چهرهای که میخواهد محور «اصولگرایان جدید» شود
فرید مدرسی
او این بار نرم آمده تا بتواند در بزنگاهها تغییر تاکتیک دهد و هر آن دید بازی دوستانش تغییر کرده است، فرمان را بچرخاند تا این بار قربانی نشود؛ لااقل باورش این است. این بار نمیخواهد با هیچکس بجنگد و جنگ را با رقبا به دیگران واگذار کرده یا آنان خودبخود رقبای او را کنار میزنند تا مسیر باز شود برایش. میخواهد صلحکل باشد که به عیادت احمدینژاد میرود یا با دیگر اصولگرای مغضوبِ اصولگرایان همنشین میشود یا چند باری میانهٔ شورای ائتلاف اصولگرایان مینشیند.
این بار قالیباف تنها نیست و در این نهاد و آن حزب برایش دست تکان میدهند و چشمکی میزنند که برو؛ ما هستیم. اصولگرایان رقیب او نیز، آرام حمله میکنند؛ همانهایی که دیروز او را انقلابی نمیدانستند. آنان میخواهند در روز موعود در لیستی قرار گیرند که شاید قالیباف سرلیست آن باشد. میدانگاه انتخابات برای او آنچنان طاقتفرسا نیست، رقبای درونجناحی دیروزش بر مسندهای بزرگی نشستهاند و مشغولند و او به راحتی میتواند از فراغت خود سود برد تا پا به میدان بگذارد؛ قرار بود بر کرسی مدیریتِ کلان تکیه زند اما در دقیقه ۹۰ دیگری آمد از جایی دیگر و اکنون او آزاد است و آرام و خسته از دیروز.
امروز چراغ سبز اصولگرایی برای او روشن شده و او رانده از دیروز و مانده از امروز به امید منجی اصولگرایان شدن بر پایه شعارهایی بر آمده از آنان، پرچم را بر دوش گرفته که ممکن است همچون ۸۴ و ۹۶ به دیگری دهد. البته با حوصله و صبور است و میداند آدمی با امید زنده است و شاید این بار گذشته تکرار نشود. گویی امروز اصولگرایان به بازیهای بزرگتری مشغولند و شاید بگذارند او بر فراز پارلمان بنشیند و چند صباحی میداندار باشد.
قالیباف امروز بدنه اجتماعی احمدینژاد را میخواهد و قدرت سیاسی فتاح و جلیلی را و پیوند دهد همه را بهم؛ حتی مخالفان درونجناحیاش را تا انسجام نواصولگرایان را به ارمغان آورد؛ آیا پروژه قالیباف به سرانجام میرسد؟
* منتشر شده در کانال شخصی
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر