ماجرای طلاق عجیب زن و شوهر به خاطر پاوربانک
زن جوان که از علت عصبانیت همسرش متعجب و دلگیر شده بود، گفت: اختلاف ما سر گفتن یک جمله اشتباه توسط من بود که در یک مهمانی پرسیدم«چرا یک نفر با دو موبایل که به هم چسبانده می خواهد از خودش عکس بگیرد». همسرم با شنیدن این جمله جلوی مهمان ها خجالت زده شد و من را احمق خطاب کرد.
همسرم در پاسخ به سوالم با کنایه گفت: یکی از آن ها «پاور بانک» است و فرد مورد نظر این کار را کرده تا گوشی اش شارژ تمام نکند. با رفتن مهمان ها سر این ماجرا بحث مان شد و با عصبانیت به او گفتم حالا ندانسته یک حرفی از دهانم پرید چرا باید جلوی دیگران من را خجالت زده و تحقیر کند؟
سر این موضوع همسرم مرا کتک زد و با ناراحتی از خانه بیرون رفت. البته قبل از این با همسرم سر ماجراهای مختلف و نوع حرف زدنم بحث مان شده بود اما مثل این دفعه همسرم را این قدر عصبانی ندیده بودم. از این که همسرم مرا کتک زد به شدت آزرده خاطر شدم و صبح زود با برداشتن وسایلم راهم را به سوی خانه پدرم کج کردم تا تکلیف ام را با او روشن کنم.
مادرم بعد از شنیدن ماجرا از زبانم از نوع رفتار بچگانه من و همسرم خیلی عصبانی شد و از من خواست به خانه ام برگردم اما من به خاطر سیلی که از همسرم خورده بودم لج کردم و برنگشتم. او به ناچار با همسرم تماس گرفت و از او خواست دنبالم بیاید اما همسرم پشت تلفن دوباره من را یک آدم دهن لق و ساده اندیش خطاب کرد و گفت: دیگر حوصله دیدن من را ندارد چون من آبروی او را جلوی مهمان ها برده ام.
من و همسرم سر هیچ مقابل هم ایستادیم و هر کدام روی حرف های نسنجیده مان که طرف مقابل اول باید عذرخواهی کند پافشاری کردیم تا این که همه راه ها به بن بست خورد. وقتی خانواده ها دیدند من و همسرم کوتاه نمی آییم پیشنهاد دادند به دادگاه خانواده مراجعه کنیم تا شاید با کمک مشاوران بتوانیم بر اختلاف مان فائق آییم و به این کشمکش که به «پاور بانک» معروف شده بود پایان دهیم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر