فیاض:تاریخ مصرف اصولگرایی و اصلاحطلبی تمام شده است
ابراهیم فیاض، جامعهشناس نزدیک به اصولگرایان، گفت: در شرایط فعلی هیچکدام از گروههایی که داعیه پدرخواندگی سیاسی در کشور دارند، از ارج و قرب چندانی در بین سطوح مختلف مردم برخوردار نیستند و بر همین اساس دیگر نباید به حضور در قدرت امید چندانی داشته باشند.
گزیده این گفتوگوی ابراهیم فیاض به شرح زیر است؛
* وقتی مردم میبینند هم اصولگراها و هم اصلاحطلبان در حال تلف کردن وقت هستند، میآیند و به کسانی رای میدهند که دغدغه امنیت ملی دارند و شعارهایشان نشان میدهد میتوانند مشکلات را کم کنند. اگر گروهی با بنیانهای فکری عمیق دست به کار شوند، خیلی از امور اصلاح و در نتیجه مانعها از مسیر برداشته میشود و کاستیها کم خواهد شد. فقط کافی است مردم بیایند وبه شایستهها رای بدهند.
*شایستهها افراد و گروههایی هستند که خارج از اصولگرایی و اصلاحطلبی، به جای تمرکز بر رقابتهای آنچنانی و تلاش برای کسب قدرت در هر شرایطی، با تفکر و عقلمداری و تلاشی صادقانه دنبال این باشند که برنامههای بنیادینی را برای ترمیم وضعیت بدِ پیشآمده اجرایی کنند.
* اصولگرایی و اصلاحطلبی مردهاند و تاریخ مصرفشان تمام شده است. در حال حاضر فقط بازار تهران همچون پیرمردی که توانی ندارد و پایداریچیها که اصلاً بین مردم پایگاهی ندارند، در ذیل اصولگریان معرفی میشوند که همین نشانه زوال اصولگرایی است. اصلاحطلبان هم شرایط بهتری ندارند و جریانی مردهاند. با این تفاصیل، گروههای جدید و شعارهای جدیدی متولد میشوند که عمدتاً غیرسیاسی هستند. پیشبینی من درباره آرایش انتخابات مجلس رقابت طیف تکنوکرات ملی با گروههای سیاسی رادیکال است که هر کدام بسته به شرایط، نمایندگانی را به مجلس خواهند فرستاد و دیگر شاهد نخواهیم بود که پارلمان چهرههایی از اصولگرا یا اصلاحطلب را در خود جای دهد. البته بعضی از تکنوکراتهای ملی امکان دارد رویکردی رادیکال نسبت به حاکمیت از خود نشان بدهند.
* مشارکت حداقلی این فرصت را در اختیار گروههای غالباً کمرای خواهد گذاشت تا بتوانند با کمترین رای ممکن «برنده انتخابات» شوند و با راه یافتن به مجلس، فضایی انحصاری در کشور پدید آورند. مانند همان کاری که پیش از این هم اصلاحطلبان و اصولگراهای ضد خاصیت انجام دادند و فضای کشور را مسموم کردند. اما اگر شعارهای بینادگرایانه اوج بگیرد و تکنوکراتهای ملی و رادیکالها به یک وحدت برسند، جهش اقتصادی بزرگی رخ میدهد و میتوانیم تهدیدها را در این شرایط به فرصت تبدیل کنیم و یکی از کشورهای پیشرفته خاورمیانه شویم.
* نکته بسیار مهم در بحثهای مربوط به انتخابات این است که ما در چه مقطع تاریخیای قرار داریم و باید چه مسیری را طی کنیم. سال ۷۶ اصلاحطلبان با بررسی مطالبات جامعه، توسعه سیاسی و آزادیهای فردی را به عنوان برنامههای جدی خود طرح کردند و وعده ایجاد دولت مدنی دادند که در نهایت منجر به موفقیت آنها شد و رای بالای آقای خاتمی محصول شناخت دقیق مطالبات جامعه بود. به همین دلیل باید بدانیم آیا شعارها و برنامههای گروههای سیاسی با داشتهها و نگاهشان همخوان است یا نه.
* در حال حاضر باید توجه داشت که دیگر در جامعه کمترین اثری از اصلاحطلبی دیده نمیشود. معلوم است که اصلاحطلبان دیگر حرفی برای گفتن ندارند. یا درباره اصولگرایی وقتی برخی چهرههای غیرمردمی، شاخص و ممتاز میشوند، چطور میتوانید چنین گروهی را در جامعه تاثیرگذار و کارآمد بدانید؟
* در شرایط روز هیچکدام از گروههایی که داعیه پدرخواندگی دارند، از ارج و قرب چندانی در بین سطوح مختلف مردم برخوردار نیستند و بر همین اساس دیگر نباید به حضور در قدرت امید چندانی داشته باشند. اصلاحطلبان هم اگر دنبال این باشند که راههای لیبرالیستی را طی کنند، شکستشان قطعی است. پس باید منتظر خودنمایی تکنوکراتهای بومیگرا باشیم. همان بچههای باسوادی که در پی ایدئولوژی چپ و راست نمیروند و کشور را با واقعبینی اداره خواهند کرد. به نظرم اصولگرایان و اصلاحطلبان هم از تکنوکراتهای بومیگرا خواهند خواست تا آنها را نیز در مناسبات خود سهیم کنند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر