کنایه قاضی زاده هاشمی به شورای وحدت
احسان قاضیزاده هاشمی، عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس گفت: جریان اصولگرایی نیز با روش فعلی که در پیش گرفته، پوستاندازی نمیکند، اگر این جریان به دنبال تغییر واقعی است، باید مغز، نوع نگاه و جنسش تغییر کند و این تغییر صرفا نباید در تاکتیک باشد، بلکه در راهبردها هم باید تغییر و تحرک ایجاد شود، در غیر این صورت، معتقدم اگر بخواهد همه درها بر پاشنههای قبلی بچرخد، قطعا ما در این دور انتخابات مجلس و یا حتی ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، شاهد حضور جریانات خارج از دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب خواهیم بود؛ ممکن است عملکرد دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب منجر به حضور پر رنگتر جریان سومی در عرصه سیاسی کشور شود و با شعار نفی همه جریانها و ناکارآمدی آنها به یک افق دیگری کشور را هدایت کند.
بخش هایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
جریان اصولگرایی در حال تشکیل شورایی به نام شورای وحدت برای ورود در عرصه انتخابات آینده مجلس است، عملکرد آن چگونه است؟
اگر قرار باشد در ترکیب شورایی که به عنوان شورای وحدت نامگذاری شده، دوباره افراد قدیمی، خودشان میداندار شوند و دوباره اسامی خودشان را در لیست تهران قید کنند، در بر همان پاشنه خواهد چرخید؛ بنده پیشنهادم این است که ما با الگوگیری از بیانیه گام دوم انقلاب، دست به جوانگرایی در جریان اصولگرایی بزنیم و این جوانگرایی الزاما به مفهوم سن نیست، بلکه به معنی این است که یک نسل جدید و در واقع متفاوت از نسلهای قبلی و دارای ایدههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بروز کنند و گفتمانی سازنده، ایجابی و اثباتی و نه الزاما گفتمانی سلبی ایجاد کنند.
به اعتقاد بنده گفتمان جریان اصولگرایی باید آرمانگرایانه باشد، اصولا بیانیه گام دوم انقلاب نیز بر حفظ آرمانها و رعایت شعار ما میتوانیم استوار بود، این گفتمان باید بر پایه حرکت، تحرک، پویایی، عُرضهمندی، وقتگذاری و امید طرحریزی شود.اصلا اصل گفتمان امید باید در جریان اصولگرایی شکل بگیرد، امید به آینده، نسل نویی که بتواند برای آینده یک هوای تازه ایجاد کند، این چیزی است که ما همیشه انتظار داشتهایم، اما این هوای تازه و نسل نو، با آدمهای کهنه سازگاری ندارد؛ شما نمیتوانید آدمهای کهنهای را بیاورید و بعد شعار جوانگرایی بدهید، اگر آدمها تغییر نکنند، میگویند که قالب را رنگ کردهاید، گفتمان باید با آدمها سازگاری داشته باشد.
ظاهرا در شورای وحدت به این نتیجه رسیدهاند که ۵۰ درصد لیست متشکل از جوانها و مابقی از افراد قبلی باشند.
در این مسئله هم نکته وجود دارد، جوان نباید ژن خوب، آقازاده و یا شاهزادهای در آن وجود داشته باشد، نباید جوانان رانتیر و آسانسوری باشند، نباید اینگونه باشد فردی را از جایی بیاورند و سریع منصب بالایی به او بدهند، جوانی باید باشد که در بستر سیاسی کشور طی مرتبه کرده و در محیطهای دانشجویی، اجتماعی، اقشار، اصناف، دانشگاهیان و دانشجویان و یا حتی در محیطهای کارگری، صنعتی، فرهنگی و معلمان کار اجتماعی اثرگذار کرده باشد و بهگونهای باشد که این محیطهای سیاسی را شکل داده و براساس توانمندی و شایستگی خودش رشد و ترقی کرده باشد، به تعبیری، روی پای خودش حرکت کرده باشد، نه اینکه عدهای دست و پای او را بگیرند و کمکش کرده باشند، یعنی باید برآمده از توانمندی و توان شخصیاش باشد.
