محمد هاشمی:اصلاح طلبان در حمله به هاشمی هیچ چیز کم نگذاشتند
بخشی آن را در ادامه میخوانید.
بخش عمده روایات آقای هاشمی در جلد اخیر کتاب خاطراتشان معطوف به انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ است. حزب کارگزاران در آن انتخابات حساس چه نقشی ایفا کرد؟
اکثریت فضای سیاسی آن روزها در اختیار جناح راست بود. نیروهای جناح راست حتی در دولت آقای هاشمی نیز حضور داشتند و حتی نیروهای نظامی و انتظامی نیز در سمت آنها قرار داشتند. تمام تریبونها تا حد نماز جمعه هم در دستان آنها بود. از سوی دیگر جناح چپ در انتخابات مجلس چهارم شکست خورده بود و در انزوای کامل به سر میبرد. وقتی به انتخابات مجلس پنجم رسیدیم، تصمیم گرفتیم که در انتخابات حضور داشته باشیم تا فضای سیاسی کشور یکسویه پیش نرود. ما به روحانیت مبارز لیست تهران را ارائه دادیم. قرار شد از ۱۰ نفر جدیدی که قرار است در لیست ۳۰نفره حضور داشته باشند، پنج نفر سهم کارگزاران و پنج نفر سهم روحانیت مبارز باشد. در نهایت آنها نپذیرفتند زیرا کارگزاران حزب تازهتأسیسی بود و تصور میکردند خودشان میتوانند رأی بیاورند؛ بنابراین قرار شد که هر کدام لیست خودمان را بدهیم. کارگزاران لیست خودش را داد و رسما وارد رقابت انتخاباتی شد و کارگزاران توانست ۳۵ نماینده خود را وارد عرصه انتخابات کند. نظر ما برای ریاست مجلس آقایان عبدالله نوری و ناطق نوری بودند که در نهایت آقای ناطق به ریاست انتخاب شد. جناح چپ یا همان اصلاحطلبانی که در انزوا به سر میبردند، با تغییراتی که در مجلس پدید آمد، راغب به مشارکت در فضای سیاسی شدند و خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ آماده کردند و آقای خاتمی را به عنوان نماینده خود برگزیدند و به عرصه سیاسی ارائه دادند و ایشان نیز توانست با رأی بالا برنده انتخابات شود؛ به نحوی که آقای خاتمی حدود ۲۰ میلیون و آقای ناطق حدود هفت میلیون رأی آوردند. با چنین فعل و انفعالاتی عرصه سیاسی کشور تغییر کرد و دولت در اختیار جناح چپ قرار گرفت و مجلس پنجم نیز تا حد زیادی یکدست بود و همکاری میکرد.
حزب کارگزاران در انتخابات ریاستجمهوری پیش از آنکه بر آقای خاتمی اتفاق نظر پیدا کند، بر آقای حبیبی اصرار میکرد. چه شد که او کنار رفت و کارگزاران به سمت آقای هاشمی گرایش پیدا کرد؟
کارگزاران در ابتدا بر آقای حسن حبیبی اصرار داشت و او کاندیدای نخست ما بود؛ اما ایشان در نهایت قبول نکردند. به یاد دارم او در سفر استانی خود به اراک در مقام معاوناول رئیسجمهور گفت که نامزد انتخابات نخواهم شد و هنگامی که چنین موضعی در رسانهها اعلام شد، ما نیز دیگر اصرار نکردیم. بعد هم افراد دیگری را در نظر داشتیم که در نهایت با معرفی آقای خاتمی از سوی روحانیون مبارز او را شایسته دیدیم. آقای خاتمی در نشستی با اعضای کارگزاران از برنامههای خود سخن گفت و ما نیز رویکرد کلی او را جویا شدیم که در نهایت به این نتیجه رسیدیم که از ایشان حمایت کنیم.
اگر منصفانه به موضوع بنگریم، درمییابیم که کارگزاران همهجانبه از آقای خاتمی حمایت کرد تا حدی که آقای هاشمی در آخرین خطبه نماز جمعه پیش از انتخابات گفتند اجازه نخواهیم داد رأی مردم خوانده نشود و همانی را اعلام میکنیم که از صندوقها درآید. این سخنان در آن مقطع حساس به منزله حمایت آقای هاشمی از آقای خاتمی برداشت شد و توانست رأی مردم را به سمت آقای خاتمی بکشاند.
رأی خود آقای هاشمی چه بود؟
آقای هاشمی به آقای ناطق رأی دادند؛ اما پیش از انتخابات همه تصور میکردند که ایشان حامی آقای خاتمی است و شاهد مثالش را آن نماز جمعه مهم میدانستند.
شما میگویید که حمایت کارگزاران از آقای خاتمی یکی از علتهای پیروزی ایشان در انتخابات بود؛ اما اصلاحطلبان پس از پیروزی در اجماعی نسبی به آقای هاشمی حمله کردند. بهعنوان بحث پایانی قدری دراینباره توضیح بدهید.
از بخش تأسفبار آن سالها سخن گفتید که تمایل نداشتم دربارهاش سخن بگویم. بله! بعد از رویکارآمدن آقای خاتمی اصلاحطلبان در حمله به آقای هاشمی کم نگذاشتند که البته بعدها فهمیدند که مسیر نادرستی رفتهاند و اکنون همانهایی که روزگاری به او میتاختند، از خدماتش میگویند. در آن مقطع آنها فکر میکردند که آقای هاشمی در همه عرصهها اعم از مجلس و ریاستجمهوری مهمترین آلترناتیو است و همهچیز را میتواند تعیین کند؛ بههمیندلیل او را یک خطر بالقوه میدانستند و سعی کردند با تخریبهای متعدد و بیوقفه او را نزد مردم خراب کنند.
ما هیچگاه کتابهایی را که آنها نوشتند، از یاد نمیبریم. اصلاحطلبان اشتباه بسیار بزرگی کردند و هنگامی که به مجلس ششم رسیدند، در تخریب آیتالله هاشمیرفسنجانی از هیچ کوششی کم نگذاشتند. بههرروی تاریخ ثابت کرد که آن عالیجناب سرخپوش چه خدماتی برای مردم و کشور ایران کرده است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر