نوشتههایی درباره دیگران
«کتاب مرگ و فراموشی» را هم باید در همین رده قرار داد. این کتابها، مجموعههایی از نوشتههای من هستند که در حوزههای مختلفی گردآوری شدهاند و قالبهای گوناگونی را در یک مضمون خاص در برمیگیرند، شامل یادبودها و نوشتههایی که برای دوستان و برخی از شخصیتها، از من منتشر شده و همچنین برخی از نوشتههایی که به یاد گروهی از شخصیتها با موضوعهایی نزدیک به مرگ، مصیبت و نابودی به نگارش درآوردم. اینگونه کتابها در اروپایغربی و آمریکا بسیار در نزد اهل فکر، فیلسوفان و دانشگاهیان رایج است. مخاطبان روشنفکر نیز بسیار به آنها علاقهمند هستند؛ زیرا امکان میدهند که بتوان بهصورتی کمتکلفتر از نوشتههای کلاسیک دانشگاهی که اغلب ممکن است برای یک خواننده غیردانشگاهی خستهکننده باشد، به موضوعهایی که در زندگی روزمره و در جهان امروز، دائما با آنها سروکار داریم، پرداخت. این شیوه را گاه «مقالهنویسی» نامیدهاند، همچون کاری که آلبر کامو میکرد و یا «یادداشتنویسی» به شیوهای که آلن فیلسوف معروف فرانسوی از آن استفاده میکرد و یادداشتهای بیشمارش اغلب در روزنامهها منتشر شدهاند و تا امروز بهصورت کتابهایی با مضامین مختلف منتشر میشوند و در فرانسه و در جهان بسیار شهرت دارند. در ایران البته این شیوه پس از انقلاب به ویژه در نزد دانشگاهیان کمتر شناخته شده و رایج است؛ زیرا دانشگاه به کتابهای کلاسیک و درسی امتیاز میدهد و از این رو استادان کمتر رغبتی دارند که به سوی تفکر اجتماعی و مربوط به واقعیتهای روزمره بروند. اما در نزد برخی از مهمترین اندیشمندان دهه چهل اینگونه رویکرد بسیار رایج بود و عموما با عنوان «مجموعه مقالات» منتشر میشدند. این گروه از نوشتهها، متون یادبودی بودهاند که من اغلب برای چندین گروه از افراد و شخصیتها نوشتهام. با این شخصیتها گاه نزدیکی و صمیمیت زیاد داشتهام نظیر خسرو شاکری، پوران شریعترضوی یا محمد عبداللهی و زندگیمان در دورههایی با هم گره خورده است؛ اما مواردی نیز بوده که با آن شخصیت فاصله بیشتری داشته و آشنایی شخصی نداشتهام و برای ادای احترام این کار را کردهام؛ نظیر احسان یارشاطر، محمد مصدق یا یدالله سحابی، گاه نیز نوشته بیشتر از آنکه یک دلنوشته و یادبود باشد به یک بحث نظری برمیگشته که نقطه آغازش یک مرگ، حوادث و حواشی آن بوده است همچون متنهایی که درباره مرتضی پاشایی و در مواردی درباره عباس کیارستمی نوشتهام.
ارسال نظر