طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان سال‌هاست که اجرا می‌شود، هر دوره توسط ان‌جی‌اوها نقد و باز به فراموشی سپرده می‌شود. امسال اما با بقیه دوره‌ها یک تفاوت اساسی دارد؛ یک ان‌جی‌او و یک کلینیک مددکاری در این طرح با بهزیستی همکاری می‌کنند. طرحی که از ۲۲ خرداد ماه امسال آغاز شده و تا الان ۲۳۴ کودک جذب مراکز یاسر، بعثت و شهدای افسریه شده‌اند. مراکزی که به جز ان‌جی‌اوی حامی و کلینیک آوای باران، دیگر ان‌جی‌اوها را راه نمی‌دهند و تنها از میان گزارش‌هایی که در رسانه‌ها منتشر شده می‌شود فهمید با کودکان چه برخوردهایی می‌شود، جدیدترین این گزارش‌ها مربوط به خبرگزاری ایسنا بود که عکس‌های منتشر شده از آن گویای همه‌چیز بود. نارضایتی کودکان، بدرفتاری با آن‌ها، پذیرش خارج از ظرفیت و .. . حبیب‌الله مسعودی‌فرید، معاون امور اجتماعی بهزیستی اما مخالف است و می‌گوید اصلا خارج از ظرفیت پذیرش نکرده‌ایم، با بچه‌ها خوب برخورد می‌شود و به آنها کباب هم می‌دهیم!

در همین میان کافه‌خبری دو ساعت و نیمه در خبرآنلاین با حضور حبیب‌الله مسعودی‌فرید معاون امور اجتماعی بهزیستی، فاطمه اشرفی مدیرعامل انجمن حامی، هادی شریعتی نایب‌رئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان و حمید فراهانی فعال حقوق کودک و جامعه‌شناس برگزار شد تا این طرح در ابعاد متفاوت مورد نقد قرار گیرد. از مورد نقد قرار گرفتن انجمن حامی به‌عنوان یک ان‌جی‌او برای همکاری در این طرح و ماجرای لغو عضویت این انجمن از شبکه یاری گرفته تا ناکارآمدی و فشل‌بودن این طرح و برخوردهای نامناسب با کودکان کار، از موضوعاتی بود که در این کافه‌خبر به آن پرداخته شد. انجمن حمایت از حقوق کودکان هم پیرو اجرای غیرکارشناسانه و ناقض حقوق کودکان طرح موسوم به ساماندهی کودکان کار در سطح خیابان‌های تهران، با توجه به کارکردهای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در جهت توسعه عدالت اجتماعی و حمایت از حقوق کودکان شکایت خود را از این وزارتخانه در سازمان بازرسی کشور ثبت کرد.

گزارش کامل کافه‌خبر را در ادامه می‌خوانید:

طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان تاکنون حدودا ۳۰ بار اجرا شده است؛ به‌نظر شما این طرح تا چه اندازه در کاهش کار کودک موثر بوده است؟

حبیب‌الله مسعودی فرید: موضوع اصلی این است که ما باید در مسئله کودکان کار و خیابان دخالت کنیم یا نه؟ به نظر می‌رسد هیچکس مخالف دخالت بهزیستی در مسئله کودکان کار و خیابان نیست؛ به دلیل اینکه این موضوع در سال‌های اخیر پیچیده شده و تصویری که تا پیش از این از کودک کار داشتیم بسیار تغییر کرده است.  نتیجه آسیب‌شناسی ما از مداخلات قبلی این بود که باید ابتدا تا انتهای فرآیند را تعریف کنیم. مورد بعدی اینکه در آیین‌نامه ساماندهی سال ۸۴، همین الان هم در کمیسیون اجتماعی ریاست‌جمهوری در حال بررسی و اصلاح است. رویه کار ما ابتدا به این شکل بود که کودکانی را که با ان‌جی‌اوها در ارتباط هستند از سطح شهر جذب کنیم و بعد به مجتمع‌های فوریتی مربوط به شهرداری منتقل شوند. به دلیل اینکه بسیاری از این کودکان هویت ندارند و ممکن است در مرحله اول هویتشان را ابراز نکنند، ما بعد از شناسایی یک کد به اینها بدهیم که اگر بعدا در یک مکان دیگری شناسایی شدند بدانیم که چه هویتی دارد و تیم مددکاری درگیر شناسایی این افراد نشود. بعد از جذب در این مراکز سلامت کودک توسط پزشکان آنجا احراز می‌شود و ۴ بیمارستان برای وضعیت‌ حاد کودکان مشخص شده که به آنجا ارجاع داده شوند تا بیماری‌های مسری آنها همه‌گیر نشود.

کودکانی هم که شماره تلفن دارند، به مسئولین آنجا می‌دهند و بعد از تماس با خانواده اطلاع می‌دهند که باید به ناجا مراجعه کنند و بعد مراحل پیگیری برای کودکان ایرانی و غیرایرانی انجام می‌شود. من در تحقیقاتی که خوانده‌ام، دیدم در کشورهای تقریبا توسعه‌یافته ما هیچ کودک کاری در سطح شهر نمی‌بینیم. طی صحبت‌هایی هم که با اداره اتباع و وزارت کشور داشتیم، قرار شد پیگیری کنند که کدام کودک ایرانی است کدام غیرایرانی و کدام مجوز اقامت دارد و کدام ندارد. طبق آماری که به دستمان رسید متوجه شدیم حدودا ۵۳ درصد هیچ هویتی ندارند و تعدادی از این بچه‌ها اصلا هیچ‌کس را ندارند و کاملا رها شده هستند. البته بحثی که با اداره اتباع داشتیم، این بود که مکانی برای این کودکان در نظر گرفته شود که شرایط مناسبی داشته باشد و کودکان راحت باشند. فرآیند کار هم به این صورت است که برای کودکان غیرایرانی گزارش مددکاری تهیه شود و با توجه به وضعیت خانواده، دخالت‌ها انجام شود. با این حال اولویت ما این است که کودک در کنار خانواده خود باشد. این بچه‌ها بین ۷ تا ده روز در مراکز می‌مانند و بعد تکلیف غیرایرانی‌ها با مراجعه به اداره اتباع مشخص می‌شود. بنابراین ممکن است تعدادی از بچه‌ها در مراکز بمانند. در حال حاضر نیز ۱۲۰ کودک غیرایرانی داریم که در مراکز شبانه‌روزی ما نگهداری می‌شوند.

ما مخالف این هستیم که بگوییم اگر یک کودک در خیابان است، باید تا همیشه در خیابان بماند. رویکرد ما این است که کودک را جذب و او را توانمند کنیم زیرا کودک هیچ تقصیری در این روند ندارد.

خب باز هم به سوال اول بازمی‌گردیم؛ با توجه به اینکه طرح ساماندهی چندین بار اجرا شده است، آماری از کاهش کار کودک داشته‌اید؟

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: الان خیلی زود است که بخواهیم در مورد آمار کاهش کار کودک صحبت کنیم و باید اشکالات این طرح را بگیریم تا اثرگذار باشد. نمی‌شود در دو هفته نتیجه‌گیری کرد.

حمید فراهانی خطاب به حبیب‌الله مسعودی‌فرید: به‌نظر من رویکرد شما کاملا امنیتی است و اصلا حمایتی نیست. اینکه چندین بچه را با زور و در شرایطی پر فشار و استرس سوار ماشین کنید و به مراکز بهزیستی ببرید و خارج از ظرفیت از آنها نگهداری کنید، اصلا رویکرد حمایتی و کودک‌محور نیست.

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: خب به‌نظر شما خوب است که در خیابان رهایشان کنیم؟

 

از خردادماه امسال چند کودک شناسایی شده‌اند؟

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: ۲۳۰ نفر

با توجه به اینکه آخرین گزارش‌ها از مراکز نگهداری نشان می‌دهد که این کودکان وضعیت خوبی ندارند، شرایط نگهداری از بچه‌ها در این مراکز به چه شکل است؟

هادی شریعتی: انجمن حمایت از حقوق کودکان به همراه چند ان‌جی‌اوی دیگر سه سال پیش به مدت ۸ ماه از مرکز یاسر بازدید کردند، من نیز در این بازدید حضور داشتم. در آن سال همکاری بهتری با سازمان‌های مدنی وجود داشت و ما با مدیر، مربیان و کودکان مرکز در تعامل بوده‌ایم. هر چند که ما با شیوه برخورد و همچنین ماهیت مرکز یاسر به دلیل فضای بسته آن به شدت مخالف بودیم اما در آن سال‌ها توانستیم بعضی از شرایط ناگوار مرکز را تغییر دهیم. وضعیت مرکز یاسر در آن سال به حدی فاجعه‌آمیز بود که یکی از مددجویان مرکز به قصد فرار از  دیوارهای بلند مرکز سقوط کرده و فوت شده بود. یا به هنگام مصاحبه و پر کردن برگه پذیرش کودکان کار از پسر بچه‌ای  ۸ ساله می‌پرسیدند که در خیابان چندبار به تو تجاوز شده است؟! رفتارها و سوال هایی که با اصول حرفه‌ای مددکاری و حقوق کودک کاملا در تعارض بود. مسئله بعدی محدودیت و محبوس بودن بچه‌ها بود که ازحاصل جریانی بود که فقر را در کنار جرم قرار داده بود و کودک کار را مجرم می‌دانست. دسترسی کودکان به حیاط محدود به یک یا دو ساعت بود. بچه‌ها اجازه هیچگونه تماسی با خانواده‌ها را نداشتند.

وضعیت مرکز یاسر در آن سال به حدی فاجعه‌آمیز بود که یکی از مددجویان مرکز به قصد فرار از  دیوارهای بلند مرکز سقوط کرده و فوت شده بود. یا به هنگام مصاحبه و پر کردن برگه پذیرش کودکان کار از پسر بچه‌ای  ۸ ساله می‌پرسیدند که در خیابان چندبار به تو تجاوز شده است؟! رفتارها و سوال هایی که با اصول حرفه‌ای مددکاری و حقوق کودک کاملا در تعارض بود.

نحوه جذب بچه‌ها در اکثر موارد شبیه به دستگیری بود و دستگیری لزوما به این معنی نیست که ما با یک دستبند و اسلحه سراغ کسی برویم. دستگیری می‌تواند با تهدید کلامی و ایجاد ترس و هراس باشد؛ به طوری که کودک ناچار تسلیم شرایط و وارد ماشین‌های بهزیستی شود. ما در آن سال و با همکاری مدیریت وقت اغلب این مشکلات را اصلاح کردیم اما حالا در حالی که ادعا می‌شود طرح جدید کارشناسی شده و نقاط ضعف سال‌های قبل را ندارد متوجه می‌شویم مرکز یاسر که بخش مهمی از این طرح محسوب می‌شود به مراتب وضعیت بدتری از آن سال‌ها دارد. ما در تلاشیم تا اجرای طرح ناکارآمد که با نگاه امنیتی اجرا می‌شود را متوقف کنیم اما در کمال ناباوری متوجه می‌شویم که ان‌جی‌او حامی در حال همکاری با این طرح است و در واقع به یک طرح ناکارآمد که با حقوق اولیه کودکان در تعارض است اعتبار بخشیده.

وضعیت در حدی است که مدیریت یاسر در مصاحبه‌ای عنوان کرده به‌ جز انجمن حامی و کلینیک آوای باران به هیچ‌کس اجازه ورود نمی‌دهیم. چه اتفاقی در حال رخ دادن است که بقیه ان‌جی‌اوها نباید ببینند؟ در جواب سوالی که خانم فردوس از آقای فرید درباره نتیجه اجرای این طرح پرسیدند باید بگویم که نتیجه این طرح همان عکس‌هایی است که خبرگزاری ایسنا از مرکز یاسر منتشر کرده است. حرف ما این است که سیستم‌های رفاه اجتماعی باید تقویت شوند. نقد ما به این رویکرد پلیسی به مسائل اجتماعی است. در حال حاضر به ما اجازه ورود نمی‌دهند و ما نمی‌دانیم در این مراکز چه می‌گذرد. این وضعیت را اصلا نمی‌شود با دیگر کشورها مقایسه کرد. اگر آقای فرید می‌گوید در کشورهای توسعه‌یافته کودک کار در سطح شهر نیست، به این معنی نیست که با این کودکان برخورد ضربتی شده است. به دلیل سیستم رفاهی و اقتصادی جامعه آنهاست. آقای فرید شما نه نتیجه درستی از این طرح دارید نه در جریان آسیب‌های حاصل از اجرای آن هستید.

ما در تلاشیم تا اجرای طرح ناکارآمد که با نگاه امنیتی اجرا می‌شود را متوقف کنیم اما در کمال ناباوری متوجه می‌شویم که ان‌جی‌او حامی در حال همکاری با این طرح است و در واقع به یک طرح ناکارآمد که با حقوق اولیه کودکان در تعارض است اعتبار بخشیده.

  روند شناسایی کودکان کار در خیابان به چه شکل است؟ با توجه به اینکه در آیین‌نامه ساماندهی کودکان کار و خیابان ذکر شده بهزیستی، وزارت کار، اداره اتباع، ان‌جی‌اوها و شهرداری باید در این روند همکاری و مشارکت داشته باشن و امنیت کودکان را تامین کنند. در همین میان یکی از مددکاران کلینیک آوای باران که مسئولیت جمع‌آوری این کودکان را به عهده دارد، می‌گفت از ۲۲ خرداد که طرح شروع شده، کودکان تا ما را می‌بینند فرار می‌کنند و ما مجبوریم قایم شویم و کمین کنیم تا بتوانیم آنها را بگیریم. قطعا در این روند کودکان با رضایت وارد ماشین‌ها نمی‌شوند و با استفاده از زور و برخورد آنها را می‌برند. چه توضیحی برای این نوع برخورد با کودکان دارید؟

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: تمام تلاش ما بر این است که کودکان با رضایت خودشان جذب شوند اما مواردی هم پیش می‌آید که شرایط برای گرفتن رضایت بچه‌ها مهیا نیست.

حمید فراهانی:  وقتی کودک شناسایی نشده و مشخص نیست چه وضعیتی دارد چطور او را با خشونت به داخل ماشین‌ها می‌برید؟

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: وقتی یک کودک ساعت ۱۱ شب به بعد تنها در خیابان باشد به این معنی است که سرپرست درستی ندارد و از امنیت لازم برخوردار نیست.

لزوما این کودکان ساعت ۱۱ شب به بعد توسط کلینیک آوای باران جمع‌آوری نمی‌شوند و ساعت‌های مختلفی است که شامل روز هم می‌شود.

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: به هر حال ما باید نظارت بیشتری داشته باشیم ولی من با چندنفر از این بچه‌ها که صحبت کردم می‌گفتند در رضایت کامل ما را به اینجا آورده‌اند و حتی به ما کیک هم دادند.

پس موافق هستید که نظارت کافی بر شناسایی این کودکان وجود ندارد؟

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: به هر حال ضعف‌ها و کاستی‌هایی هم وجود دارد و ما باید نظارت را بیشتر کنیم.

حمید فراهانی: به‌نظر من این فرآیند حتی اگر کارآمدی درونی داشته باشد، یعنی از جذب تا آخر به درستی انجام شود، به هیچ عنوان اثربخش نیست، حتی کار کودک پنهان تولید می‌کند. اگر بهزیستی اقدامات پیشگیرانه در حوزه آسیب‌های اجتماعی انجام می‌داد و همزمان اقدامات تسکینی داشت می‌شد تا حدودی عملکرد بهزیستی را پذیرفت.

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: به هر حال خدماتی برای این افراد در نظر گرفته شده و مستمری می‌گیرند؛ هرچند ممکن است در حد کفایت نباشد.

ظرفیت مراکز یاسر، بعثت و شهدای افسریه چند نفر است؟ در گزارش‌ها آمده که کودکان را خارج از ظرفیت در این مراکز جذب می‌کنند؛ چرا؟

حبیب‌الله مسعودی‌فرید: اصلا اینطور نیست که ما خارج از ظرفیت پذیرش کنیم؛ من بازدید داشتم از این مراکز و اصلا خارج از ظرفیت پذیرش نشده بود. ضمن اینکه خوب است این بچه‌ها در خیابان باشند؟ هم به آنها رسیدگی می‌شود هم غذای مناسب می‌خورند ولی در خیابان عزت نفس آنها پایمال می‌شود. به هر حال ما معتقدیم طرح ساماندهی باید اجرا شود و همه دستگاه‌ها همکاری کنند. با هر نوع خشونت علیه کودک هم مخالفیم.

به هر حال ما باید نظارت بیشتری داشته باشیم ولی من با چندنفر از این بچه‌ها که صحبت کردم می‌گفتند در رضایت کامل ما را به اینجا آورده‌اند و حتی به ما کیک هم دادند.

خانم اشرفی فعالیت ان‌جی‌اوی حامی با وجود نقدهای بسیار زیاد دیگر ان‌جی‌اوهای حوزه کودک در این طرح به چه شکل است؟

فاطمه اشرفی: آنچه که در این طرح احساس کردیم می‌توانیم موثر باشیم علیرغم انتقادات بی‌شماری که در سال‌های گذشته نسبت به چگونگی اجرای طرح داشتیم این بود که یکی از نقاط ضعف جدی این طرح‌ها را عدم پایش فردی و اجتماعی از این کودکان و نبود هر گونه رویکرد میان‌مدت و بلندمدت اجرایی برای بهبود وضعیت کودکان بود. موضوعی که تقریبا از سال ۸۴ هر دو سال یک‌بار به صورت فراگیر اجرا شده و تنها اتفاقی که نیافتاده این بود که هیچ گزارش مستندی از جامعه هدف، ترکیب اجتماعی و اقتصادی آنها، مشکلات و مسائل عمومی و ویژه آنها و نیز راهکارهای میان‌مدت و بلندمدتی است که حداقل بخش‌های مختلف دولتی و متولی رفاه اجتماعی برای کودکان کار می‌توانستند ارائه و اقدام کنند. یعنی متاسفانه در مقاطعی این کودکان کنترل و نگهداری کوتاه مدت شده بدون اینکه سیاست، برنامه و اقدامی برایشان در نظر گرفته شود که همین رویکرد موجب شده نه تنها شاهد هر گونه اقدام مثبت و موثر در بهبود وضعیت کودکان نباشیم بلکه روز به روز حداقل بر تعداد این کودکان افزوده شود.

دوستان اشاره داشتند که رویکرد بهزیستی در مقابله با کار کودک امنیتی است و شاید دلیلش این است که بسیاری از مسایل اجتماعی در جامعه ما به سمت و سویی می‌رود که خواسته یا ناخواسته از بعد اجتماعی خارج و وارد حوزه‌های امنیتی می‌شود و یکی از دلایل مشخص برای این انحراف نبود اطلاعات کافی و کارشناسی شده از موضوعات و پدیده‌های اجتماعی و نیز رویکرد کوتاه‌مدت به مسائل و شیوه‌های حل آنهاست. همانطور که سال ۹۶ درجلسه‌ای که با حضور فرماندار تهران در مرکز یاسر برگزار شد یکی از مخالفین اجرای طرح بودیم و علت آن هم دقیقا نقاط کور فراوانی بود که هم در اجرا و هم در فقدان چشم انداز برنامه‌ای وجود داشت؛ اما امسال زمانی که همکاری در این طرح به حامی پیشنهاد شد، دقیقا با این هدف عمده این همکاری در حاشیه را پذیرفتیم که بخش‌های مرتبط دولتی از ظرفیت کارشناسی لازم برای شناخت تخصصی موضوعات مربوط به کودکان کار و به‌خصوص کودکان اتباع خارجی و نیز چگونگی تعامل و برخورد با این پدیده رو به رشد برخوردار نبوده و نیست و این مساله بیش از آنکه یک مساله سخت افزاری باشد یک مساله نرم افزاری است و با پدیده‌های اجتماعی که از جنس نرم هستند نمی‌توان برخورد صرف فیزیکی و رویکرد سخت مکانیکی داشت.

امسال زمانی که همکاری در این طرح به حامی پیشنهاد شد، دقیقا با این هدف عمده این همکاری در حاشیه را پذیرفتیم که بخش‌های مرتبط دولتی از ظرفیت کارشناسی لازم برای شناخت تخصصی موضوعات مربوط به کودکان کار و به‌خصوص کودکان اتباع خارجی و نیز چگونگی تعامل و برخورد با این پدیده رو به رشد برخوردار نبوده و نیست.

ما احساس می‌کردیم در مسیر اصلاح رویکرد و سیاست‌گذاری‌های دولت در حوزه کودکان کار حتی یک گام هم بتوانیم موثر باشیم؛ باید از همان ظرفیت محدود هم استفاده کنیم و دقیقا در این طرح نقش ما پایش فردی، خانوادگی و اجتماعی این کودکان است. کودکانی که سال‌های سال است در کنار ما راه می‌روند، زندگی می‌کنند، کار می‌کنند، آسیب می‌بینند و انواع خشونت‌های پیدا و پنهان در خیابان و کار را تحمل می‌کنند، اما هیچکدام از ما اطلاعات مبنایی و آسیب‌شناسی مناسبی از این انسان‌های کوچک که هر کدام به دلیلی قربانی ناکارآمدی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع هستند نداریم و از این روست که حتی برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات سازمان‌های غیر دولتی فعال در این بخش هم روبنایی و سطحی و فاقد رویکرد دراز مدت و پایدار است.

