چرا مکرون بدنبال دیدار روحانی و ترامپ بود؟
نشریه «نیویورکر» در گزارش خود نوشته است که امانوئل ماکرون غروب سهشنبه ۲۴ سپتامبر بهگونهای اعلام نشده به دیدار روحانی در هتل هیلتون میرود.
مقدمات فنی برقراری یک تماس تلفنی از همان طبقه محل اقامت حسن روحانی نیز پیشبینی شده بود.
نیویورکر نوشته است وقتی مکرون وارد محل اقامت روحانی شد، او پیشتر به اتاق خوابش رفته بود. به این ترتیب روحانی از برقراری این تماس سر باز میزند.
ماکرون پیش از آن هم یکبار در نیویورک و یکبار در پاریس، تلاش کرد روحانی را به دامی که با همراهی ترامپ چیده بودند بکشاند.
ماجرا تا جایی پیش رفت که روحانی همراه با نشست سران گروه هفت در پاریس گفت حاضر است با هر کس بهخاطر منافع ایران ملاقات کند. این سخنان مقارن سفر ظریف به پاریس بود. اما چندساعت بعد از اظهارات روحانی، ماکرون و ترامپ، گویا که به توهم افتاده باشند، سخنانی توهینآمیز و اتهامپراکنانه علیه ایران بیان کردند تا جایی که باعث شد روحانی تصریح کند دنبال عکس یادگاری گرفتن با کسی نیست و آمریکاییها اگر دنبال مذاکره هستند، باید قبل از آن، تحریمهایی را که طبق توافق بینالمللی برجام متعهد شدهاند بردارند، لغو کنند.
اما دو هفته بعد، مجدداً ماکرون به همراه بوریس جانسون و آنجلا مرکل، در نیویورک کوشیدند به واسطه بازی دوبُعدی «تهدید- تطمیع» روحانی را وادار کنند به ملاقات ترامپ برود. تا جایی که ماکرون و جانسون در ملاقات سرپایی با روحانی میگفتند فرصت را از دست ندهد و شیرجه را بزند (!) و این در حالی بود که خود آنها شب قبل از ملاقات با روحانی، اتهامات آمریکا علیه ایران را تکرار کرده بودند. با مرور روند خبرها یک سؤال مهم، به ذهن خطور میکند: اروپاییها با مشارکت ترامپ دنبال اجرای کدام نقشه بودند؟ آنها چند هدف را به موازات هم دنبال میکردند. نخست اینکه از انجام تعهدات برجامی خود که ۱۶ ماه است معلق مانده، شانه خالی کنند بلکه اصلاً این موضوع را از فهرست مطالبات ملت و دولت ایران خارج کنند.
عنایت کنیم که امروز دیگر هیچ حرفی از کانال موسوم به SPV و سپس INSTEX نیست. گویا این اروپاییها نبودند که یک سال اخیر را با تبلیغات پرحجم درباره راهاندازی کانال مبادلات مالی سپری کردند و وعده امروز و فردا را دادند. آنها با رندی تمام و با گرمکردن سوژه ملاقات روحانی و ترامپ، سعی کردند خود را از موضوع اعتراضهای ایران خارج کنند! انگار نه انگار که یازده تعهد روشن درباره مقابله با تحریمهای مالی و نفتی و بانکی داشتهاند.
هدف بعدی در همین زمینه، انداختن توپ به زمین ایران بود. یعنی به جای اینکه اروپا و آمریکا پاسخ دهند چرا ۱۶ ماه است (بلکه در طول ۴ سال گذشته) به تعهدات خود عمل نکردهاند، صورت مسئله را عوض کنند: آمریکا و اروپا دنبال مذاکره هستند و این ایران است که مذاکره برای حل مشکلات را نمیپذیرد! انگار نه انگار که دو سال و نیم مذاکره شده و طرفین به توافقی ۱۲۰ صفحهای دست یافتهاند که ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت شده؛ ایران تمام تعهدات را انجام داده اما طرف مقابل زیرش زده است.
هدف سوم که باز هم در طول دو هدف دیگر است اما در عین حال به پروژه بزرگتر غرب در مقابل جمهوری اسلامی ایران برمیگردد، القای دوگانگی در داخل ایران است. رهبر انقلاب از اردیبهشت سال گذشته که آمریکا از برجام خارج شد و اروپا، منافقانه - با وجود زدن زیر همه تعهداتش- مدعی شد در برجام میماند تا راه حل مشترکی با ایران پیدا کنند، طی چندین نوبت تصریح کردند مذاکره مجدد با آمریکا سم مضاعف است و نباید به اروپاییهای عهدشکن اعتماد و تکیه کرد. طی چند ماه اخیر نیز ایشان به حکم عقل، تاکید ورزیدند طرف مقابل باید به تعهداتش درباره لغو تحریمها برگردد و مذاکره دوباره معنا ندارد. این همان است که درباره مذاکره جدید، از سوی آقای روحانی تعبیر به دیوانگی شد. او گفته بود کشورها مگر دیوانهاند با شما مذاکره کنند در حالی که میگویید توافقی را که امضا کردهایم، اجرا نشود؟!
این هماهنگی و اجماع ملی، برای اروپاییها و آمریکاییها کلافهکننده است. بنابراین در نشست پاریس و سپس نیویورک، عملیات وسوسه و فریب و تهدید پرحجمی را ترتیب دادند تا هرطور شده، روحانی را مرتکب ملاقات یا حداقل تماس با ترامپ در پاریس و یا نیویورک کنند؛ تا همچنین القا کنند که ایران ضعیف و تسلیم شده است. و هم با عبور روحانی از خط قرمز نظام، او را در مظان اتهام قرار دهند و از قبل گلآلود کردن آب، ماهی خود را صید کنند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر