حکایت ساخت نخستین رادیو در ایران
آن موقع رادیوها ترانزیستوری نبود یعنی لامپی و بسیار حجیم بود به همین منظور، یک میز مخصوص بزرگ را در آزمایشگاه به ساخت رادیو یعنی در واقع ساخت اولین رادیوی کشور اختصاص دادند. لامپهای مورد نیاز را خودشان از یک سفر اروپایی آورده بودند و برای ساخت پیل الکتریکی و تامین برق مورد نیاز آن، حدود ۸۰ استکان هم از خیابان ناصرخسرو، نزدیک دارالمعلمین خریدند. همانطور که گفتم طبق شمایی که خودشان طراحی کرده بودند و بنا به دستور ایشان و با سرپرستی من شاگردان رادیو را بستند. بلندگو نداشتیم، بنابراین از گوشی یک تلفن فرسوده استفاده کردیم که این کار چند هفته طول کشید و هرجا گروه رادیوساز با مشکل روبهرو میشد سراغ جناب استاد میرفتیم تا رفع مشکل کنند تا اینکه بالاخره رادیو را وصل کردیم. یک روز بعدازظهر بود که کار تمام شد و متوجه شدیم که از گوشی تلفن، صدای موزیک میآید، خدا میداند که بچهها چقدر تعجب کرده و ذوق میکردند و بالا و پایین میپریدند که چطور از این قوطی صدا بیرون میآید.
از آقای دکترحسابی پرسیدم، این صدا مال کجاست؟ گفتند نزدیکترین فرستنده به اینجا تفلیس است. در واقع صدای رادیو روسیه (باکو) بود. خلاصه، اولین صدایی که بنده با گوش خودم شنیدم از رادیویی بود که خودم (خودمان) به راهنمایی مرحوم دکترحسابی درست کردیم. آن موقع، بعضی اعیان انگشتشمار از شهربانی کل کشور به سختی مجوز میگرفتند و رادیو از خارج وارد میکردند که امواج خارجی را میگرفت. این نکته هم مثال جالبی از نوآوری و تلاش ایشان برای استقلال علمی و ملی است. چون فرستنده رادیویی در ایران نداشتیم پس از یکسال تلاش با راهنمایی جناب استاد، اولین آنتن فرستنده را در پشت بام دارالمعلمین ساختیم که به ابتکار و پیشنهاد خودشان هر روز صبح و عصر به مدت یک ساعت، وقت آن را به دولت میفروختیم و با پول آن برای آزمایشگاه وسیله تهیه میکردیم.»
ارسال نظر