از نگاه عباس عبدی NPT بدتر است یا FATF؟
تردیدی نیست که اگر از همه آنان که کاغذی را علیه این مفهوم در خیابان به دست گرفتهاند، بپرسید که اصلا این FATF چی هست!؟ بعید است که حتی یک نفر آنان نیز قادر به شرح این مساله و علت بد بودن آن باشد.
البته تا اینجا مساله عجیبی نیست، زیرا بسیاری از کسانی هم که طرفدار آن هستند و از تصویب قانون ذیربط دفاع میکنند نیز درک کارشناسانه و عمیقی از ماجرا ندارند. پس چرا این دو گروه نسبت به موضوعی که درک و فهم دقیقی ندارند تا این حد جدی هستند و قاطعانه اظهارنظر میکنند؟
آیا این کار از سوی دو طرف موافق و مخالف نابخردانه است؟ پاسخ منفی است. زیر موافقت یا مخالفت با FATF یا امور مشابه بازتاب موافقت یا مخالفت با موضوع دیگری است که نسبت به آن آگاهی نسبی وجود دارد. این موضوع همان نگرش ما نسبت به راهبرد همکاری و تعامل با نظام بینالملل یا رد کردن آن است.
این دو نگرش به نسبت روشن هستند. نگاه طرفدار تعامل با جهان و پذیرش کنوانسیونهای بینالمللی، معتقد است که زیست و رشد و توسعه و رسیدن به رفاه و حتی استقلال بدون تعامل با این نظام و مشارکت در شکلگیری آن ممکن نیست. درست است که قدرتهای جهان در این نظام دست بالا را دارند، ولی چنین نیست که اراده آنان حاکم بلاشرط باشد.
هماکنون ایالات متحده به عنوان قدرت اول جهان از بسیاری از این توافقات بینالمللی خارج میشود زیرا حضور در آنها را با منافع خود سازگار نمیبیند. نمونهاش دادگاه بینالمللی کیفری است. نمونهاش کنفرانس پاریس درباره آب و هوا است. به علاوه حضور در هر معاهدهای مستلزم سود و زیان است. با هر حضوری چیزهایی را از دست میدهیم و چیزهایی را به دست میآوریم. حضور در توافقات و رویههای بینالمللی نیز همین طور است. بهطور قطع برخی از آزادی عمل خود را از دست میدهیم. ولی در مقابلش امکاناتی به دست میآوریم که آزادی عمل ما را بیشتر میکند. خالص و سرجمع آزادی عمل ما بیشتر میشود نه اینکه در همه زمینهها افزایش پیدا میکند. از سوی دیگر پذیرش نصفه و نیمه این توافقات بینالمللی از عدم پذیرش مطلق آن بدتر است.
ما با بدترین بخش این توافقات بینالمللی که حضور در سازمان ملل و پذیرش شورای امنیت باشد همراه شدهایم و حتی حق عضویت میدهیم، چگونه است که نسبت به سایر بخشهای آن معترضیم و تا این حد لجاجت بیهوده میکنیم؟ اگر به لحاظ منطق رفتاری بخواهیم داوری کنیم بدترین بخش نظام بینالمللی داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان عالیترین نهاد این سازمان است. ولی کیست که نداند برای صدور قطعنامههای این شورا علیه ایران چه هزینههایی نپرداختیم.
اکنون مواجه با FATF هستیم. اجازه دهید آن را کنار بگذاریم و از مخالفانش بپرسیم، فرض کنید بهجای FATF، اکنون میخواستیم به معاهده NPT بپیوندیم، نظر شما چه میبود؟ صادقانه پاسخ دهید. شاید بگویید که ما عضو آن نشدهایم. خوب! چرا اکنون خارج نمیشوید؟ مگر نه اینکه شورای نگهبان قوانین مصوب خود را نیز تجدیدنظر کرد و خلاف شرع اعلام کرد و مانع از حضور یک شهروند زرتشتی در شورای شهر شد، چرا درباره NPT که موجب سلطه میشود، اظهارنظری شرعی نمیکند؟ به علاوه برجام که بسیار بسیار مهمتر از همه اینها بود، چرا تصویب شد؟ چرا هیچ نهاد حقوقی مانع از پذیرش آن نشد؟ هنوز هم دیر نشده میتوان هم از برجام و هم از NPT بیرون آمد. مگر کره شمالی از آن خارج نشده است؟
بهطور قطع مخالفان FATF هیچگاه به این پرسشها و پاسخهای آن نخواهند پرداخت. تنها یک پاسخ معمولی وجود دارد. اینکه گذشته، گذشته است، از حالا به بعد عضو هیچکدام از این تفاهمها نشویم. این پاسخ نیز پذیرفتنی نیست. زیرا اگر الحاق به توافقهای قبلی زیانبار است، چرا ابتدا از آنها بیرون نمیآییم؟ و اگر ضرورتی برای بقا در آنها وجود دارد، همان ضرورت بلکه بیشترش در مورد FATF نیز وجود دارد. چرا باید هزینه عدم تصویب FATF را بدهیم.
به علاوه باید دید نظر مردم چیست؟ هیچ کس نمیتواند از طرف مردم سخن بگوید. به نظر میرسد که اگر از مردم نظرخواهی شود، اکثریت قاطع آنان رای به تعامل با جهان خارج و پذیرش اصولی این توافقات بینالمللی میدهند.
در هر صورت مخالفان باید مشخص کنند که اگر FATF اینقدر بد و زشت است که آنان میگویند، پس اجازه دهید شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت آن را رد کنند. ولی همیشه آنقدر احتیاط کنند که اگر آنان تایید کردند، خیلی روح و روان خودشان خراب نشود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر