نامههای مشهور: یونگ به جیمز جویس
فرسایش اعصاب
سرانجام سال گذشته جلد اول ترجمه فرید قدیمی از این کتاب در ایران منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت. کمی بعد ترجمه اکرم پدرامنیا هم در اینترنت منتشر شد. به هر حال همانطور که گفته شد «اولیس» کتاب پرماجرایی است. در سال ۱۹۳۲ کارل گوستاو یونگ، روانکاو مشهور سوئیسی نقدی بر «اولیس» جیمز جویس نوشت. این مقاله در Europaische Revue، منتشر شد و حاوی قضاوت دشواری بر این کتاب، با نقدهای گزنده بسیار است. یونگ در سپتامبر ۱۹۳۲ یک کپی از گفتار را به همراه نامهای برای خود جویس فرستاد. این نامه را که محمود فتوحی به فارسی ترجمه کرده است، میخوانید.
آقای عزیز!
اولیس شما بسان یک معضل روانی به جهان معرفی شده و از من بارهای بار خواستهاند درباره آن اظهارنظر کنم؛ زیرا مرا صاحب صلاحیت مسائل روانشناختی میانگارند.
اولیس بسان یک استخوان بسیار سخت نمایانده شده که ذهن مرا مجبور کرد نه فقط کوششهای نامعمول بسیاری بکنم بل مجبور شوم پریشانگوییهای افراطآمیز کنم (البته دارم از منظر یک دانشمند سخن میگویم).
کتاب شما (در مجموع) مشکلات بسیاری برای من به وجود آورد و به مدت سه سال روی آن بازاندیشی کردم و دست آخر هم موفق نشدم به آن وارد شوم.
ولی باید بگویم که عمیقا سپاسگزارم از شما و اثر سترگتان. چون خیلی آموختم. شاید هرگز یقین پیدا نکنم که از آن خوشم میآید یا نه. چون برایم خیلی فرسایش اعصاب و ماده خاکستری به همراه داشت. حتی نمیدانم آیا آنچه من درباره اولیس نوشتهام به مذاق شما خوش میآید یا نه. زیرا نتوانستم به جهان نگویم چقدر برایم ملالآور بوده و وقتی غرغر میکردم چقدر به آن بد گفتهام و چقدر ستودهاماش.
چهل صفحهای که در ادامه میآیند بدون وقفهای در بخش پایانی، مجموعهای هستند از شگفتیهای روانشناختی. گمان میکنم فقط مادربزرگ شیطان اینقدر زیاد از روانشناسی زنان خبر داشته باشد ولی مطمئنا من نه. خوب است، فقط به شما توصیه میکنم گفتار مرا چون مقاله مفرح یک بیگانه کامل بخوانید که در پیچال (دهلیز) اولیس شما گم شده و کاملا از روی خوشاقبالی از آن بیرون آمده است.
به هر حال میتوانید از مقاله من دریابید که اولیس با یک روانشناس که تعادل روانی دارد چه کرده است.
با ارج عمیق من نسبت به شما آقای گرامی!
درود خویش را نسبت به شما معروض میدارم.
کارل گوستاو یونگ