البته جوانانی هم داشتیم که با رانت بالا آمدند، هر جا قرار گرفتهاند، کارنامه موفقی نداشتند و خرابکاری کردهاند، اینها با اشغال پُستهایی در محیطهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزش و پرورش رفتهاند، چون رانتی بالا آمدهاند، تجربههای منتج به شکستی داشتهاند، بنده به این نکته که اینکه جوان خطا نکند نیز قائل نیستم، اما این درصد خطا باید نرمال باشد، مثلا ممکن است ضریب خطا برای کسب تجربه، ۲۰ تا ۱۵ درصد باشد، اما نباید خطای فاحش باشد، خطاها بالای ۴۰ یا ۵۰ درصد، تجربه نیست، بلکه واژگونی است، بنابراین باید در عرصه جریان ارزشی، گفتمان با آدمها همخوانی داشته باشد، رفتارمان با عملکردمان باید یکی باشد و در عمل صداقت داشته باشیم.
معتقدم مردم سیاستمداران صادق، پاکدست، عامل به عمل میخواهند و از نفاق و دو رویی بیزارند، مردم از اینکه در خلوت و جلوت، رفتار، منش و سبک سیاستمداران با هم متفاوت باشد، بدشان میآید، نفاق بیانی و عملی خوشایند مردم نیست، جریان ارزشی واقعا باید به این موضوع به عنوان شعار پرداخته و یا حتی، سالمسازی سپهر سیاسی ایران را در سرلوحه کارهایش قرار دهد، یعنی بگوید من جریانم سلامت رفتاری، اخلاقی، مالی، سیاسی، کرداری دارد و با مردم نیز صادق است، صداقت با مردم خیلی مهم است.
به نظر شما شرایط برای ظهور و بروز جریان سوم وجود دارد؟
بله، این پتانسیل وجود دارد و انرژی ذخیره شده مردمی فوقالعاده قوی هم برای آن ایجاد شده است.
آیا فکر میکنید بارقههایی از جریان سوم در عرصه سیاسی کشورکلید خورده است؟
البته لزوما به معنای کلید خوردن نیست و میتواند به صورت جرقه باشد.
شما حضور و بروز جریان سوم را در فضای سیاسی کشور مطلوب میدانید؟
با توجه به اینکه فضای سیاسی کشور غیرقابل پیشبینی است، بروز جریان سوم در این فضا را ناشی از ناکارآمدی عملکرد جریانات سیاسی موجود میدانم، زیرا جریانات سیاسی خودشان را با خواست مردم تطابق نمیدهند، بلکه میخواهند مردم خودشان را با اینها تطبیق دهند، مردم هم به دنبال جنس و نوع فکری میگردند که خودش را با خواست مردم تطابق دهد، نه مردم خودشان را با آنها تطبیق دهند.
مردم از بحثهای رفت و برگشتی جبهههای سیاسی و ایجاد تنشها ناراضی هستند، از ایجاد درگیری و مشاجرات خوششان نمیآید، میخواهند کشورشان مستقل باشد، اما کشوری داشته باشند که تعامل مثبت با دنیا هم داشته باشد، مردم از ایجاد تنشهای روزافزون با دنیا هم ناراضی هستند، در واقع قائل هستند که یک کشور جمهوری اسلامی مبتنی بر مبانی اسلامی و ایرانی داشته باشند، اما یک کشور مستقل، با رفاه اجتماعی و یک زندگی خوب و در شأن و منزلت جهانی را میخواهند، این شأن و منزلت در استقلال و هم در تعامل با کشورهای دنیا دستیافتنی است؛ مردم جنسی از سیاستگذاران را میخواهند که به فکرشان باشند و به تعبیری خودشان را برای مردم وقف کنند و فردی باشد که برای تعالی کشور با انرژی کار و فعالیت کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر