اما با سابقه تحولات سیاسی کشور، اگر اجرایی شدن ساز و کار SPV با کندی پیش رفته و به مشکل بخورد، مقصر واقعی کیست؟

اواخر تیرماه وقتی مذاکرات رسیدن به ساز و کار SPV گام‌های نخست خود را طی می‌کرد، سه قدرت اروپایی یعنی کشورهای فرانسه، انگلیس و آلمان به ایران اعلام کردند نهایی شدن این تلاش‌ها و رسیدن به ساز و کاری برای برقراری ارتباط مالی با اروپا نیازمند پذیرش شروط و قوانین FATF توسط کشورمان است. این موضع بعداً هم در مقاطع دیگری مورد تأکید کشورهای اروپایی که طرف دیگر ساز و کار SPV هستند قرار گرفت. حالا سؤال از امثال آقای پورابراهیمی و دیگر منتقدان دولت این است که اگر لوایح چهارگانه FATF به عنوان یک شرط اساسی توسط اروپایی‌ها برای عملیاتی شدن سازوکار SPV ماه‌ها معطل مانده و بلاتکلیف هستند، تقصیر دولت و دستگاه دیپلماسی است یا منتقدان و مخالفان آنها؟ شاید این طیف باور داشته باشند که بدون تعیین تکلیف FATF هم می‌شود این سازوکار را اجرایی کرد؛ اگر چنین اعتقادی وجود دارد و بابت همین هم قرار است وزارت خارجه زیر فشار جدیدی برود، بهتر است این طیف قدری درباره آن روش توضیح دهند. خود آقای پورابراهیمی از کسانی است که اعتقاد دارد «جنس انقلاب و نظام اسلامی با FATF متفاوت است»، «FATF ابزار سیاسی علیه جمهوری اسلامی است»، «موافقت با این لوایح مغایر با منافع ملی است» و... بعید است ایشان و همفکرانشان به عنوان سیاستمدار ندانند که هر موضعگیری و عملی در حوزه سیاست، نتایج و آثاری دارد.

 وقتی اروپا عملیاتی شدن SPV  را به تعیین تکلیف لوایح FATF منوط کرده و این طیف هم تا اینجا هم جلوی کار را گرفته‌اند؛ چطور در این معادله وزارت خارجه را طرف سؤال و فشار خود قرار داده‌اند؟البته این دست بهانه‌ها نیز که FATF دسیسه دشمنان علیه ایران است با این صحبت جواد ظریف رنگ باخته که روز ۱۵ مهر در مجلس و در جریان بررسی کلیات لایحه CFT به وضوح گفت: «ما توافق جامع همکاری‌های راهبردی با چین داریم و با روسیه هم شریک راهبردی هستیم اما رئیس بانک مرکزی چین به آقای همتی گفته بدون FATF نمی‌توانیم کار شما را انجام دهیم.» هنوز مخالفان دولت در رد این روایت هیچ استدلال و نشانه‌ای نیاورده‌اند.

اما  از یک منظر دیگر هم می‌توان دید که تناقضی دیگر در رفتار منتقدان و مخالفان دولت را آشکار می‌سازد. همین طیف منتقد تأخیر در عملیاتی شدن SPV، در فضای پس از برجام که کشور در موقعیت قراردادهای بزرگ اقتصادی با شرکای خارجی و در رأس آنها همین اروپایی‌ها قرار داشت تمام انتقاداتشان این بود که دولت دارد چشم بر ظرفیت‌های داخلی می‌بندد و برای بیکاران خارجی و اروپایی شغل ایجاد می‌کند. قراردادهای نفت و گاز و فاینانس‌های مختلف که هیچ، حتی در قرارداد خرید هواپیما از ایرباس که کشورمان نه هیچ مزیت و امکانی در تولید آن دارد و نه گزینه‌های جایگزینی در حد ایرباس و بوئینگ می‌توان در دنیا برای آن سراغ داشت، همین طیف چه ادعاهای ریز و درشتی که نداشتند.با این پیشینه یعنی حمله آنها به قراردادهای بزرگ و اساسی با همین اروپایی‌ها و اعتراض امروز آنها به عملیاتی نشدن سازوکار SPV آیا نمی‌توان به این نتیجه رسید که همه این موضعگیری‌ها فقط یک سیاست‌بازی برای زمین زدن دولت است؟ به عبارتی اگر دغدغه مسدود شدن رابطه مالی با اروپا است، دلیل آن حملات به قراردادهای بزرگ اقتصادی چه بود؟ اگر هم دغدغه عدم توجه به ظرفیت‌های داخلی وجود دارد و این طیف معتقد است تمام آن فعالیت‌ها با توان داخلی قابل اجرا است، این سختگیری‌ها اگر برای فعال نشدن کانال SPV  نیست که بسیار محدودتر از قراردادهای قبلی است، پس چیست؟

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.