جهان عرب با اینکه در یک قالب و قومیت تعریف می شود اما از گذشته دارای اختلافات حادی بوده که پس از شکل گیری مرزهای جدید در خاورمیانه، پیچیدگی ها و مشکلات جدیدی را نیز شاهد بوده است. این روند در شورای همکاری خلیج فارس و شش کشور نزدیک به هم حادتر شده و تنش بین چهار کشور محاصره کننده قطر، پس از گذشت چندین ماه نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه تحرکات جدید از تشدید تنش‌ها در لایه های جدید حکایت دارد. در این باره با حسن هانی زاده کارشناس مسائل خاورمیانه گفت‌وگو کرده‌ایم که از نظر می‌گذرانید:

در حال حاضر مناقشات درون عربی در برخی مسائل باعث شده فضای متشنجی بین این کشورها شکل گرفته باشد، جه موضوعی بیشتر روی این مسئله تاثیر دارد؟ دلیل تداوم این مناقشات بین کشورهای عربی چیست؟

مناقشات بسیاری از گذشته در جهان عرب وجود داشته و دارد. در میان کشورهای مختلف در جهان عرب مثل اختلاف مصر و سودان بر سر منطقه حلایب، اختلاف مغرب -الجزایر بر سر مسئله پولیساریو، اختلاف تونس و لیبی بر سر مهاجرت‌های غیرمشروع از طریق لیبی و در حوزه دیگر بین عربستان و سایر کشورهای عرب، مخصوصا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را می توان نام برد.

 

این اختلافات از آنجا ناشی می‌شود که عربستان با توجه به اینکه فاقد زیرساخت‌های یک کشور قدرتمند است، سعی می‌کند با عنوان رهبر جهان عرب، نقطه نظرات خودش را بر ملت‌ها و کشورهای عرب تحمیل کند. پس از دگرگونی‌هایی که در کشورهای عربی از سال 2011 و خیزش ملت‌های عرب و سرنگونی برخی رژیم‌ها مثل لیبی و مصر و تونس، پیش آمد طبیعی است که خلأ رهبری در جهان عرب به وجود آمد و عربستان سعودی از سال 2011 تاکنون سعی کرده به نوعی خودش را به‌عنوان رهبر اعراب تلقی کند. با اینکه عربستان فاقد این قدرت و این ظرفیت است، ولی به دلیل برخورداری از توان مالی و همچنین رسانه‌های گسترده، به نوعی سعی می‌کند که سیاست‌های کلان جهان عرب را بر اساس الگوهای خودش تعریف کند.

 

ماموریتی که اخیرا، مخصوصا در طول چهار سال گذشته به عربستان واگذار شده، این است که ریاض ماموریت دارد بین کشورهای عربی شکاف ایجاد کند و در بین کشورهای اسلامی در واقع وحدت و همدلی را از بین ببرد. در حوزه جهان عرب، واقع بر این است که عربستان سعودی ماموریت خودش را برای برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی به شدت دنبال کرده و اکنون موفق شده بین رژیم صهیونیستی و امارات و بحرین رابطه تنگاتنگی ایجاد کند و همچنین یک جبهه عبری - عربی علیه محور مقاومت و ایران تشکیل دهد و به همین دلیل به نظر می‌رسد که عربستان سعودی عامل تفرقه در جهان اسلام و جهان عرب است و از آنجایی که عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان که وابستگی شدیدی به دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا دارد، به خوبی توانسته این ماموریت را انجام بدهد.

 

از سویی شاهدیم عربستان در یمن نقشی کاملا تخریبی ایفا کرد و بیش از سه سال است که با ایجاد ائتلاف عربی علیه ملت یمن وارد جنگ شده است. در سوریه، عربستان سعودی به تنهایی در طول هفت سال گذشته 60 میلیارد دلار کمک مالی در اختیار گروهک‌های تروریستی قرار داد تا بتواند محور مقاومت را از صحنه سیاسی و عملیاتی منطقه خارج کند و در واقع باعث شود که قدرت نظامی و حضور رژیم صهیونیستی در منطقه افزایش پیدا کند.

تلاش عربستان برای ایجاد تنش با محور مقاومت روی این فضا تاثیرگذار است؟ چرا راهی برای مصالحه و گفت و گوی مثبت وجود نداشته است؟

نقش تخریبی عربستان در عراق و در لبنان کاملا مشهود است و به نظر می‌رسد که یکی از مشکلاتی که جهان عرب با آن مواجه است، این است که عربستان با استفاده از توان مالی و رسانه خودش بر دو سازمان مهم منطقه‌ای، یعنی سازمان همکاری‌های اسلامی و اتحادیه عرب تسلط پیدا کرده و سیاست‌های خودش را بر این دو نهاد منطقه‌ای مهم تحمیل می‌کند.

 

در اتحادیه عرب، عربستان سعودی در سیاست‌های کلان این اتحادیه کاملا نقش موثری دارد، زیرا عربستان سه چهارم بودجه یک میلیارد دلاری اتحادیه عرب را تامین می‌کند. در سازمان همکاری‌های اسلامی با توجه به اینکه این سازمان دبیرخانه‌اش در جده است، عربستان سعودی این نهاد مهم منطقه‌ای را فلج کرده است. این کشور همچنین با داشتن یکصد شبکه ماهواره ای فعال با گردش مالی سالانه 10 میلیارد دلار، در واقع نقشی تخریبی علیه محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایفا می‌کند و قبح عمل برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی را از طریق رسانه‌های خودش از بین برده و تبلیغات بسیار گسترده‌ای برای رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد و وانمود می‌کند که دشمن اصلی اعراب، ایران است و نه اسرائیل. بنابراین عربستان سعودی به شدت در طول سال‌های گذشته عامل تفرقه در منطقه و دو حوزه جهان عرب و جهان اسلام بوده و هست و تا زمانی که آمریکا نقش نیابتی به عربستان ایفا می‌کند، این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت.

نقش محمد بن سلمان در عربستان از وقتی به قدرت رسیده و همکاری‌اش با بن‌زاید را چطور می‌بینید؟ در این فضا این دو نقش بارزی در پشت پرده مسائل گوناگون داشته‌اند؟

بن‌زاید نقشی همسو با محمد بن سلمان ایفا می‌کند. هم امارات و هم عربستان و بحرین اخیرا به‌صورت یک عامل، یک مثلث مشترک علیه سایر کشورها ایفای نقش می‌کنند و با توجه به اینکه قطر در میان این کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در حقیقت نقش کاملا مستقلی دارد، سیاست‌های مستقلی دارد و به همین دلیل عربستان سعودی سعی می‌کند که قطر را به نوعی وادار کند که سیاست‌های خودش را با عربستان همسو کند و با ایران قطع رابطه کند؛ کما اینکه با پرداخت میلیاردها دلار به مغرب، اردن و سودان سعی کرده که این کشورها را وادار کند که سیاست تنش زایی را با قطر داشته و دنبال کنند. از سویی اردن دستخوش تحولاتی است که دلایلی مختلفی دارد. فشارهایی را تحمل می‌کند، وضعیت اقتصادی خوبی ندارد و برای دریافت کمک‌های اقتصادی تحت فشار کشورهای دیگر قرا می‌گیرد. این وضعیت در رابطه با پیشبرد معامله قرن نیز وجود دارد و عربستان و امارات تلاش می کنند اردن را تحت فشار قرار دهند تا با برنامه آنها همراهی کند. در این باره همچنین مخالفتهای بسیاری در مورد حضور و مشارکت قطر وجود دارد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.