بازخوانی یک زندگی فرهنگی
امروز سالروز مرگ محمد مختاری است
پیشترها شمس لنگرودی شاعر و پژوهشگر در گفتوگو با «ایسنا» درباره محمد مختاری گفته است: جزو شاعران دهه ۵۰ و ۶۰ است؛ یعنی آغاز کار شاعریاش، بهطور جدی در دهه ۵۰ بوده و در دهه ۶۰ آن را ادامه داده است. شاعران در این دهه عموما تقسیم شده بودند در دو جناح شاعران محتواگرا و شاعران اصطلاحا شکلگرا. اگرچه این دسته واقعا شکلگرا هم نبودند و شعرهایشان مجموعهای آشفته از الفاظ بود؛ اما به هر حال به آنان شاعران شکلگرا گفته میشد. تفاوت مختاری این بود که از همان سالها کوشش میکرد تلفیقی بین این دو جریان بهوجود بیاورد؛ در حقیقت او تلاش میکرد که شعرهایش نه فقط محتوایی یعنی شعاری باشد و نه مجموعهای از کلمات درهمتنیده نامفهوم.
زندهیاد منوچهر آتشی نیز با تاکید بر اینکه مختاری از نظر ساختار شعری یا عناصر تکنیکی شعری شیوه مستقلی داشته است، گفته بود: او در مرز بین وزن عروضی و بیوزنی شعر میگفت و هرگز شعر مطلق بیوزن نمینوشت. شعر مختاری از نظر ساختار بیرونی، نوعی عروض بیرونی بود و نیما را هم نه تنها بهعنوان آغازگر بلکه بهعنوان یک منتقد و شاعر اجتماعی کامل قبول داشت. شعرهای او هیچگاه بدون این خطوط اندیشگیاش وجود نداشتند، یعنی اینطور نبود که شعر مطلقا عاشقانه بگوید یا به صرف زیبایی کلام شعری بسراید. خوب درس خوانده بود و تفکر میکرد و سرنوشت مردم و مملکت برایش اهمیت داشت و به این دلیل شعرهای او سرشار از اندیشه است که این، نوعی حالت پارادوکسیکال را در کار او ایجاد میکند. به این معنا که حضور اندیشه در شعر مورد پسند بسیار است، اما این در عین حال شعر را از ترنم و تغنی دور میکند، یعنی شعری باقی میماند که نوعی شعر آرام و آسان نیست که انسان را دنبال خود بکشاند، بلکه خواننده این شعر، باید به فکر شاعر توجه کند.
محمد مختاری اول اردیبهشتماه 1321 در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر طی کرد و سپس وارد دانشگاه فردوسی شد و در سال 1348 در رشته ادبیات فارسی فارغالتحصیل شد.
سال 1352 فعالیت خود را در بنیاد شاهنامه با نظارت مجتبی مینوی آغاز کرد و تحقیق درباره شاهنامه را بهطور جدی پیگیری کرد و در زمینه اسطورهشناسی تحقیقات جامعی انجام داد. «دروهم سندباد»، «قصیدههای هاویه»، «بر شانه فلات»، «شعر 57»، «منظومه ایرانی»، «خیابان بزرگ»، «سحابی خاکستری»، «آرایش درونی»، «وزن دنیا» و «چشم مرکب» عنوان برخی مجموعه شعرهای او هستند.
در زمینه نقد و پژوهش هم آثاری همچون «داستان سیاوش»، «حماسه در رمز و راز ملی»، «اسطوره زال»، «انسان در شعر معاصر»، «چشم مرکب»، «تمرین مدارا» و «هفتاد سال عاشقانه» را به یادگار گذاشت و «زاده اضطراب جهان» و «مایاکفسکی» برخی ترجمههای او بهشمار میآیند. سال 1376 طرحی تحقیقی را روی آثار 39 شاعر آغاز کرده بود و تصمیم داشت برای معرفی و تحلیل آثار هر شاعر کتاب مستقلی چاپ کند که فقط سه اثر به سرانجام رسید؛ یعنی آثار منوچهر آتشی، سیاوش کسرایی و یدالله رویایی.
او در کتاب «تمرین مدارا» با نگاهی انتقادی و موشکافانه به وجوه مختلف فرهنگ و ریشههای آن نقب زده است و به این موضوع پرداخته که چه وجوهی از گذشته فرهنگی با بقای خود در ذهنیت ایرانی معاصر، ما را از تفکر انتقادی بازداشتهاند.
تمرین مدارا درواقع نوعی بازخوانی انتقادی فرهنگ کهن از خلال ادبیات و ضربالمثلها و دیگر نمودهای این فرهنگ است. در اولین مقاله کتاب که با عنوان بازخوانی فرهنگ منتشر شده مینویسد: «بازخوانی فرهنگ یکی از ضرورتهای دوران ماست. نزدیک به یکصدوپنجاهسال است که جامعه ما، از یکسو درگیر با سنت و نو مانده است. از سوی دیگر، به تقابل فرهنگهای خودی و غیرخودی گرفتار است و دوران بحرانی گذار خود را میگذراند. پس ناگزیر است برخورد آگاهانه و سنجیدهای با این درگیری و گرفتاری، و علل و عوامل آن داشته باشد، یعنی باید به بازخوانی همهجانبه فرهنگ، در کلاف بههمپیچیده روابط فرهنگی جهانی و نقد سنت و معرفت تاریخی خود بپردازد. چیستی خود را بشناسد. مبانی «هویت» یا «بیهویتی» و «موقعیت» خود را درک کند.»