حمایت کاندیدای انخابات ۱۴۰۰ از دوچرخه سواری زنان/ مردم ساده لوح نیستند
علی مطهری، کاندیدای انتخابات 1400 در گفتگوی تفصیلی به بیان نکاتی درباره برنامه های خود برای ریاست جمهوری، فضای دوقطبی در انتخابات، حجاب و .. پرداخته است که بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید.
آقای مطهری، با توجه به اینکه خبر کاندیداتوری شما در ماه های اخیر منتشر شد، ابتدائا بفرمایید که اصلا چرا کاندیدا شدید و چه برنامه هایی برای ادامه این راه دارید؟
یکی از دلایل کاندیدا شدنم شرایط ویژه کشور است. به نظرم در انتخابات آینده نیاز به مشارکت بالایی داریم و شرایط به گونهای است که فکر میکنم من نسبت به کسانی که تاکنون اعلام کاندیداتوری کردهاند برتری دارم. احساس میکنم کشور نیازمند برخی اصلاحاتی است که از سایر کاندیداها برنمیآید.
ممکن است آنها در برخی جهات از من قویتر باشند اما باید یک ویژگیهای شخصیتی در کاندیداها وجود داشته باشد که کاستیها برطرف شود. لذا در این دوره احساس کردم که زمان مناسبی است برای اینکه وارد عرصه شوم. لازم دیدم که خود را در معرض رأی مردم بگذارم و به هرحال تصمیمگیر نهایی آنها هستند.
باید در حوزههای اقتصادی و تجاری میان طرف های مقابل خود رقابت ایجاد کنیم
اینکه چه برنامههایی دارم، به طور اجمال عرض میکنم. معتقدم که ما باید در سیاست خارجی خود تغییراتی اعمال کنیم و روابط خود با دنیا را بهبود ببخشیم. باید از انزوای سیاسی خارج شویم و روابط خود با غرب را اصلاح کنیم و به فکر ترمیم روابط با کشورهای عربی و اسلامی باشیم. امروز به نوعی از روابط جهانی برکنار هستیم و این بسیار به ضرر ماست. اینکه ما تنها با چند کشور روابط نزدیک داشته باشیم و ۸۰ درصد مبادلات تجاریمان تنها با ۶ کشور باشد، بسیار خطرناک است. این باعث میشود که منافع مردم ما در نظر گرفته نشود.
ما باید در حوزههای اقتصادی و تجاری میان طرف های مقابل خود رقابت ایجاد کنیم. باید بین غرب و شرق و اروپاییها و روسیه و چین و سایر کشورهای قدرتمند آسیایی مثل هند و اندونزی و مالزی رقابت ایجاد کنیم. همین طور باید کشورهای همسایه را جدی گرفته و ارتباط نزدیکتری با آنها داشته باشیم.
نسبت به رویکرد شورای نگهبان خوش بینم
چقدر خوشبین هستید نسبت به رویکردی که شورای نگهبان در این دور از انتخابات اتخاذ میکند. آیا با توجه به نشانههایی که وجود دارد میتوان خوشبین بود که این نهاد تساهل بیشتری را به کار بگیرد یا به گفته برخی سیاسیون رویکرد جناحی را کنار بگذارد؟
بله. من یک مقدار خوشبین هستم. به خاطر اینکه در این دور از انتخابات ما به شدت نیازمند مشارکت بالای مردم هستیم و این مشارکت بالا پیام روشنی برای همه دنیا دارد و تأثیر مستقیمی در وضع اقتصادی و روابط خارجی ما خواهد داشت. اگر مشارکت پایین باشد ضربهای به کشور و نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. لذا حتما باید کاری کنند که مشارکت بالا باشد و یکی از عوامل این کار نوع رفتار شورای نگهبان است که افراد مورد توجه مردم را بی جهت ردصلاحیت نکنند و مردم احساس کنند که سلیقه آنها نیز در میان کاندیداها وجود دارد.
اگر بنا باشد چند نفر همفکر از یک گروه خاص در میدان حاضر باشند دیگر شور و شوقی برای شرکت در انتخابات پیدا نمیشود و این به صلاح کشور نیست. به نظر من صرف اینکه افراد شرایط عامی را که در قانون اساسی آمده دارا باشند و محکومیت مهم اقتصادی یا اخلاقی نداشته باشند، برای تأیید صلاحیت آنها کافی است. باید بقیه کار را به عهده مردم گذاشت. بالاخره مردم کمتر اشتباه میکنند یعنی نباید نگران باشیم که فردی که به طور صد درصد مورد تأیید ما نیست رأی بیاورد. اگر چنین فردی مورد اقبال مردم است، اجازه دهیم وارد رقابت شود. فکر میکنم این بار شورای نگهبان با سعه صدر بیشتری برخورد میکند. مخصوصا اینکه رهبر انقلاب هم بر این مساله تاکید کردهاند و گفتهاند که میزان مشارکت مسأله بسیار مهمی است.
در واقع بالا بودن میزان مشارکت در درجه اول قرار دارد و انتخاب اصلح در درجه دوم. فکر میکنم که رویکرد شورای نگهبان در این انتخابات بهتر باشد.
مردم ساده لوح نیستند
همیشه گروههایی در این کشور بودهاند که به دلیل داشتن رسانه و صدایی بلندتر از سایرین، چند ماه مانده به انتخابات اظهارنظرهایی را مطرح میکنند و انتخاب نامزدهای مورد نظر خود را به مسائل اعتقادی و گاه مذهبی ارتباط می دهند. یا اینکه هشدار میدهند که برخی کاندیداها افراد بیبصیرتی هستند که کشور را به ویرانی میکشانند. مواضع این گروهها را چگونه ارزیابی میکنید و چطور میشود با این روند مقابله کرد؟
به هر حال اظهارنظر آزاد است و هرکس میتواند عقاید خود را بیان کند. ولی گاهی این مساله به صورت سازمان یافته انجام میشود و عده ای قصد دارند که کاندیدایی را تخریب کنند. اگر بدین شکل باشد اصلا کار خوبی نیست. اما اگر صرفا اظهار نظر باشد مانعی ندارد و بیشتر بستگی به رشد و هوشمندی و آگاهی مردم دارد که فریب نخورند و هر حرفی را به راحتی قبول نکنند.
اتفاقا گاهی این تبلیغات اثر معکوس داشته است. دیدیم که در سال ۷۶ هجمه وسیعی علیه آقای خاتمی شکل گرفت و همان باعث شد ایشان آن رای بالا را بیاورد. در دورههای بعد هم نظیرش را داشتهایم. مردم ساده لوح نیستند و چنین حرفهایی را باور نمیکنند. آنها به سابقه و صداقت و شخصیت افراد توجه میکنند.
عده ای مدام افراد را به حاشیه میرانند
گروهی بر این باورند که جریانی در کشور وجود دارد که به نوعی تداعیکننده دوگانه «خدمت و خیانت» است. به نحوی که خود را خادمان بیآلایش معرفی میکند که منجی خروج کشور از بحرانها است و طیف دیگر را که شخصیتهای انقلابی زیادی هم در میان شان دیده میشود خائن مینامد. این دوقطبی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این طیف نقش پررنگی در جامعه دارد یا نقش چندانی ایفا نمیکند؟
بله. چنین جریانی وجود دارد و نمیتوانیم منکر آن شویم. جریانی که بسیار بدبین است و به مجرد یک نظر متفاوت با نظر رسمی نظام، افراد را متهم به خیانت و ضدیت با ولایت فقیه و حتی متهم به جاسوسی میکند. زیاد دیدهایم که مثلا کسی ملاقاتی با یک فرد خارجی داشته، حالا در حاشیه یک همایشی بوده یا به هرحال کنار یک آمریکایی بوده و با او چای میخورده، همین را دلیل بر این مطلب میگیرند که او از آمریکاییها خط میگیرد و میخواهد علیه نظام و انقلاب اقدام کند.
گاهی هم چنین افرادی را متهم به جاسوسی میکنند. این خیلی روش بدی است. بدین ترتیب مدام افراد را به حاشیه میرانند و از قطار انقلاب پیاده میکنند. به هر حال چنین جریانی وجود دارد اما باید مقاومت کرد و نباید تسلیم شد. این جریان ممکن است دنبال بهرهبرداریهای سیاسی باشد و خودش هم میداند که فلان شخص خائن و جاسوس نیست ولی برای استفاده خود این کارها را میکند.
سابقه ام تضمین کننده وعده هایی است که می دهم
اگر شرایط به گونهای رقم بخورد که شما در مسئولیت سنگین ریاست جمهوری قرار بگیرید، با اینگونه جریانها چگونه برخورد میکنید. زیرا سایر کاندیداها نیز همین ادعا را دارند که با تندرویها برخورد خواهند کرد و موافق خیلی از مسائل نیستند. آیا مردم میتوانند تضمینی داشته باشند که شما به عنوان یک فرد سیاسی به آنها دهید؟
تضمین این مساله سابقهای است که من دارم. در دوره نمایندگی مجلس این کار را کردهام. من هر جایی که به بهانههای مختلف افراد را متهم به جاسوسی و بازداشت کردند، ایستادم، اعتراض کردم و سؤال پرسیدم. حتی وزیر اطلاعات را به مجلس کشاندیم. به عنوان مثال در ماجرای بازداشت محیط زیستیها، وزیر اطلاعات را خواستیم و از اطلاعات سپاه درخواست کردیم که بیاید و توضیح دهد که ماجرا چه بوده است.
ماجرا را پیگیری کردیم و اعتراض خود را بازگو کردیم. تا جایی که قدرت داشتیم تلاش کردیم. رئیس جمهور قدرت بیشتری دارد و بیشتر می تواند پیگیر مسائل شود. یا در ماجرای آقای ستار بهشتی که به صرف یک انتقاد در وبلاگش او را بازداشت کردند و کتک زدند و در واقع زیر شکنجه فوت کرد، ما وزیر کشور را به صحن مجلس کشاندیم.
فضای مجلس در ابتدا این طور بود که ما نباید این گونه مسائل را پیگیری کنیم چون به ضرر نظام است. اما من گفتم این به نفع نظام است برای اینکه دیگر تکرار نشود. در عین حال دیدیم که ۹۵ نفر از نمایندگان به این سؤال من رأی موافق دادند. این بسیار مهم است که چرا باید یک جوان را به صرف یک انتقاد بازداشت کنند؟ فرضاً توهین کرده؛ چند نفر وبلاگ او را میخواندند؟ به گفته پلیس فتا وبلاگ او ۸ بازدید کننده در روز داشته است!
او را گرفتند و کتکش زدند تا اینکه از دنیا رفت. خب نمیشود در اینجا سکوت کرد. ما این موضوع را پیگیری کردیم و ماجرا را به سطح رسانهها کشاندیم و بعد هم وزیر را به مجلس کشاندیم و گفتیم باید پاسخگو باشد. در دوره ریاست جمهوری نیز به همین نحو است. ما در برابر این گونه اقدامات سکوت نخواهیم کرد.
اینکه به صرف دو تابعیتی بودن، افراد را بگیرند و بگویند جاسوس است، چندان روشن نیست. آدم نمی داند آیا واقعا مساله جاسوسی مطرح است یا قرار است معاملهای رخ دهد. باید برای مردم توضیح دهند که اگر مساله جاسوسی مطرح است دقیقا ماجرا چه بوده است؟ به صرف دوتابعیتی بودن که نمی توان افراد را بازداشت کرد. نمی توان به این دلیل که فردی ۱۰ سال در کشوری بوده و تحصیل می کرده و تابعیت آنجا را به دست آورده بگوییم حتما کاسه ای زیر نیم کاسه اش است.
امروز به فرض میگویند خانم زاغری جاسوس است. بیایند بگویند ایشان که بوده و چه کار کرده است؟ عمل جاسوسی او چه بوده است؟ من نمیخواهم قضاوت کنم که بوده یا نبوده؛ اما باید بیایند برای مردم توضیح دهند که او چه جرمی مرتکب شده است؟ اینها مهم است. رئیس جمهور باید روی این مسائل حساس باشد. این طور نمیشود که یک عده هر تصمیمی خارج از اراده دولت و حتی بدون اطلاع او بگیرند.
این رویه در سیاست خارجی ما اثر میگذارد. نمیشود که وزیر خارجه ما بیخبر باشد و یک عده کارهایی بدون اطلاع او انجام دهند. یک رئیس جمهور مقتدر کسی است که از این مسائل جلوگیری میکند. کارهایی که صورت میگیرد و ابهامش باقی میماند درست نیست. مانند ماجرای آقای اسدی «دیپلمات ایرانی مقیم بلژیک» که بازداشت شد و گفتند میخواسته در اجتماع منافقین بمب گذاری کند. دادگاه بلژیک او را به ۲۰ سال حبس محکوم کرد و هیچ کس نفهمید که آیا واقعا چنین چیزی بوده و این فرد چنین قصدی داشته است؟ خب اگر چنین قصدی داشته خود ما باید او را مجازات کنیم. مگر روش ما بمب گذاری است؟ مگر ما ترور را قبول داریم؟ ما خود قربانی ترور هستیم، چطور میشود برویم و دست به ترور بزنیم؟ اصلا عقل مگر اجازه میدهد چنین کاری کنیم. به فرض اینکه بمب گذاشته شد و ۵۰ نفر از آنها کشته شدند، چه فایدهای دارد غیر از اینکه افراد آنها نیز در اینجا بمب میگذارند و ۱۰۰ نفر را میکشند.
باید به مردم توضیح داد. اینکه بگویند استکبار جهانی آمد و به دیپلمات ما ۲۰ سال زندان داد، برای مردم قانع کننده نیست. ما نباید هیچ چیز مبهمی داشته باشیم و باید همه چیز شفاف باشد. یک رئیس جمهور مقتدر کسی است که اجازه چنین کارهایی نمی دهد و به مردم توضیح میدهد.
کسی حق تجسس ندارد و ما نمی توانیم وارد زندگی خصوصی افراد شویم
آقای مطهری شاید برای مخاطبین ما جذاب باشد که بدانند شما که معتقدید آزادی بیان و عقیده باید در جامعه وجود داشته باشد در حوزه فرهنگی مشخصا در موضوعاتی نظیر دوچرخهسواری بانوان، حجاب و ... چگونه میاندیشید؟ در بخش فرهنگی چه برنامهای برای خودتان ترسیم کردهاید که بتواند پاسخگوی نیازهای فعلی جامعه باشد؟
البته بخش فرهنگ بسیار گسترده است و حوزههای مختلفی دارد. شامل سینما، موسیقی، خودباختگی نسبت به فرهنگ غربی، فرهنگ عمومی و رفتارهای اجتماعی مردم نظیر نوع رانندگی و غیر اینها هم میشود. مسائل مهمی در این زمینه داریم که باید به آنها پرداخته شود.
به طور کلی فرهنگ مقوله ای است که با روح و جان مردم ارتباط دارد و به شکلی است که باید با اراده مردم انجام شود. قابل تحمیل نیست و باید فرد اراده کند تا آن را انجام دهد. ضمن اینکه رها هم نمیتواند باشد. یعنی بالاخره در یک زمینههایی باید نظارتهایی وجود داشته باشد.
نمیتوانیم بگوییم رها میکنیم تا افراد هر طور دوست داشتند با آن مواجه شوند. مسائل فردی و زندگی خصوصی مردم به خودشان مربوط است و اصلا تجسس جایز نیست. کسی حق تجسس ندارد و ما نمی توانیم وارد زندگی خصوصی افراد شویم. ولی در آن بخشی که جنبه اجتماعی دارد، دولت اسلامی با دولت سکولار فرق دارد و نمی تواند نسبت به اخلاق و عقاید و رفتار مردم بی تفاوت باشد.
در مورد حجاب نیازی به سختگیری نیست
برای نمونه، کسی نمیتواند بگوید دوچرخه سواری برای خانم ها ممنوع است. اگر حجابشان را رعایت کنند مشکلی وجود ندارد. بعید میدانم کسی از فقها و مراجع، نفس دوچرخهسواری برای بانوان را حرام بداند. مهم این است که پوشش مناسبی داشته باشد. یا موضوع حجاب، امروز مسئله کشور ما نیست. در مجموع خود مردم رعایت میکنند. نیازی به سختگیری نیست.
اصل کلی این است که محیط جامعه باید محیط کار و فعالیت باشد نه محیط التذاذات جنسی. هرگونه التذاذ جنسی باید منحصر در کادر خانواده باشد. این تز اسلام است. لذا اسلام بحث پوشش زن و مرد و حریم میان زن و مرد را مطرح کرده است. به هرحال اینکه برخی چنین تصور کنند که یکی از مسائل اصلی کشور ما حجاب است این گونه نیست.
به نظرتان در بزرگنمایی این مساله صاحبان تریبونهای رسمی نقش ندارند؟ وقتی به عنوان مثال در یک نمازجمعه اصلیترین دغدغه کشور مدل موی زنان یا بحث دوچرخهسواری آنها مطرح میشود؟*
بله، این مساله باعث میشود که گاهی طرف مقابل لجاجت به خرج دهد. بعضی مسائل است که مسئولین باید از کنارش بگذرند و دست از امر و نهی بردارند. یک نظارت کلی خصوصا در اماکن دولتی کافی است. باید در خصوص برخی مسائل هوشمندانه برخورد کنیم. وضع حجاب در ایران نسبت به سایر نقاط دنیا بسیار خوب است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.