سرنوشت تلخ دختر دانشجو بخاطر ارتباط نامشروع
رسیدگی به این پرونده با شکایت دختر ۲۴ ساله ای به نام ارمغان آغاز شد .وی که به پلیس آگاهی تهران مراجعه کرده بود از پسر ۲۹ ساله ای به نام نیما شکایت کرد و گفت :مدتی پیش برای انجام کاری به یکی از دفاتر پیشخوان دولت رفته بودم که در آن جا با پسر جوانی به نام نیما که متصدی دفتر پیشخوان بود آشنا شدم.او پس از انجام کارم به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد دوستی داد .پس از مدتی با او تماس گرفتم و رابطه دوستانه ما با هم شروع شد .
وی ادامه داد :یک سال از آشنایی ما گذشته بود که نیما پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد و گفت به من علاقه مند شده است و قصد دارد همراه خانواده اش به خواستگاری ام بیاید .نیما به بهانه ملاقات با خانواده اش مرا به خانه شان در شمال تهران دعوت کرد.
ارمغان گفت: من که فریب حرف های نیما را خورده بودم برای دیدن خانواده اش به خانه آن ها رفتم اما نیما آن جا تنها بود و من را آزار داد. من مقاومت کردم و با او درگیر شدم که او من را به شدت کتک زد. حتی موقع خروج از خانه آن ها، همسایه ها که متوجه درگیری ما شده بودند مرا با سر و وضع آشفته دیدند.
با اعلام این شکایت، پسر جوان ردیابی و بازداشت داد و در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .
صدور حکم
در ابتدای جلسه، ارمغان برای پسر جوان اشد مجازات خواست و گفت : این پسر زندگی و آینده مرا نابود کرد. به همین دلیل برایش مجازات می خواهم اما وقتی نیما روبه روی قضات ایستاد، گفت: ارمغان وقتی به دفترم آمده بود خودش به من ابراز علاقه کرد و خواست تا با هم رابطه دوستانه داشته باشیم . وی افزود: مدت یک سال با هم دوست بودیم و من با میل خودش با او رابطه برقرار کردم اما بعد از مدتی وقتی فهمیدم خانواده ام قصد دارند برایم به خواستگاری یکی از دختران فامیل بروند ،موضوع را به ارمغان گفتم و از او خواستم تا به رابطه دوستانه مان پایان دهد اما او علیه من شکایت کرد تا از من انتقام بگیرد. من هرگز به زور او را آزار نداده ام. من قبلا قصد ازدواج با ارمغان را داشتم اما وقتی فهمیدم خانواده ام مخالف این ازدواج هستند و دختر دیگری را برایم انتخاب کرده اند از ازدواج با ارمغان منصرف شدم.
با پایان دفاعیات این متهم ،قضات وارد شور شدند و وی را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه و به 99 ضربه شلاق محکوم کردند.
اعتراض به حکم
وقتی ارمغان از حکم صادر شده مطلع شد به آن اعتراض کرد و با چشمانی اشکبار به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران رفت. وی به قضات گفت: وقتی از نیما شکایت کردم دانشجوی ترم اول رشته هنر بودم. وقتی خانواده ام از پرونده مطلع شدند دیگر اجازه ندادند به دانشگاه بروم.من حالا خانه نشین شده ام و آینده ام نابود شده است. 99 ضربه شلاق حکم کمی برای نیما بوده است.او با حرف هایش مرا فریب داد و به تله شیطانی اش انداخت اما در دادگاه به دروغ گفت که من با میل خودم با او رابطه برقرار کرده بودم. با این اعتراض قرار شد پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی دوباره قرار گیرد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.