نکته قابل توجهی که حداقل در یک سال گذشته با آن روبه‌رو بودیم و بارها و بارها هم در جلسات داخلی سازمان‌های غیر دولتی و هم در نشست‌های دولتی به آن اشاره کرده بودیم، بروز تغییراتی در ترکیب و جنس کودکان کار و خیابانی ما بود. کودکانی که اتفاقا رابطه‌ چندانی با سازمان‌های غیر دولتی فعال در حوزه‌های کار کودک نداشتند و به نظر آسیب‌زده و سطح آسیب‌پذیری‌شان هم بالاتر بود.

حمید فراهانی: چه تغییراتی؟

فاطمه اشرفی: درصد قابل توجه و نگران کننده‌ای از این بچه‌ها، بچه‌هایی هستند که قاچاق شده‌اند و در اینجا در قالب‌های مشخص و سازمان‌دهی شده‌ای به کار گمارده شده‌اند.

حمید فراهانی: خب جنس بچه فرق نمی‌کند، جنس موضوع متفاوت است.

هادی شریعتی: این نگاه غیراصولی شما به کودکان کار، احتمالا دلیل همکاری شما با این طرح بوده است.

فاطمه اشرفی: اتفاقا این نگاه یک نگاه اصولی و مبنایی برای ورود ما به یک چالش جدی و نگران‌کننده در حوزه کودکان است. چگونه می‌توانیم نسبت به کودکان کم و سالی که بدون اراده شخصی و قدرت انتخاب، در یک چرخه تبهکارانه از خانواده جدا شده و در یک مسیر کاملا خشونت‌بار و خطرناک وارد خیابان‌های ما شده‌اند بی‌تفاوت باشیم و حساسیتی نشان ندهیم. موضوعی که اتفاقا کنوانسیون‌های بین‌المللی متعددی همچون پیمان نامه حقوق کودک بر آن اشاره موکد داشته و اتفاقا دولت‌های عضو و سازمان‌های غیردولتی متعهد و مسئول را موظف کرده نسبت به موضوع قاچاق کودکان حساس بوده و اقدام موثر داشته باشند. نقش حامی در جمع‌آوری اطلاعات و پایش این کودکان و نیز تسهیلگری برای شناسایی آسیب‌هایی که به این کودکان وارد می‌شود و همینطور ارائه راهکارهای اجرایی برای بهبود وضعیت این کودکان در حد توان و ظرفیت کارشناسی، نقشی است که اتفاقا متعهدانه پذیرفته شده و تا جایی که فرصت و امکان حضور مستقل برایمان فراهم شود، این نقش را ایفا می‌کنیم.

هادی شریعتی: ما نگرانی شما را درک می‌کنیم اما مسئله این است که وقتی کار کودک را متصل به مسائلی مثل باند و قاچاق انسان می‌کنیم و فقط روی این بخش تمرکز می‌کنیم به نوعی راه را برای برخوردهای قضایی و خشونت‌آمیز با همه کودکان مهاجر هموار کرده و در تقویت جریانی که وجود کودک کار را به جای آنکه حاصل فقر بداند زاییده جرم می‌داند کمک کرده‌ایم. مشکل این است تفسیر و پایبندی به کنوانسیون‌های بین‌المللی به‌خصوص کنوانسیون حقوق کودک نباید در این حد سلیقه‌ای باشد چون نتیجه عکس می‌دهد و در این مورد ‌به‌خصوص باعث شکل‌گیری سیاست‌های ضد مهاجرتی می‌شود. ما نباید از کل کنوانسیون فقط روی موضوع قاچاق کودکان تمرکز کنیم و به باقی موارد بی اعتنا باشیم. مواد  ۲ ، ۳ ، ۲۶،۲، و ۲۷ و ۲۸، ۳۲ ،۳۷ .... و مواد دیگری که نه تنها رعایت نمی شود بلکه در همین طرح اکثر آنها نقض هم می‌شوند. این تفسیر سلیقه ای از پیمان‌نامه حقوق کودک در صحبت‌های آقای فرید نیز دیده می‌شود. بنابراین برای مقابله با کار کودک نباید با کودکان کار مقابله و با اقدامات پلیسی و قضایی با آنها برخورد کرد. ما باید با بستر ایجادکننده کار کودک مبارزه کنیم. کودکان کار دائما در این جامعه قربانی می‌شوند و با اجرای این طرح هم ترس و وحشت را مضاعفی را  به آنها تحمیل می‌کنیم. ما برای پیگیری وضعیت یکی از کودکان‌ به مرکز بعثت مراجعه کردیم که در آنجا با خبر شدیم مسئول ترخیص کودکان از مرکز انجمن حامی است. همان‌طور که مدیر مرکز یاسر در مصاحبه‌ای اشاره کرده حامی مسئول ترخیص این کودکان است که اتفاقا نقدی هم به شیوه ترخیص کودکان توسط این سازمان داشتند.

فاطمه اشرفی: بله اتفاقا مواردی بوده که با بچه‌ها بد برخورد شده و تذکرها و اقدامات جدی هم داشته‌ایم و اطلاع‌رسانی‌های موثری برای کنترل نوع تعامل با کودکان هم انجام شده. هر چند وظیفه تعریف شده ما در این طرح نبوده اما به جهت تعهد انسانی و سازمانی نسبت به کودکان آن هم از جنس کودکان مهاجر و کودکان که معمولا از آسیب‌پذیری بالاتری برخوردار هستند، با شدت و حدت نقش دیده‌بانی و حفاظت و حمایت همه‌جانبه از کودکان را داشته‌ایم و البته در این رابطه محدودیت‌ها و مشکلاتی هم برایمان ایجاد شده که نمونه آن از وقتی است که تنش‌هایی با مسئولین یاسر به دلیل عدم برخورد مناسب با بچه‌های تحت حمایت طرح داشتیم که متعاقب آن اجازه ورود و برقراری ارتباط با کودکان را از ما سلب کردند. اگر همکاران ما در مراکز بهزیستی حضور دارند اتفاقا به دلیل حمایت از شرایط و وضعیت این کودکان و تسهیلگری برای شناسایی و بازگرداندن آنها به آغوش خانواده و تحمل کمترین آسیب از ناهنجاری‌های غیر کارشناسی است که متاسفانه در برخی از این مراکز نگهداری وجود دارد.

