افشین غلامی، خبرنگار و پژوهشگر مسائل خاورمیانه در یادداشتی درباره تصمیم اخیر ترامپ برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه نوشته است: در پی این‌ تصمیم ترامپ، ترکیه با اعزام‌ هر چه بیشتر نیروهای نظامی خود به مرز سوریه برای حمله قریب‌الوقوع به شمال سوریه آماده می‌شود و در سمت دیگر ارتش سوریه و روس‌ها در شرق فرات به حال آماده باش درآمده‌اند که در صورت خروج‌ آمریکا خلاء امنیتی را پر کنند.

 

حال باید از خود بپرسیم که این‌ چه تصمیمی است که ایالات متحده اتخاذ کرده و آمریکا با صرف میلیاردها دلار هزینه در زمین سوریه، چه دستاوردی نظامی و سیاسی به دست آورده است که اینک قصد خروج از سوریه را دارد؟ آیا خروج از سوریه آن هم در حالی که رقیب سنتی‌اش، روسیه و دشمن منطقه‌ایش ایران، دارای هژمونی سیاسی و نظامی قابل توجهی در سوریه هستند تا قدرت آمریکا را در غرب آسیا به چالش بکشند، چگونه امکان پذیر است؟ آیا آمریکا می‌خواهد در سیاست‌ خارجی خود تغییر رویه دهد و تمرکز را بر عراق به عنوان‌ پایگاه راهبردی ایالات متحده بگذارد؟ 

 

سخنگوی وزارت دفاع آمریکا پنتاگون در مورد عقب نشینی نیروهای آمریکایی از سوریه اعلام کرد،"این فرمان امضا شده است"، اما هنوز اطلاعات بیشتری منتشر نشده است. در حال حاضر به گفته برخی رسانه‌ها، سربازان و تجهیزات لجستیکی آمریکا از شرق و شمال فرات در حال انتقال به اقلیم کُردستان و الانبار است. چند موضوع در این‌ خروج غیرمنتظره آمریکا از سوریه دارای ابهام است که بهتر است یکی یکی به بررسی آن‌ها بپردازیم:

 

ابتدا مبحث خروج سربازان‌ آمریکایی که شمار آن‌ها ۲۰۰۰ نفر برآورد شده است، بخشی از پروسه خروج از شمال و شرق است، بخش مهم چگونگی انتقال تجهیزات سنگین آمریکا به عراق و تکلیف ۸ پایگاه هوایی آمریکا در شمال و شرق سوریه است که خود نوعی مرکز فرماندهی آمریکا در غرب آسیا محسوب می‌شود. خالی کردن این پایگاه‌های هوایی خود زمانبر است و باید دید آیا آمریکا قصد بستن این‌ پایگاه‌ها را دارد یا به صورت محدود نظامیان آمریکایی در آن‌ حضور خواهند داشت. دوم باید پرسید اگر ایالات متحده کُردها را به عنوان‌ شریک نظامی در سوریه انتخاب کرده بود، در حالی که داعش هنوز در شرق فرات حضور دارد، بر چه اساسی آنها را رها می‌کند؟ آیا آمریکا قصد دارد آن‌ها را رها کند یا همچنان در نبرد با داعش به وسیله پوشش هوایی به آن‌ها خدمات می‌دهد؟ سوم ترامپ در توییتی گفته بود که اردوغان‌ قول ریشه کن کردن‌ داعش در سوریه را داده است. این‌ مسئله یعنی اینکه یا کُردها باید خود را تسلیم‌ ترکیه کنند و یا آن که ارتش ترکیه از روی آنها رد می‌شود. در واقع باید دید که آیا ترامپ با این اقدام اجازه حمله نظامی به ترکیه که شریک‌ استراتژیکش در پیمان‌ ناتو است، را می‌دهد و مناقشه سوریه وارد مرحله تازه‌ای می‌شود یا ترامپ قصد دارد همچنان از سیاست خویشتن داری ترک‌ها در قبال کُردها در شمال سوریه استفاده کند. چهارم، در صورتی که آمریکایی‌ها از شرق فرات خارج شوند دو مبحث پیش می‌آید؛ ابتدا دولت مرکزی سوریه و روسیه سریعا وارد عمل می‌شوند و سعی در بازپسگیری مناطق آزاد شده از کُردها می‌کنند و قاعدتا به دلیل عدم‌ پشتیبانی هوایی و لجستیکی از کُردها، برتری دولت مرکزی مشهود خواهد بود یا آن که ایالات متحده همچنان شرق فرات را حوزه نفوذ خود می‌داند و پوشش هوایی از کُردها را ادامه خواهد داد. پنجم، تکلیف منطقه التنف که اینک توسط ارتش آزاد سوریه با نظارت آمریکا کنترل می‌شود، چه خواهد شد؟ ایالات متحده چگونه می‌خواهد به این‌ مسئله رسیدگی کند، چرا که این‌ نقطه نزدیک به گذرگاه ابوکمال و محل عبور نیروهای حشدالشعبی و مستشاران‌ ایرانی به سوریه است؛ امری که مدام آمریکا و اسرائیل در مورد آن اعلام‌ نگرانی کرده بودند. ششم این‌قضایا در حالی است که آمریکایی‌ها از ارتش عراق خواسته‌اند که در صورت خروج‌شان از سوریه تا عمق ۵۰ کیلومتری در خاک سوریه حضور پیدا کنند؛ مسئله‌ای که آمریکایی‌ها همواره می‌دانند در حقیقت این‌ نیروهای حشدالشعبی هستند که مسئولیت این اقدامات را بر عهده می‌گیرند و آمریکا از ابتدا میانه خوبی با این‌ نیروها که آن ها را نزدیک‌به ایران می‌داند، ندارد. پس این‌ چه سیاستی است که ایالات متحده در پیش گرفته است؟!

 

در واقع ترامپ با این تصمیم برزخی ایجاد کرده که بسیاری از مباحث نظامی و سیاسی در سوریه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این رفتار ترامپ همزمان با بازگشت ناو جنگی (استنیس) پس از ۱۷ سال به خلیج فارس و انتقال سربازان آمریکایی به اقلیم کُردستان است که با واکنش بسیاری از طرف‌های عراقی روبرو شد. برخی این اقدام آمریکا را نوعی هشدار به جمهوری اسلامی می‌دانند و تصمیم ترامپ را نوعی فشار بیشتر به ایران تحلیل می‌کنند.

 

اما سوالی که در حوزه ژئواستراتژیک باید پرسیده شود این است چگونه آمریکا در دکترین‌ سیاست خارجی خود که بر مبنای رئالیسم‌ تهاجمی بنا نهاده شده، بازی غرب آسیا را به روسیه واگذار می‌کند و شکست دیگری پس از جدایی کریمه از اوکراین برای خود رقم می‌زند و یا در پس این‌ سیاست آمریکا مبحث دیگری نهفته است و قصد دارد با برگ‌ ترکیه در سوریه بازی کند. باید مبحث دیگری را فراموش نکنیم، حضور آمریکا و غرب در خاک‌ سوریه، بدون دریافت رضایت از سازمان‌ ملل و دولت سوریه است و همین‌ فشارهای سیاسی به آمریکا را بیشتر می‌کند که حضور خود در سوریه را تعیین تکلیف کند. موضوع دیگری که قابل گفتن است این تصمیم ترامپ در حالی اتخاد شد که در پی موضوع کشته شدن خاشقچی، روزنامه نگار عربستانی در سفارت این کشور در ترکیه اختلاف میان واشنگتن و ریاض بالا گرفت و این‌ در حالی است که ترامپ بار قبل نیز با اعلام خروج از سوریه، عربستان و امارات متحده را برای هزینه کردن در سوریه فراخوانده بود و احتمال دارد اختلاف آمریکا و عربستان در موضوع خاشقچی و پا پس کشیدن عربستان‌ از تقبل هزینه جنگ در سوریه، ترامپ را برای اتخاذ این تصمیم تهییج کرده باشد.

 

حال اگر فرض کنیم آمریکا دیگر تمایلی به ماندگاری در سوریه نداشته باشد و دست از حمایت کُردها در شمال و شرق سوریه بردارد، موقعیت بازیگران را با هم‌ مرور می‌کنیم:

 

ترکیه: دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا روز چهارشنبه گذشته ۱۹ دسامبر/ ٢٨ آذر، دستور خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را صادر کرد. ترامپ در توییتی نوشت، داعش را به اردوغان واگذار کرد. ترامپ از عقب‌نشینی "آرام و هماهنگ با ترکیه" سخن گفته است. بنا به گفته‌ ترامپ، اردوغان به او ضمانت داده است تا با قدرت باقیمانده‌ داعش در سوریه را از بین ببرد. این موضوع مشخص نشده است که اردوغان کجا و چگونه با داعش خواهد جنگید، چون داعش فقط در جنوب دیرالزور باقیمانده است و صدها کیلومتر از مرزهای ترکیه فاصله دارد. در واقع مسئله ترکیه کُردها و از بین‌بردن موقعیت کُردی در شمال سوریه و تشکیل یک‌ موقعیت نزدیک‌ به خود در شمال سوریه است. اگر آمریکا اجازه ورود ترکیه به سوریه را بدهد شاهد جنگ گسترده‌ای در این منطقه خواهیم بود و اگر کُردها نتوانند دولت مرکزی سوریه را به مرزها بیاورند شاهد تهاجمات سنگین ترکیه در این‌ مناطق خواهیم بود.

 

کُردها: کُردها بخت برگشته‌ترین بازیگر حال حاضر در سوریه هستند و اگر آمریکا بخواهد آنها را با ترکیه تنها بگذارد شاهد دو رویداد خواهیم بود. ۱- جنگ شدیدی و سختی در شمال سوریه شروع خواهد شد و اگر کُردها نتوانند با دولت مرکزی و روسیه بر سر راه حلی در این‌ مناطق به توافق برسند، ترک‌ها یک گام با عملی کردن رویای خود فاصله خواهند داشت. ۲- کُردها دارای نیرویی تقریبا صد هزار نفری از قومیت‌های مختلف در شمال و شرق سوریه هستند که این دست آن‌ها را برای نبرد باز می‌گذارد. در صورت‌ خروج آمریکا، کُردها تنها یک‌ راه حل محتمل دارند و آن توافق با دولت مرکزی برای بازگشت به شمال و شرق سوریه و ادغام گروه‌های کُرد و عرب در ارتش سوریه و فشار روسیه بر ترکیه برای نیافروختن جنگ تازه است.

 

دولت سوریه: با خروج آمریکا از شمال سوریه و عدم‌ توافق با کُردها برای بازگشت به این‌مناطق، دولت مرکزی سوریه با امر تازه‌ای روبرو خواهد شد و اگر ترکیه قصد تجاوز به شمال سوریه را داشته باشد ناچار است از متحدین‌خود یعنی روسیه و ایران‌ درخواست کمک نماید چرا که قدرت ارتش سوریه در حال حاضر به ترک‌ها نمی‌چربد. سوریه یا باید شاهد تصرف بخش‌های دیگری از خاکش توسط ترکیه باشد و یا آن که از ظرفیت روسیه استفاده نماید. اما در صورت توافق با کُردها، دو طرف می‌توانند هم از ورود ترکیه به خاک سوریه جلوگیری نمایند و هم در پروسه سیاسی در آینده هماهنگ‌تر عمل کنند.

 

روسیه: قاعدتا برنده اصلی خروج آمریکا از سوریه، روسیه خواهد بود و این امر موجب می شود که کُردها به مانند پیش از سال ۲۰۱۴ به سمت روسیه بچرخند و پوتین را مرجع اصلی حل مناقشه سوریه بدانند. در سمت دیگر با خروج آمریکا از سوریه، رابطه ترکیه و روسیه نیز مورد بازبینی قرار خواهد گرفت و اگر ترک‌ها قصد ماجراجویی تازه در شمال سوریه را داشته باشند، این بار باید بهانه دیگری غیر از حضور آمریکا و نزدیکی کُردها به آن‌ها را ارائه دهند.

 

در سوی دیگر، ترامپ با این‌ تصمیمش مناقشه سوریه را به سمت دیگری می‌برد و منجر به حل دیگری برای این منازعه می‌شود. در روزهای آینده باید دید ترامپ آیا قصد دارد که هیچ مداخله‌ای در امور سوریه انجام ندهد یا آن که فقط در پی خروج بخشی از نیروهای خود از این کشور است و جای خود را با قدرت دیگری همچون فرانسه عوض خواهد کرد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.