بخشی از مصاحبه با کرباسچی را می خوانید:

 

 این‌طور به نظر آمد که انگار شما هم در شروع کار قصد نقد آقای حناچی را داشته‌اید
نه، بحث من این بود که کسی با این مقدمات باید هرچه سریع‌تر به مسائل اساسی و اصلی شهر بپردازد، البته اگر به رفتارهای اجتماعی هم در حاشیه این مسائل و بحث‌های اساسی بپردازد، خوب است؛ ولی واقعیت این است که با توجه به گرفتاری شهروندان‌مان، الان خود آقای رئیس‌جمهور هم اگر صبح با دوچرخه بلند شود از خانه‌اش به خیابان پاستور برود، من بعید می‌دانم تأثیر فوق‌العاده‌ای در رفتار مردم بگذارد. حالا ممکن است عده‌ای نگاه کنند و خوش‌شان بیاید یا بخندند یا چیزی بگویند؛ اما رفتار مردم تحت تأثیر ضرورت‌های اجتناب‌ناپذیری است که الان گرفتارش هستند؛ مثل بحث‌های اقتصادی و زیست‌محیطی و کاری و... . به‌این‌خاطر من فکر می‌کنم اگر اولین حرکت‌های کسی مثل شهردار اقدام‌های جدی و عملی نباشد، خدای ناکرده حمل بر برداشت‌های دیگری می‌شود. البته این نکاتی که من می‌گویم، به این خاطر است که یک وقت چنین شائبه‌ای ایجاد نشود؛ وگرنه من آقای حناچی را مدیر پاک، شایسته و مقبولی برای تهران می‌دانم و اگر مجموعه شرایط به ایشان کمک کند، من مطمئن هستم موفق خواهد شد. 
خیلی‌ها معتقدند همین که شهردار پایتخت چنین حرکتی کرده است، به نوعی تبلیغ برای فرهنگ دوچرخه‌سواری در تهران است. در خیلی از شهرهای توسعه‌یافته نیز مدیران شهری و مقامات مشابه چنین کارهایی را انجام داده‌اند. ارزش و اهمیت این کار بیشتر در پیام مثبتی است که به شهروندان داده می‌شود، موافق نیستید؟ 
من مخالف این نیستم که یک مسئولی سوار دوچرخه شود، اصلا اولین‌بار در دهه ۷۰ ترویج این فرهنگ با تدارک و ساخت مسیرهای ویژه دوچرخه در زمان شهرداری ما در تهران انجام شد. به نظر من اینکه چنین اقدامی جزء اولین کارهای یک شهردار باشد، محل بحث است. در همان جاهایی که چنین کارهایی می‌شود، کارهای اصلی و فوری و فوتی شهرشان را انجام داده‌اند و بعدا سراغ چنین فعالیت‌های اجتماعی رفته‌اند. همین الان گفته می‌شود اگر این ۷۰ واگنی که در گمرک در حال خاک‌خوردن هستند، بیایند ۳۰۰، ۴۰۰ هزار نفر در تهران راحت‌تر خواهند توانست در شهر رفت‌وآمد کنند و جابه‌جا بشوند. در چنین شرایطی من اگر بودم و می‌خواستم اقدامی بکنم، می‌رفتم جلوی در اتاق وزیر، معاون‌اول، رئیس‌جمهور، گمرک یا هر جایی که متولی این ماجرا است، تلاش می‌کردم که یک روز زودتر این واگن‌ها وارد خطوط بشوند. این برای من ارزشش بسیار بیشتر از مجموعه این کارها مثل دوچرخه‌سواری‌ها و... است و اولویت بالاتری داشت. در مجموع فکر می‌کنم در اولویت‌بندی باید تلاش بکنیم که دچار اشتباه نشویم که وجهه یک چهره دلسوز، فعال و متخصص، مشابه آن کارهای به‌اصطلاح پوپولیستی که در گذشته در شهرداری سابقه داشته و یک عده‌ای از این کارها می‌کردند، نشود.

 درباره دو شهردار قبلی منتخب شورای شهر پنجم، آقایان نجفی و افشانی، هم عملکرد و هم اساسا انتخابشان چه نظری دارید؟ به صورت کلی اگر قرار بود شما شهردار را انتخاب کنید، این گزینه‌ها را انتخاب می‌کردید؟ 
من هرگز چنین انتخابی نمی‌کردم. قطعا در انتخاب شهردار کسی باید انتخاب می‌شد که سابقه کار در شهرداری را داشته باشد، با مسائل شهرداری آشنا باشد و زمینه روحی، جسمی و زندگی‌اش متناسب با مدیریتی باشد تا بتواند در شهر تمام‌وقت کار کند. شهرداری مدیری نیاز دارد که پا به کار و آشنا به مسائل باشد؛ نه کسی که تازه بخواهد با نقشه‌ها و محله‌های شهر آشنا شود و یاد بگیرد. این موضوعات مسائل مهمی است که برخی افراد خیلی به آنها توجه نمی‌کنند، ولی بسیار مهم هستند. 
آقای حناچی از این لحاظ که هم سابقه‌ای طولانی در شهرداری دارد هم اینکه در تهران بوده و آشنایی‌اش بیشتر از برخی افراد دیگر است، قطعا برای چنین سمتی مناسب‌تر است. من امیدوارم این انتخاب، انتخاب مبارکی برای شهر باشد و بتواند با هماهنگی و همکاری همه دست‌اندرکاران مسائل شهری تهران، مقداری از مشکلات مردم را کمتر کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.