با شدت و حدت نقش دیده‌بانی و حفاظت و حمایت همه‌جانبه از کودکان را داشته‌ایم و البته در این رابطه محدودیت‌ها و مشکلاتی هم برایمان ایجاد شده که نمونه آن از وقتی است که تنش‌هایی با مسئولین یاسر به دلیل عدم برخورد مناسب با بچه‌های تحت حمایت طرح داشتیم که متعاقب آن اجازه ورود و برقراری ارتباط با کودکان را از ما سلب کردند.

موضوع ترخیص این کودکان که به خطا و اشتباه به حامی منتسب شده است را کاملا تکذیب می‌کنم چرا که موضوع ترخیص این کودکان یک بار کاملا حقوقی و اجرایی دارد و مسئولیت آن حداقل در بخش مربوط به کودکان اتباع خارجی با اداره کل اتباع و مهاجرین خارجی استانداری تهران است و موضوعی نیست که یک بخش حاکمیتی بخواهد آن را به یک سازمان غیر دولتی واگذار کند.

اگر رویکرد شما توانمندسازی است، با این طرح چه تناسبی دارد؟ مگر نمی‌شود در فرآیندی خارج از دستگیر کردن این کودکان و ایجاد شرایطی پراسترس آنها را توانمند کرد؟ ضمن اینکه به‌نظر می‌رسد وقتی کودک یک خانواده دستگیر می‌شود و گروهی برای بازدید از منزل می‌روند، قطعا مورد اعتماد خانواده قرار نمی‌گیرند و طبیعتا اطلاعاتی که داده می‌شود نمی‌تواند مبنای ارائه خدمات باشد.

فاطمه اشرفی: این سوال شما را باید مسئولین تصمیم‌گیرنده پاسخ دهند که برای اجرای طرح‌های ساماندهی از چه ابزارهایی استفاده می‌کنند، اما نکته جالبی که باید در پاسخ به سوال شما بگویم این است که اتفاقا همکاران ما در شناسایی خانواده‌ها و در تعامل با آنها با کمترین میزان بی‌اعتمادی و پاسخ‌های انحرافی از سوی خانواده‌ها روبه‌رو بوده‌اند و این موفقیت را مرهون انتخاب رویکرد و برنامه‌ریزی‌هایی می‌دانیم که دارای پشتوانه کارشناسی و تجربی عمیق در تعامل با جامعه مهاجرین و پناهندگان هم در ایران و هم در افغانستان است که تقریبا اکثریت به اتفاق کودکان کار را ما تشکیل می‌دهند.

به هر حال انجمن حامی تصمیم گرفته که در این طرح دولتی همکاری کند.

حبیب‌الله مسعودی فرید: اشکالش کجاست خانم فردوس؟

اشکال در اینجاست که چرا باید این کودکان به این شکل و با زور جذب مراکز شوند و تحت فشار و استرس از خانواده آنها پایش اطلاعات صورت بگیرد؟

فاطمه اشرفی: من به شما اطمینان می‌دهم اولا در طرح جاری کمترین میزان خشونت و زور به کار رفته است و ثانیا هیچگونه فشار و استرسی به خانواده برای اخذ اطلاعات وارد نشده است. به شما پیشنهاد می‌کنم نه براساس حدس و گمانه زنی‌ها و برداشت‌های شخصی بلکه براساس واقع‌نگری‌های موجود یک بار با تیم همکاران ما همراه شوید تا از نزدیک گفتگو و تعامل با خانواده ها را تجربه کنید.

هادی شریعتی: مسئله این است که ان‌جی‌اوی حامی به این طرح بهزیستی اعتبار داده است و آقای فرید دائما در مصاحبه‌هایشان می‌گویند ما این طرح را با همکاری ان‌جی‌اوها انجام داده‌ایم؛ در حالی که تنها ان‌جی‌اوی حامی است و کلینیک آوای باران.

آیا ان‌جی‌اوی حامی منابع کافی مادی و انسانی برای بازدید از منازل و توانمندکردن خانواده‌ها دارد؟

فاطمه اشرفی: قطعا یک پشتوانه نیرو و منابع انسانی مجرب و مطلع در این حوزه تخصصی را بعد از دو دهه تلاش مستمر و هدفمند در حوزه مهاجرین و پناهندگان را به همراه داریم اما برای پیشبرد اجرایی طرح  منابعی هم از سوی مراجع ذیربط در اختیارمان قرار گرفته است.

هادی شریعتی: روش‌های دیگری نیز وجود دارد که نیازی به همکاری با نهاد دولتی و موجه جلوه دادن فعالیت غیرحرفه‌ای آنها نیز  نداشت. همان طور که ما چند سال پیش به عنوان یک نهاد نظارتی با مرکز یاسر در ارتباط بودیم و در آن زمان واقعا شرایط یاسر به مراتب بهتر شده بود؛ اما حالا و طبق گفته مسئولین در مرکز یاسر و بعثت ترخیص کودکان از مرکز را شما انجام می‌دهید و این برای یک نهادی مدنی فاجعه است‌.

