وزیر اقتصاد دولت هاشمی: اصلاحطلبان فکر مشکلات مردم نیستند
دو دهه از آن دوران میگذرد، امّا امضایش پای اسکناسها را هنوز به یاد داریم. سرفههای متعدد و گرفتگی صدا، حکایت از کسالتی دارد که هنوز از تن او خارج نشده است. تازه از مسافرت خارج برگشته و چندان در جریان اوضاع و احوال حزب متبوعش نیست، امّا دلیل نمیشود تا از همحزبیهایش در دولت- نوبخت و واعظی- دفاع نکند. البته دفاع مرتضی محمّدخان، منحصر به این دو عضو کابینه نیست و با تأیید عملکرد دولت، نشان میدهد که علاقه دارد خلاف جریان آب شنا کند.
وزیر امور اقتصاد و دارایی دولت دوم هاشمی رفسنجانی، اصلاحطلبان را بابت بازگشت از نیمه راهِ حمایت از روحانی، شماتت میکند و میگوید رفتار ضد و نقیض سیاستمداران ما، نه مبنای علمی دارد نه حزبی و نه مبنای آزادیخواهی.
***
ارزش پول ملّی مهمتر از نرخ ارز است
این روزها مشکلات اقتصادی و آشفتگیهای بازار سکه و ارز، باعث شده تا افکار عمومی وکارشناسان، مطالبه ترمیم کابینه و تغییر تیم اقتصادی دولت را پیگیری کنند. نظر شما در این مورد چیست و فکر میکنید برای برونرفت از وضعیت فعلی، چه باید کرد؟
نظر سیاسی بدهم یا اقتصادی و یا تلفیقی از هر دو؟
تلفیقی از هر دو باشد بهتر است
برای حل مسئله نباید صورت مسئله را پاک کرد. یک مسئله اقتصادی وجود دارد که با سیستم و نظام اقتصادی ما و استراتژیهایی که موجود است پیش میرود و روند خودش را دارد. هر کدام از آقایان مسئول هم که تشریف داشته باشند در آن راستا حرکت میکنند. فشارهایی هم معمولاً وجود دارد.
بالاخره ما بعد از انقلاب، همیشه بحران داشته ایم. به نظر میرسد حق طبیعی دولت است که بخواهد افراد کارآمدتری را جایگزین کند، مثلاً آقای سیف، دورهاش تمام شده بود و فرد دیگری را جایگزین کردند. بحرانهایی که الان وجود دارد، بحرانهایی است که باید بهوجود میآمد. سالیان سال بود که یک «فنر» بر روی مسائل اقتصادی و بهخصوص قیمت ارز وجود داشت، حالا این فنر، به هوا پریده است. قیمت واقعی ارز، همین ارز آزاد است که در بازار خرید و فروش میشود و هرگونه قیمت دولتی، رانت ایجاد میکند. قیمت ارز را مکانسیم بازار تعیین میکند.
با توجه به حجم نقدینگی که ایجاد شده بود، طبیعی بود که قیمت ارز افزایش پیدا کند. از طرفی افزایش قیمت ارز باعث کاهش قدرت خرید مردم، تورم و کاهش داراییهای مردم میشود. فرض کنید شما یک خانه دارید که ۱۰۰ میلیون تومان میارزد؛ وقتی قیمت ارز دو برابر میشود دیگر خانه شما دو برابر نمیارزد.
در این میان، وظیفه اصلی دولت و بانک مرکزی بالا نگه داشتن ارزش پول ملّی است که این استراتژیترین محور است و نرخ ارز و امثالهم فرع است. قدرت خرید پول ملّی باید بالا نگه داشته شود و نباید کاهش یابد. این جزء مسائل مدیریتی است. از همه مهمتر اینکه باید جلوی کسر بودجه را گرفت و دولت نباید کسر بودجه داشته باشد. دولت باید به همان مقدار که توان درآمدی دارد، بودجه بگذارد و اگر هم درآمد ندارد، خب ندارد دیگر و نباید استقراض کند. وقتی بودجه نیست، پروژه عمرانی اجرا نکند، نه اینکه دست به استقراض بزند. استقراض یعنی بدهکاری مردم در سالهای آینده. استقراضی که دولت انجام میدهد، به حساب مردم انجام میدهد. درواقع این بدهی که دولت دارد، بعداً به روی مالیات کشیده میشود. یا از طریق مالیات باید پرداخت شود یا قیمت نفت. هرگونه استقراض توسط دولت، یعنی بدهی مردم به دولت در نسلهای آینده؛ یعنی بچههایی که هنوز به دنیا نیامدهاند، از الان بدهکار میشوند!
اصلاحطلبان این روزها مواضع مختلفی نسبت به دولت اتخاذ میکنند. برخی از آنها علت ناکامیهای دولت روحانی را حضور افرادی چون نوبخت و واعظی میدانند. با توجه به همحزب بودن شما با این افراد، نظرتان درباره این باره چیست؟
ما علاوه بر اینکه در حزب عضو هستیم، سالهاست که با این دوستان رفیق هستیم. اصلاً بحث شخص نیست. بالاخره یک نظر واحد و اصلی وجود دارد که نظر رئیسجمهور است. رئیسجمهور محترم نظری که دارد را ابلاغ میکند و دوستان هم طبق خط و مشی رئیسجمهور حرکت میکنند. زمانی که ما در دولت آقای هاشمی مسئولیت داشتیم خط و مشی را ایشان تعیین میکرد و میگفت سیاست اقتصادی ما این است، آیا با این سیاستها موافق هستید تا شما را معرفی کنیم؟سیاستهای مرحوم هاشمی هم توسعهای بود.
آقای دکتر روحانی خب نظرات و مشاوران خودشان را دارند و ابلاغ میکنند. در تحلیلهای بیرونی، یکسری میگویند مقصر، واعظی و نوبخت هستند. خب آقای نوبخت بودجه را پیش رئیسجمهور میبرد و میگوید کسری بودجه داریم و باید استقراض انجام دهیم، بکنیم یا نه؟ بعد با اجازه رئیسجمهور انجام میدهند یا انجام نمیدهند. بنابراین وزرا عامل هستند. عامل سیاستها و دستورالعملهای استراتژیک مقام معظّم رهبری و رئیسجمهور. پس اینگونه برخوردها که میگویند حسن و حسین و فلانی مقصر است، درست نیست.
اصلاحطلبها هم فقط به دنبال جابهجایی افراد هستند. فکر میکنند با جابهجایی افراد و مثلاً اینکه آدمهای خودشان را داخل مجلس بفرستند مشکل حل میشود. الان ۹۰ نفر از نمایندگان مجلس به دولت اعتراض کردند که سیاستهای اقتصادی خودت را تعدیل کن. از ۳۰ نفر اصلاحطلب تهران، اسم یک نفر در این لیست نیست. بالاخره این مشکل مملکت هست یا نه؟! ۳۰ نفر اصلاحطلب تهران، هیچ اعتراضی نسبت به مشکلات نکردند.
یعنی شما معتقدید اصلاحطلبان به فکر مشکلات مردم نیستند؟
بله؛ اینها به دنبال این هستند که آدمهایشان را این طرف و آن طرف بگذارند؛ این درست نیست. اصل مطلب این است که هر کسی میتواند کار انجام دهد برود انجام دهد، کسی هم که نمیتواند، باید کنار برود. این هم وظیفه رئیسجمهور است. تشکیلاتی مثل اصلاحطلبان که این همه از روحانی حمایت کردند، دیگر درست نیست وسط کار بایستند و نسبت به ایشان خُرده بگیرند؛ سیاستهای ایشان را زیر سؤال ببرند و نسبت به دولت تغییر مبانی و تغییر استراتژی بدهند. آقای خاتمی! شما خودتان بیانیه دادید و در فضای مجازی از مردم خواستید دولت را تقویت کنند و آن رأی بدهند. حالا وسط کار، آقای روحانی از اصلاحطلبها کم استفاده کرده یا نکرده؛ این که دلیل نمیشود اصلاحطلبان تغییر استراتژی بدهند و دولت را اینطور تضعیف کنند.
بنابراین سیاستهای سیاسی ما هم شفاف و منطقی نیست، بلکه تراوشات ذهنی خیلی از آقایان است. آن چه درست است این است که انسان ببیند چیزی که به نفع مملکت و مردم است چیست و به آن عمل کند. اینکه حالا انتقاد بکنید از دولت، دولت باید چکار کند؟ دولت بهترین نفراتی که میشناخته را انتخاب کرده است. برخی شاید از نظر فکری خوب باشند و از نظر توان خوب نباشند. یا از نظر خطی خوب نباشند. الان یکسری جوانگرایی شده و دارند کار میکنند. یکسری افراد متفکر هستند که دارند کار میکنند. منتها وقتی که میخواهی آزادسازی اقتصادی بکنی، این فنری که روی ارز فشار آورده را برمیداری و وقتی که برمیداری، نتیجهاش این است دیگر. حالا باید آرام آرام برمیداشتند، امّا یکمرتبه برداشتند. آقایان بانک مرکزی یک مرتبه گفتند دلار هفت هزار تومان است و وقتی خود بانک مرکزی این را اعلام میکند دیگر ارز به سه هزار و پانصدتومان برنمیگردد. بنابراین این رفتارهای ضد و نقیض سیاستمداران ما نسبت به مسائل جاری کشور، خیلی نه مبنای علمی دارد نه حزبی و نه مبنای آزادیخواهی.
موضوع دیگر، بحث پاسخگو بودن اصلاحطلبان نسبت به عملکرد دولت و شرایط موجود است. با این حال، ما شاهد فرار از پاسخگویی در بخشهایی از جریان اصلاحات هستیم. به نظر شما نباید این مسئولیتپذیری و پاسخگویی وجود داشته باشد؟
ببینید؛ دولت که جدا از مردم و احزاب نیست. در دولت همه طور طرز تفکری وجود دارد، بنابراین اینکه تفکیک کنیم کار درستی نیست. همه یکپارچه هستند؛ مردم، دولت و احزاب. باید یکپارچگی را حفظ کرد. تشتت و سنگاندازی و امثال اینها مملکت را به قهقرا میبرد. تا زمانی که سر کار است و دورهاش تمام نشده و رهبری تأیید میفرمایند، باید همه مردم از آنها اطاعت و تبعیت کنند تا کار کنند. اینها پیشقراولان ما هستند که به آنها رأی دادهایم که کار بکنند. اگر کسی نقدی دارد که سازنده است، برود به دولت پیشنهاد بدهد. همه مدام نقد میکنند. نقد کردن که کاری ندارد. جای نقد هم زیاد است ولی کو آدمی که راهحل بدهد و راه حلش هم اجرایی بشود و به نفع مردم باشد. این همه سایت و رادیو و تلویزیون بیگانه دارند دولت و انقلاب را میکوبند.
بالاخره یکسری افراد در این نظام ضربه خوردند و نتوانستند خودشان را مطابق با شرایط روز همراه کنند. اینها فعالیت نکردند و شرایط هم برایشان مناسب نبوده و حالا مخالف میشوند. مخالف هم میتوانند باشند ولی عملاً کسی که سر کار است دولت است؛ دولت، مجلس، قوه قضاییه و نظام ماست. نظام را باید حفظ کرد. حالا یک نفر تندتر است، دیگری شل تر. یک نفر سیاسیتر است و یکی دیپلماتیکتر. اینها هر کدام شخصیت خودشان را دارند. نظر من این است که یکپارچکی و وحدت کلمهای که حضرت امام میفرمودند باید حفظ شود. نباید در حین کار به تضعیف دولت پرداخت. در یک دوران شش ماهه که به انتخابات ریاستجمهوری فاصله وجود دارد، هر کس هر فعالیتی میخواهد انجام دهد، هرگونه اظهارنظری میخواهند بکنند، ولی در یک شرایطی، نمیشود دولت هرکاری بخواهد بکند، هر لحظه انقلت و انتقاد و... دولت میخواهد کار کند دیگر. بگذارید کارش را بکند و نتیجه کارش هم معلوم میشود. نتیجه هم به نظرم خیلی خوب بوده. دوستان بالاخره کشور را دارند اداره میکنند. درگیری با آمریکا کار آسانی نیست. شما یک همسایه لات و لوت داشته باشید، زندگی را بر شما تنگ میکند. حکومتِ گردنکلفت و ابرقدرتی مثل آمریکا از روز اول با ما مخالف بوده است. در مقابل آن ایستادن، هزینه دارد و هزینه آن را هم باید داد. استقلال کشور هزینه دارد که باید داد و به قول مقام معظّم رهبری، حد یقف خواستههای آمریکاییها کجاست؟ میآیند یک پیمانی میبندند و زیرش میزنند. بالاخره باید چکار کرد. هر سازی آنها زدهاند ما رقصیدهایم.
آقای محمّدخان! بالاخره توقعی که الان مردم از دولت دارند این است که آن تحرک و پویایی لازم را از خود نشان بدهد. شما معتقدید این تحرک و پویایی وجود دارد؟
من در دولت بودهام و الان هم کم و بیش دوستان را رصد میکنم. اینکه بگوییم دولت، پویایی لازم را ندارد، باز بستگی به فشارهایی دارد که وارد میشود. بعد از دولت نهم و دهم، خب خیلی بحرانهای اقتصادی و مسائل سیاسی و بههم ریختگی بر جا مانده بود. جمع کردن این بههم ریختگیها، یک راه است و توسعه یک راه دیگر.
دولت اوّل روحانی، اینها را جمع و جور کرد و حالا حرکت راهبردی توسعهای در پیش گرفتهاند که دوباره بحث تحریمها و ترامپ پیش آمد. خب اینها بالاخره بازدارنده است. وقتی این عوامل بازدارنده وجود داشته باشد حرکت شما کند میشود. این دلیل بر این نیست که حرکت دولت کند شده؛ نه، حرکت مملکت ما از سال ۵۳-۵۲ به بعد تقریباً روند خاصی است و مبتنی بر درآمدهای ارزی. درآمدهای ارزی تعیین کننده است و نوساناتی که پیدا میشود خسارات زیادی به کشور وارد میکند که باید اینها را مدیریت کرد.
منظورم تحرک خود اعضای دولت است. بالاخره اعضای کابینه، معاون اوّل، وزرا و خود رئیسجمهور میتوانند تحرک بیشتری از خود نشان دهند؛ به میان مردم بروند و...
آقا من ساعت 11 شب به آقای واعظی زنگ میزنم که احوالش را بپرسم، میگویند سر کار است. بالاخره کار میکنند، امّا کار زیاد است. زمانی که بیست سال پیش در خدمت آیتالله هاشمی رفسنجانی بودیم، حجم نقدینگی کم بود، جمعیت کشور کمتر بود، بحرانها کمتر بود. امکان تحرک بیشتر وجود داشت، امّا الان خیلی کار سخت شده است. جمعیت زیاد شده، مشکلات قدیم هم کمکم به امروز کشیده شده و زیاد شده است. به نظر من میرسد که مردم باید مقداری خویشتنداری کنند. دولت، نظام، مردم؛ همه یک مقدار با آرامش بیشتری رفتار کنند. متلاطم کردن فضا و گلآلود کردن آب، به نفع هیچ کس نیست. باید بر مبنای آرامش، بستر سازی کرد تا بتوان حرکت کرد. برای این کار هم همه باید گوش به فرمان رهبری باشند که سیاستگذاریهای کلی را تعیین میکنند. مهم این است که کشور پابرجا بماند.
با توجه به مشکلاتی که وجود دارد و نارضایتی عمومی از دولت، آیا ناکامی احتمالی دولت، آینده حزب حزب اعتدال و توسعه را با خطر مواجه نمیکند؟
احزاب همه در خدمت نظام هستند. حالا هر کدام با اسم و سلیقه و شعار مختلفی میآیند تا به نظام خدمت کنند. حزب اعتدال و توسعه هم بر همین راستا میخواهد به نظام خدمت کند. وقتی هم که میخواهی خدمت کنی، نکات خوب و نکات بد هم داری. مردم ارزیابی میکنند و اگر خوب کار کرده باشی، حزب شما را تقویت میکنند و اگر خوب کار نکرده باشی، کنار میزنند. اینکه حزب اعتدال و توسعه باشد یا نباشد مهم نیست، اصل مطلب این است که همه در خدمت نظام جمهوری اسلامی باشند، بر اساس قانون و رهنمودهای مقام معظّم رهبری. اینها اعتقاد قلبی من است و شعار هم نمیدهم. من رُک و رو راست هستم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر