چه کسانی باید در انتخابات شرکت کنند؟
عباس عبدی در ادامه یادداشت خود در «اعتماد» نوشت: انتخابات را از دو منظر میتوان تحلیل و برای شرکت یا عدم شرکت در آن استدلال کرد؛ اول از حیث موضوعیت داشتن است. در واقع از این منظر؛ انتخابات فارغ از اینکه چه کسانی در آن حضور داشته باشند، ذاتا اهمیت دارد و باید آن را تقویت و نهادینه کرد. مثل تمرینات تیمهای ورزشی یا مسابقات به نسبت دوستانه که برای شکلگیری بازی تیمها و افزایش قدرت آنها مهم است، هر چند کسی در بند نتیجه آن نیست. البته برخی بازیهای دوستانه هم از حیث نتیجه مهم هستند، ولی در سرنوشت نهایی تیمها اثر ندارند. البته این مقایسه کامل نیست، فقط برای فهم بهتر استدلال است؛ بنابراین برای جامعه ما مهم است که نهادی به نام انتخابات شکل بگیرد تا اگر تنشهای داخلی و سیاسی زیاد شد، انتخابات شیوه مناسبی برای فصلالخطاب تلقی شود و همه به آن رجوع کنند. خودم در سالهای اخیر با این منطق رای دادهام. حتی در سال ۱۳۹۰ نیز که دو سال پس از انتخابات ۱۳۸۸ بود در انتخابات مجلس شرکت کردم و برای خالی نبودن عریضه به دو سه نفر رای دادم.
انتخابات ۱۳۹۲ نشان داد که مردم حاضر نیستند این نهاد را کنار بگذارند. با همه ضعف و قوتهایش آن را حفظ کردند. در نهایت احزاب و گروهها را نیز به دنبال خود کشیدند و وارد انتخابات کردند! انتخابات سال ۱۳۹۴ و مهمتر از آن ۱۳۹۶ اوج این روند بود. کسانی در این انتخابات رای دادند که هیچگاه در گذشته در انتخابات شرکت نکرده بودند. در سال ۱۳۹۴ مردم به لیستی رای دادند که اصلا افراد آن را نمیشناختند حتی سیاستمداران و فعالان هم آنها را نمیشناختند، ولی برای تقویت اصل انتخابات و برای ایران وارد این ماجرا شدند و اوج این حضور در سال ۱۳۹۶ بود که همه درصدد تقویت جایگاه این نهاد برآمدند.
ولی اتفاق مهمی در این فاصله رخ داد که نباید از نظر دور داشت که به وجه دوم انتخابات یعنی طریقیت آن مربوط میشود. طریقیت انتخابات یعنی بازتاب یافتن قدرت حقیقی جامعه در ساخت حقوقی آن و توجه به نیازهای مردم از طریق تعیین نمایندگان مطلوب خود در انتخابات. در حقیقت هنگامی که انتخابات جا افتاد و به یک شیوه مورد قبول تبدیل شد، حالا باید نتیجه دهد. مثل یک ترازو که ساخته شده است و حالا باید وزنکشی کند. آنچه اکنون اتفاق افتاده این است که مردم و رایدهندگان مسوول نتایج انتخاباتی شدهاند که طریقیت نداشته است. چگونه؟
اگر به انتخابات سال ۱۳۹۲، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۶ نگاه کنیم، روشن است که بخش بزرگی از رایدهندگان فاقد نامزد مطلوب خود در انتخابات هستند و فقط به دو دلیل تقویت نهاد انتخابات و نیز تقویت کشور و ایران به میدان آمدند و رای دادند، ولی اکنون متهم هستند که وضعیت کشور محصول رای آنهاست! کسانی این اتهام را میزنند که انواع و اقسام گرایشها را از گردونه انتخابات خارج میکنند و در نهایت با ملاکهای محدود خود چند نفری را در سبد انتخابات باقی میگذارند و در نتیجه اصلی انتخابات ۹۰ درصد راه را آنان خودشان طی کردهاند، ولی مسئولیت کشور را متوجه انتخاب ۱۰درصدی مردم میکنند! آنان توجه نمیکنند که اگر مردم نیایند میگویند چرا نیامدید و اگر بیایند متهم میشوند که چرا فلانی یا آن گروه را انتخاب کردید؟
این رفتار نشان میدهد که وارد مرحله طریقیت داشتن انتخابات شدهایم. به این معنا که دیگر نمیتوان برای تقویت نهاد انتخابات یا انتخاب میان بد و بدتر وارد انتخابات شد. انتخابات باید کارکرد واقعی خود را نشان دهد؛ انتقال قدرت حقیقی مردم به ساختار حقوقی؛ بنابراین فقط کسانی باید در انتخابات شرکت کنند که مسئولیت انتخاب خود را میپذیرند و افراد مورد تایید آنان در میان نامزدها هستند. برای نمونه در تهران کسانی که میتوانند ۳۰ نفری را انتخاب کنند که در مجموع علاقه دارند در هر شرایطی به آنان رای دهند. اینکه یک نفر اصلاحطلب باشد و در میان نامزدها، برای رای دادن اصلاحطلبان کافی نیست. نامزدهای اصلاحطلبان و اصولگرایان اکثریت مردم را نمایندگی نمیکنند. خودشان هم یک طیف گسترده هستند؛ بنابراین وارد مرحله طریقیت داشتن انتخابات و پذیرش تبعات انتخاب خود شدهایم. پس باید نامزدهای مطلوب هر فرد وجود داشته باشند تا رای دهد. در غیر این صورت فردا متهم میشود که چرا به فلان فرد یا گروه رای دادهای؟
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.