تصور کنید که داخل یک اتاق دو نفر درباره مالکیت یک شیء اختلاف داشته و بگو مگو کنند یا حتی وارد درگیری شوند، این اتفاق در شرایط عادی چندان امر غریبی نخواهد بود و قابل فهم است. ولی اگر یک نفر از فراز آسمان نگاه کند که سیل ویرانگری در حال آمدن است و آن خانه با همه ساکنان و اشیای درونش در معرض تهدید است و در عین حال آن دو نفر در حال کشمکش و مجادله و زد و خورد هستند و توجهی به آمدن سیل ندارند، در این صورت مجادله آنان را امری نابخردانه تلقی خواهد کرد، چرا که پیروزی هر کدام چیزی جز شکست و نابودی کامل هر دو نیست.

وضعیت ایران و تنش‌هایی که از سوی تندروها ایجاد می‌شود، بی‌شباهت به چنین تمثیلی نیست. در شرایطی که کشور با مشکل تحریم‌ها مواجه است و در داخل نیز با مشکلات اقتصادی و اجتماعی گوناگون دست به گریبان است، گروهی از افراد تحت عناوین دهان پرکن می‌کوشند که بالاترین سطوح تنش سیاسی را با دولت و وزرای اصلی آن ایجاد کنند.

فشارهایی که این روزها علیه وزیر خارجه اعمال می‌شود جز در چارچوب یک نابخردی یا حتی طرح مشکوک وابسته به بیگانه، علیه کشور قابل فهم نیست. در حالی که ایران نیازمند یک سیاست خارجی قدرتمند و مقتدر است و لازمه این هدف داشتن یک وزیر و وزارت خارجه فعال و مورد حمایت است به نحوی است که فارغ از مناقشات سیاست داخلی باشد، در چنین وضعی تندروها می‌کوشند تا با کشیدن پای وزیر خارجه به این مناقشات که تمام شدنی هم نیست، وی را از جایگاه رفیع ملی تنزل دهند و به یک طرف دعوای سیاسی در داخل کشور تبدیل نمایند. بهره چنین رفتاری نصیب کسی جز دشمنان ایران نخواهد شد. متأسفانه برخی رسانه‌های رسمی نیز دانسته یا نادانسته در این دام می‌افتند و بلندگوی تندروها می‌شوند و هیزم‌بیار این معرکه ناخوشایند می‌شوند.

چرا چنین هجومی علیه شخص وزیر خارجه شده است؟ چرا هر روز شایعات دروغ تحویل جامعه می‌دهند؟ یک روز استعفای وزیر خارجه را جعل می‌کنند، روز دیگر خروج از برجام را. به نظر می‌رسد که آنان از ایجاد مشکل داخلی برای دولت ناامید شده‌اند. آنان که با بحران‌آفرینی برای دولت، حتی به قیمت پنهان شدن پشت نزول‌خواران مؤسسات اعتباری می‌خواستند به خیابان بریزند، متوجه شدند که در این راه شانس چندانی ندارند و چه بسا دست آنان رو می‌شود. همچنان که رو شد. متأ‌سفانه اگر گزارش کامل اغتشاشات دی ماه سال ۱۳۹۶ به صورت کامل منتشر می‌شد و کسانی که آن غائله را در ضدیت با دولت و در مشهد و شهرهای دیگر استان خراسان راه انداختند و به سرعت تبدیل به یک اغتشاش تمام‌عیار شد محاکمه و محکوم می‌شدند، امروز جرأت نمی‌کردند که دنبال ایجاد غائله در روابط خارجی کشور بروند.

این جماعت کینه شدیدی از برجام دارند. آن قدر از برجام کینه دارند که از مواضع ترامپ در خروج از برجام نیز قند در دل‌شان آب می‌شد در واقع ترامپ یار کمکی آنان شده بود. شاید همین یک وجه اشتراک میان این جماعت و ترامپ بتواند ماهیت آنان را بخوبی نشان دهد. ولی نکته‌ای که کمتر مورد توجه آنان قرار می‌گیرد، این است که جامعه و مردمی که با آن بحران‌سازی داخلی همراهی نکردند و این جماعت نیز به صورت زبونانه از پذیرش مسئولیت آغاز آن بحران سر باز زدند و مثل عجوزه‌ها رفتار کردند و به لاک خود فرو رفتند، چگونه گمان می‌کنند که این مردم با بحران‌سازی برای وزیر خارجه و سیاست خارجی کشور همراهی خواهند کرد؟

فارغ از این نکته انتظار می‌رود که مراجع رسمی نیز در برابر این بحران‌سازی‌ها بی‌تفاوت نباشند و سکوت نکنند. اگر قرار باشد که به صورت منصفانه‌ای در برابر بحران‌سازان رفتار شود، به طور قطع این گروه نمی‌توانند مصون از برخورد باشند. در جامعه‌ای که حتی با احتمال همصدایی یا اشتراک مواضع با جریان غالب در امریکا به سرعت با واکنش مواجه می‌شود، چگونه است که این حد از همسویی مواضع با ترامپ و پمپئو به سکوت برگزار می‌شود؟

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.