روایتی از بازارهای شلوغ نوروزی و گلایه کسبه ها
خبرنگار ما برای بررسی وضعیت بازار، به چند بازار عرضه کالاهای اساسی در تهران سری زده تا میزان شلوغی نسبت به سال گذشته را گزارش کند.
او ابتدا به نمایشگاه دائمی زیرگذر چهارراه ولی عصر که در طول سال برقرار است سری میزند. از پلههای زیرگذر پایین میرود تا به محوطه اصلی نمایشگاه میرسد. ابتدا چرخی در اطراف بازارچه میزند و بعد به سراغ فروشندهی بدلیجات و گردنبند میرود که خانمی جوان است. از او میپرسد؛ فروشنده میگوید: سال گذشته هم در همین نمایشگاه حضور داشتم، و مسلماً بازار پارسال شب عید خیلی شلوغتر و پر رونقتر از امسال بود. ما سال گذشته دو نفر فروشنده بودیم که یکی فقط مراقب اجناس بود و یکی دیگه جنسها رو میفروخت اما امسال انقدر که خلوت بوده من خودم تنها فروشندگی میکنم و دیگه نیاز به شخص دوم نیست.
چند غرفه آنطرفتر به سراغ مرد جا افتادهی فروشندهی کیفهای چرم میرود و سؤال مشابه را از او میپرسد که در جواب میگوید: خلوتتر یا شلوغترش رو من نمیدونم ولی پارسال خودم دستفروشی میکردم و بساط داشتم که خیلی سود داشتم و اوضاع بهتر بود اما امسال اصلاً برای من دستفروشی سودی نداشت و مجبور شدم برای شخص دیگهای فروشندگی کنم.
به سراغ غرفه فروش عسل و شیره میرود. چند مشتری در حال پرسیدن قیمت عسل هستند. صبر میکند تا آنها بروند و از مرد فروشنده عسل سوالش را میپرسد و او در پاسخ میگوید که: بازار امسال همچنان شلوغ بوده ولی شلوغ الکی چون مردم میان تو خیابون و فقط قیمت میگیرن و هیچ کس خرید نمیکنه چون قدرت خرید پایین اومده مثلاً من باید مثل پارسال شبی دو سه میلیون تومن فروش میزدم ولی الان فقط ۲۰۰ هزار تومن تا الان فروختم.
در همین لحظه خریداری که کنار غرفه ایستاده نیز به جمع آنها اضافه میشود و بدون آن که بداند موضوع سؤال چیست یکدفعه میگوید: «خانوم! شما فکر میکنید مردم ما با این وضع اقتصاد میتونن چیزی بخرن؟ الان خود من تو این چند روزه فقط اومدم و نگاه کردم دریغ از خرید، والا دلتون خوشه». و میرود.
اما غرفهی ماهی شب عید که تنها در بازار شب عید رونق دارد نیز خلوت است و فروشندهی خانمی که پشت غرفه ایشتاده در جواب سؤال خبرنگار انصاف نیوز میگوید که: «من امسال فروشم بسیار پایین اومده و مردم کمتر خرید میکنن». دوباره از او سؤال میکند که شلوغی بازار چطور بوده؟ میگوید: «قطعاً اسقبال مردم کمتر شده نسبت به پارسال، شاید بگم ۶۰٪ افت داشته.
فروشندهی مانتوهای الیافی در همین باره میگوید: اصلاً تغییری نکرده نسبت به پارسال، دقیقاً مثل سال گذشته شلوغ بوده و من خودم سال گذشته مصلی غرفه داشتم و همین سودی که امسال تا الان کردم رو پارسال هم داشتم، ببینید خانوم! هر کس به شما میگه ضرر کردم دروغ میگه، همه سودشون رو میکنن، تازه یه چیزی هم اونورتر، خیالتون راحت.
و اما خانم مسنی که کنار آن غرفه ایستاده در جواب میگوید: ولی به نظر من تو این چند روزی که اومدم برای خرید دیدم که خیلی خلوتتر از پارساله. سال گذشته اصلاً نمی تونستی این جا رد بشی از آدما ولی الان مثه روزای عادی ساله، اصلاً انگار نه انگار شب عیده خانوم!
دختر جوانی که شیرینیهای نخودی میفروشد هم میگوید: من پارسال فروشنده نبودم و دانشجو بودم اما معلومه که پارسال خیلی شلوغتر بود و مردم بیشتر شوق خرید داشتن اما امسال که فروشنده شدم دارم میبینم؛ اصلاً این طور نیست و اصلاً بازار بوی عید همیشگی رو نمیده.
رو به روی غرفهها سکویی وجود دارد که مردم روی سکو نشستهاند. خبرنگار به طرف چند مرد مسنی که کنار هم نشستهاند میرود و از آنها میپرسد: حاج آقا! به نظر شما امسال بازار نسبت به پارسال شلوغتر بوده یا خلوتتر. یکی از آنها سریع در جواب میگوید: ای بابا تهران که همیشه شلوغه دخترم، شلوغی همیشه هست؛ این مردمی هم که میبینی توی خیابونن، الکی میان بیرون و بازار رو شلوغ میکنن. یکیش خود من اصلاً قصد خرید ندارم یعنی نمیتونم خرید بکنم با این همه گرونی، ولی خوب اومدم توی خیابون که فقط ببینم. مردم میان ولی چیزی نمیتونن بخرن.
خبرنگار به سمت بازار جمهوری میرود. به مغازههای راسته جمهوری میرسد؛ کاسبان قدیمی که سالهاست در این مکان شاهد شلوغی بازار شب عید بودهاند. باران شدیدی در حال بارش است و مردم همچنان در حال خرید. وارد مغازه کیف فروشی میشود. ازدحام خریداران داخل مغازه زیاد است، از خریدار جوانی که دم صندوق مغازه ایستاده سؤال میکند و او در پاسخ میگوید: قطعاً فروش ما خیلی کمتر شده نسبت به پارسال، شلوغی ما برای روز مادر و همین چند روز بوده و کلاً نسبت به پارسال خلوت تره.
باران همچنان در حال بارش است او به سمت زن جوانی که به مکانی سرپوشیده پناه برده تا خیس نشود میرود و سؤال خود را میپرسد. زن جوان میگوید: شلوغی که ماشالا بوده تا دلت بخواد ولی درصد خرید مردم پایینه و همه بیشتر اومدن نگاه کنن، بیشترم از دست فروشها میخرن، همین.
کمی جلوتر فروشندهی کمربند که کنار خیابان بساط دائمی دارد نیز میگوید: ببین خانم! وقتی مردم پول نداشته باشن نمیتونن خرید کنن، پس کمتر میان تو خیابون. به نظر من امسال اون شلوغیهای پارسال رو نداشت.
خرید از دستفروشان در خیابانها
چند قدم پایینتر به سمت مغازه بزرگ لباس فروشی که نبش کوچه است میرود. از فروشندهی جوان خانمی که آنجا ایستاده سؤال میکند. او هم میگوید که: من پارسال تولیدی کار میکردم، امسال دفتر رو بستن و اومدم فروشنده شدم و دارم میبینم که خیلی نسبت به پارسال هم خلوت تره و هم بازار کسادتر.
بعد از آن به مصلی تهران سری میزند تا از نمایشگاه شب عید آنجا که هر ساله، در این روزها دایر است گزارشی تهیه کند. دم در مصلی جمعیت زیادی به چشم میخورد که همگی در حال خرید از دستفروشان کنار خیابان بودند. به سمت یکی از دستفروشان که لباس بچه میفروشد میرود و از او دربارهی شلوغیهای امسال نسبت به پارسال سؤال میکند، میگوید: پارسال خیلی شلوغتر از امسال بود، من سال گذشته روزی دو میلیون تومن فروش داشتم ولی امسال به زور ۵۰۰ هزار تومن میفروشم.
وارد محوطهی مصلی میشود؛ عدهای در حال آمدن و عدهای دیگر در حال رفتن از مصلی هستند. چندین سرا در انجا دایر است که در هر کدام از آنها اجناس مختلفی به فروش میرسد. وارد سرای اول میشود که محل عرضهی اجناس بچگانه، اسباب بازی، شال و روسری و وسایل تزئینی است. فروشنده کفش بچگانه در جواب سؤال میگوید: من سال گذشته هم تو نمایشگاه بودم ولی امسال خیلی خلوتتر بود و من فروشم پایین بود. فکر میکنم به خاطر تبلیغ ضعیفی بود که از نمایشگاه کردن و تاریخ برگزاری رو به مردم اشتباه گفتن و دلیل دیگه هم میتونه مشکلات اقتصادی باشه.
همین طور فروشنده دمپایی و صندل که آقای میانسال است، نظری مشابه داشته و دلیل خلوتی امسال نمایشگاه را عدم تبلیغ درست و به جا میداند و میگوید که: از ما پول سیزدهم تا بیست و هشتم رو گرفتن ولی تو تبلیغاتشون زدن از پونزدهم تا بیستم و دوره اول خوب بود اما دوره دوم اصلاً فروشمون خیلی پایین بوده و استقبال کم بوده.
بعد از آن به سرای خشکبار و مواد خوراکی سری میزند. آنجا به سراغ فروشنده آجیل میرود و از او سؤال مشابه را میپرسد، او در جواب میگوید که: فروش امسال ما افتضاح بوده، خیلی کم فروختیم، مردم فقط میان تست میکنن و میرن. کسی خرید نمیکنه.
اما فروشندهی شیرینی در جواب میگوید که: امسال هم مثل پارسال شلوغ بود و فروش ما مثل پارسال بوده و هیچ فرقی نکرده،
در راهروی کناری، فروشندهی زیتون نیز میگوید: نیمهی اول نمایشگاه شلوغتر بود ولی توی این چند روز اصلاً شلوغ نبوده و فروش ما هم کمتر شده.
خبرنگار ما از دو آتش نشان که در وسط راهرو ایستادند هم سؤال میکند که به نظر شما پارسال نمایشگاه شلوغتر بوده یا امسال. یکی از آنها نظری ندارد و دیگری میگوید که «پارسال خیلی شلوغتر بود، امسال خلوت تره».
سپس به بیرون از سرا میرود و از مردمی که بر روی صندلیهای بیرون نشستهاند سؤال میکند. یکی از آنها که خانمی جوان است میگوید: پارسال چون جنسها ارزونتر بود، بازار هم شلوغتر بود، اما امسال من خودم سه قلم جنس خریدم شده ۴۰۰ هزار تومن، پارسال با همین پول شیش، هفت قلم جنس میتونستی بخری و من مجبورم که آجیل بخرم چون هنوز دلم میخواد که این مراسمات عید زنده بمونه و تمام دلخوشی مردم به همین شب عید و جمع شدن کنار همدیگه است.
نوروز مراسمی باستانی است که از دیرباز در کشور ما جشن گرفته میشود و هر ساله بازار شب عید برپا بوده و مردم استقبال زیادی کردهاند. امسال هم با وجود شرایط سخت معیشتی، شلوغی بازار شاید کمتر از سالهای قبل، ولی قابل توجه بوده و بازار شب عید همچنان تکاپوی خود را داشته است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر