به گزارش روزنامه جوان سالهاست شاهد دو چهره‌ی متفاوت از بازیگران و هنرمندان جلوی دوربین صدا و سیما و پشت آن هستیم.

عادت کرده‌ایم که هرکسی در تلویزیون چیزی بگوید و پشت سر حرف خودش را نقض کند و بعد هم حرف از صلاح و مصلحت و ایجاب شغلی و ... بزند.

و، اما در مورد رامبد جوان و همسرش، که اخیرا مورد توجه رسانه‌ها و مردم به خاطر سفرشان در ماه آخر بارداری و تصمیم زایمان همسرش در کانادا و پوشش متفاوت وی قرار گرفته‌اند چه کسی باید پاسخگو باشد؟ چه کسی باید این ذهن آشفته مخاطبان جمهوری اسلامی را سر و سامان دهد؟ چه کسی باید به مخاطب نوجوان که دل به حرف‌های سلبریتی‌ها می‌بندد و چشم بازکرده تا ببیند و اولین قدم‌های خوب و بد را تجربه کرده و بیاموزد، پاسخ دهد؟ که کدام راست است و کدام دروغ؟ کدام درست است و کدام غلط؟ کدام ارزش است و کدام ضد ارزش؟ این دوگانه‌ها را پایان کجاست؟

آیا وقت آن نرسیده صدا و سیما پس از چهل سال تکانی به خود بدهد؟

چرا صدا و سیما باید یک سری کلمات شعاری را مشق کند و به خورد مخاطب بدهد که خودش در اولین قدم نه قبول دارد و نه اجرا می‌کند؟ تا کی باید همه چیزمان فرمالیته و صوری باشد؟ تا کی باید به هر مناسبتی که می‌شود یک سری حرف‌های کلیشه‌ای در برنامه‌ها زده شود که ذره‌ای از آن‌ها بوی عمل و رنگ اجرا به خود ندارند.

آیا کافی نیست؟ اشباع نشده‌ایم از این همه ریا و تزویر؟

مگر کم هستند هنرمندانی که ظاهرشان پشت و جلوی دوربین و یا داخل و خارج کشور یکی باشد؟

پس حوزه‌ی هنری این همه سال چه کار دارد می‌کند؟ این همه دختران محجبه و پسران مذهبی انقلابی که موافق اهداف کشور هستند. چرا آن‌ها را بر سر کار نمی‌آورند؟ چرا نباید به آن‌ها تریبون داد؟

تا کی در هر محفلی بشنویم که هنرمندان محیطشان سالم نیست؟ فساد است ... پس هنرمند انقلابی کجاست؟ تا کی شاهد باشیم در محافل اکران خصوصی فیلم هایشان در ماه مبارک رمضان علنا روزه خواری می‌کنند؟ پس ناظران کجا هستند؟

حتما باید کار به اینجا بکشد و صدایمان در بیاید و به فکر بیفتیم؟

اما رامبد جوان و امثالهم مقصر نیستند.  کسی مقصر است که او را گزینش کرده و مهر تایید او را برای ورود به صدا و سیما زده است. او که مدل زندگیش را دارد. مثل میلیون‌ها نفر دیگر که در این مملکت دارند زندگی می‌کنند. سبک زندگیش همین است. بیش از این نباید توقع داشت. اما جای تاسف اینجاست که چگونه همچین فردی با چنین سبک زندگی وارد رسانه عمومی می‌شود. در معرض دید قرار می‌گیرد و تریبون برای دروغ هایش در اختیار دارد.

جای حیرت است. مقصر نه اوست و نه امثال او. مقصر همان‌ها هستند که نمی‌خواهند رسانه در دست اهلش باشد. مگر نه این است که رسانه‌ها خصوصا رسانه‌های عمومی در هر کشوری باید در دست ایدئولوژی حاکم باشند؟

اگر مملکتمان اسلامی است باید رسانه و اهالی آن هم پایبند به قوانین اسلام باشند. باید از حداقلی‌ترین سبک زندگی اسلامی برخوردار باشند و علنا محارم اسلام را زیر پا نگذارند. این‌ها بدیهی‌ترین و ساده‌ترین چیزی است که باید وجود داشته باشد و ندارد. باید اگر الگوی جوانان می‌شوند باید اگر حرف از انسانیت و شرف و وطن دوستی می‌زنند به آن پایبند باشند تا ما جلوی نسل بعد سر خم نکنیم که این‌ها را نگاه نکن اسلام این نیست و این‌ها الگوی خوبی برای تو نیستند...، چون دروغ می‌گویند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.