فاطمه اشرفی: به نظرم در گام اول شما باید چارچوب استقلال در تصمیم گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های سازمانی و داخلی سازمان‌های غیر دولتی را به رسمیت بشناسید و از متولی‌گری در تصمیم و اقدام سایر سازمان‌ها دست بردارید و ثانیا اظهار نظر غیر مسئولانه مسئول مرکز نگهداری یاسر را علیرغم اینکه رسما پیگیری کرده و خواهیم کرد را از سر عدم اشراف به قوانین و مقررات جاری در کشور می‌دانیم که اصولا یک امر حاکمیتی در تعیین سرنوشت یک کودک را به هیچ نهاد غیر دولتی نمی‌سپارند.

هادی شریعتی: به هر حال ما منتقد شما هستیم. چون با شکایتی که از این طرح در هیئت‌عمومی طرح کرده‌ایم قرار بود فرمانداری به‌عنوان یک نهاد سیاسی کنار گذاشته شود اما وقتی ان‌جی‌اویی پشت این طرح است، عملا گرفتن دستور موقت توقف طرح برای ما دشوارتر می‌شود. مسئله بعدی اینکه خانم اشرفی شما در این مدت هیچ مصاحبه یا گفتگوی شفافی در مورد علت و شیوه همکاری‌تان نداشته‌اید و این روند همکاری پر از ابهام بوده است.

با شکایتی که از این طرح درهیئت‌عمومی طرح کرده‌ایم قرار بود فرمانداری به‌عنوان یک نهاد سیاسی کنار گذاشته شود اما وقتی ان‌جی‌اویی پشت این طرح است، عملا گرفتن دستور موقت توقف طرح برای ما دشوارتر می‌شود.

فاطمه اشرفی: شما حق دارید منتقد باشید و حق انتقاد شما و هیچ‌کس دیگر را نمی‌توان سلب کرد اما در این رابطه هر رسانه‌ای قبل و حین اجرای طرح با من تماس گرفته پاسخگو بوده‌ام.

ان‌جی اوی شما به خاطر مشارکت در طرح جمع‌آوری کودکان کار و خیابان از طرف شبکه یاری لغو عضویت شد. در این باره هم توضیح دهید.

فاطمه اشرفی: موضوع جریان‌سازی رسانه‌ای که نسبت به لغو عضویت حامی از شبکه اتفاق افتاد یک جریان سازی هدفمند، غیر اخلاقی و غیر منصفانه علیه حامی بود. گروهی که امروز به نام شبکه فعالیت می‌کنند بیش از آنکه یک گروه رسمی و قانونی باشند، یک گعده دوستانه و فاقد چارچوب‌های قانونی و رسمی است و کناره‌گیری اختیاری حامی از این مجموعه نیز قبلا به اطلاع مسئولین گروه یاریگران همدل که تحت نام شبکه کار می‌کنند رسانیده شده بود و اقدام دوستان هم از جنس سالبه به انتفاع موضوع بود. مستندات موجود در این رابطه کاملا گویا و موجود است و به نظرم شما در این رابطه به افراد مسئول گروه مذکور مراجعه و درخواست مستندات را کنید و اگر حامی تاکنون سکوت کرده است صرفا به خاطر جلوگیری از بروز آسیب‌هایی است که می‌تواند تنش های داخلی بر پیکره نحیف نهادهای مدنی در کشور وارد کند. در عین حال حامی از جمله سازمان‌های هیات موسس شبکه واقعی بوده است که درخواست تاسیس  به وزارت کشور داده بودند که بعد از برخوردهای آمرانه و خارج از اصول شبکه‌داری و احترام متقابل به استقلال سازمان‌های عضو که رخ داد، طی نامه رسمی به وزارت کشور در تاریخ ۱۱ خرداد ۹۸، عضویت در هیات تاسیس را نیز پس گرفتیم؛ اما اینکه بعد از مدت‌ها تعدادی از سازمان‌ها به هر دلیل جلسه می‌گذارند و لغو عضویت حامی را از مجموعه‌ای غیر قانونی اعلام می‌کنند در جای خود قابل بررسی و نقد  است.

موضوع جریان‌سازی رسانه‌ای که نسبت به لغو عضویت حامی از شبکه اتفاق افتاد یک جریان سازی هدفمند، غیر اخلاقی و غیر منصفانه علیه حامی بود. گروهی که امروز به نام شبکه فعالیت می‌کنند بیش از آنکه یک گروه رسمی و قانونی باشند، یک گعده دوستانه و فاقد چارچوب‌های قانونی و رسمی است و کناره‌گیری اختیاری حامی از این مجموعه نیز قبلا به اطلاع مسئولین گروه یاریگران همدل که تحت نام شبکه کار می‌کنند رسانیده شده بود و اقدام دوستان هم از جنس سالبه به انتفاع موضوع بود.

 هادی شریعتی: خانم اشرفی شما می‌گویید مرکز یاسر بعد از اعتراض شما به نحوه برخورد با کودکان مانع حضورتان شده است. پس چطور می‌شود به این ساختار دوباره اعتماد کرد و چرا با وجود این مسئله همچنان همکاری با آنها را ادامه می‌دهید؟

فاطمه اشرفی: آقای شریعتی انتخاب روش‌ها کاملا اختصاصی است. شما حق نقد دارید اما حق دخالت در تصمیم‌گیری‌های داخلی سازمان‌ها را در هر شرایطی ندارید. قطعا ارزیابی‌های داخلی و کارشناسی ما برای احساس اصلاح سیاست‌ها و روش‌های دولت در برخورد با موضوع کودکان کار بوده است که ما را به این همکاری ترغیب کرده است. همانگونه که در بسیاری امور سازمانهای غیر دولتی ترجیح داده اند به جای دور نشستن  و صرفا منتقد بودن برنامه های دولتی به میدان بیایند و با حضورشان برنامه های دولت را جهت دهند و اصلاح کنند.

هادی شریعتی: موضوع مداخله در امور داخلی یک ان‌جی‌او نیست که قطعا هیچ‌کسی خارج از سازمان شما حق چنین مداخله‌ای را ندارد. مسئله آسیبی است که شما با همکاری‌تان به حقوق کودک و سازمان‌های مدنی حامیان کودکان می‌زنید. ما اینجا در مورد اختلاف نظر در شیوه آموزش کودکان صحبت نمی‌کنیم؟ الان مسئله حقوق کودک و حفظ حقوق انسانی کودکان کار است. حقوق کودک و تلاش‌هایی که این سال‌ها برای احقاق آن صورت گرفته یک مسئله داخلی سازمانی نیست.

راهکار غیرتهاجمی برای مقابله با کار کودک چیست؟

حمید فراهانی: موضوع از این قرار است که گفتارهایی که ذیل کارآمدی خودشان را تعریف می‌کنند، مبتی بر بازار آزاد هستند و همه‌چیز بر پایه مبادلات است. وقتی تمام روندهای سیاسی و اقتصادی ما خصوصی‌سازی و تعدیل و فرودست‌سازی است، این اقدامات خرده‌کاری است. وقتی گفته می‌شود ساماندهی کودکان کار یعنی مسئله دولت کودکان کار است. هیچ‌کس نمی‌پرسد این کودکان را چه ساختاری بی‌سامان کرده است؟ منتها می‌بینیم هیچ‌کسی با این کاری ندارد و روز به روز با فقر بیشتر مواجهیم. بنابراین این طرح‌ها بیشتر تبلیغاتی است و اثرات بسیار بدی بر این کودکان می‌گذارد. این رسما بازداشت کودکان و گروگان‌گیری آنهاست. من بسیار متاسفم که یک کلینیک مددکاری دستگیری کودکان را به عهده گرفته و از مردم می‌خواهم با مطالبه‌گری جلوی این طرح را بگیرند.

وقتی گفته می‌شود ساماندهی کودکان کار یعنی مسئله دولت کودکان کار است. هیچ‌کس نمی‌پرسد این کودکان را چه ساختاری بی‌سامان کرده است؟ منتها می‌بینیم هیچ‌کسی با این کاری ندارد و روز به روز با فقر بیشتر مواجهیم.

هادی شریعتی: ما معتقدیم آنچه که باید با آن مقابله شود کار کودک است و نه کودک کار! اقدامات پلیسی و قضایی هیچ نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت. توصیه می‌کنیم با بسترهای ایجاد کننده کار کودک مبارزه کنید. با اقتصاد فلج و  بازاری که نیروی کار ارزان را می‌بلعد و استثمار می‌کند باید برخورد کرد. باید جامعه‌ای که چشم بر حقوق کارگران، مهاجرین و حاشیه‌نشینان می‌بندد را آگاه کرد. در زمینه رفاه اجتماعی اقشار کم درآمد برنامه‌ریزی‌های کلان‌تری داشت و به جای راندن متخصصین از دانش آنها در حل این آسیب رو به افزایش استفاده کرد. اگر بودجه و نیرویی که این چند سال صرف طرح ساماندهی شده بود را در جهت تقویت رفاه اجتماعی، سیستم‌های حمایتی مثل بیمه و ... قرار می‌دادیم بدون شک  امروز دور این میز این بحث‌ها به شکل دیگری مطرح می‌شد.  اگر با زیست کودکان کار آشنا باشید قطعا می‌دانید آنها دائما در این جامعه قربانی می‌شوند و با اجرای این طرح ترس و وحشت مضاعفی را به آنها تحمیل می‌کنیم .ما  از هر اقدامی که منجر به توقف این طرح شود استقبال می‌کنیم و انجمن حمایت از حقوق کودکان همه توان خود را برای جلوگیری از این طرح به کار خواهد بست.

فاطمه اشرفی : قطعا نقدهای فراوانی در سیاستگذاری‌ها و برنامه‌های اجرایی دولت در برخورد با پدیده‌های اجتماعی خرد و کلان از جمله پدیده کودکان کار و خیابان وجود دارد و همینطور قطعا بخش‌های قابل توجهی از روند رو به رشد این پدیده اجتماعی به ناکارآمدی سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی در کشور و نبود رویکرد «مساله محوری» و «الزام توجه به نگرش های کارشناسی» و نیز «فقدان برنامه‌هایی با رویکرد آینده‌پژوهی» است اما در عین حال تمام دلایل برشمرده در بالا این اجازه را به ما نمی‌دهد که تا اصلاح تمام این ناکارمدی‌ها سکوت کنیم و در برابر خشونت‌های غیر قابل انکاری که هر لحظه و ساعت در شبانه روز به کودکان در محیط‌های ناسالم کار و خیابان‌ها وارد می‌شود، منفعل بمانیم و شاهد قربانی‌شدن هر چه بیشتر کودکان کار باشیم. حوزه رفاه اجتماعی در کشور جدی‌ترین نقش را در انحراف از برنامه‌های حمایتی از کودکان دارد که در اینجا باید پاسخگویی مناسبی را داشته باشد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.