب مشکلات وجودی ما آدمهاست.
کد خبر
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.