انصاریفرد: مادرم بعد از بازی داشت گریه میکرد
بازی ایران و مراکش اتفاق ماندگار زیاد داشت. تا سال ها خیلی ها از این بازی تاریخی حرف می زنند. شاید اتفاقی هم که روایت می شود، یکی از این لحظاتی باشد که در تاریخ فوتبال ایران بماند. کریم انصاری فرد شماره ۱۰ ایران که شدیدا منقلب شده بود، بعد از بازی دو بار اشک ریخت و با بغض حرف زد. او در گفت و گو با خبرنگار ما در روسیه، بغضش شکست...
کریم نمی دانیم از کجا شروع کنیم. چقدر برد فوق العاده ای. تبریک. لحظهای که ایران به گل رسید چه حسی داشتی؟ دقیقا حست را بگو.
(بغض و سکوت) فقط .... خدا را شکر..(همراه با گریه) خدا را شکر که شرمنده مردم ایران نشدیم، همین. خدا را صد هزار مرتبه شکر.
این گریه. آن هم بعد از برد. خیلی معنا دارد.
خیلی سختی کشیدیم. خیلی ها پشت ما را خالی کردند. بچه ها غیرت به خرج دادند. واقعا دم تک تک شان گرم . دست و پای بچه ها را می بوسم. خیلی زحمت کشیدند. شما در اردوها نبودید. هر روز یک خبر هر روز یک شایعه. از تیم ما چقدر حمایت شد؟ مردانه جنگیدند. مردم ما لایق بهترین ها هستند و خدا را شکر. مردم ما خیلی سخی می کشند. اینهمه فشار در داخل کشور روی آنهاست. سختی می کشند. خدا را شکر که برای ۲۴ ساعت هم که شده دلشان را شاد کردیم.
این گریه تو هم مثل برد ایران برایمان تاریخی بود. چه شد بغضت ترکید؟
موقعی که یکسری اتفاقات تاریخی در فوتبال می افتد طبیعی است که برای شما و ما ماندگار باشد. برای اتفاقی که در بای مراکش افتاد خیلی زحمت کشیدیم. این یکی دو ماه هم نبود. سالیان سال بود که زحمت کشیدیم. خیلی منتظر چنین روزی بودیم. چقدر شاد شدیم فهمیدیم مردم ایران بیرون ریختند. همین که آنها شاد هستند برای ما یک دنیسا. چیزی مهمتر از این نیست که بتوانیم دلشان را شاد کنیم. ما داخل زمین می رویم تا دل این هواداران را شاد کنیم.
از داخل رختکن ویدئویی منشر شد که خیلی جالب بود. چقدر یک دل و متحد.
شما نگاه کنید این مسئله فقط برای الان نیست. از وقتی که کارلوس کی روش آمد، ما یکدل و متحد شدیم. کسی نمی تواند منکر این شود. ایشان جوی داخل تیم به وجود آوده که همه یکدل و متحد شده اند. همه تلاششان را می کنند تا ایران موفق باشد. واقعا در تیم ما فرقی ندارد چه کسی بازی می کند و چه کسی بازی نمی کند.
بازی که تمام شد اولین کسی که با او حرف زدی چه کسی بود؟
پدر و مادرم. مادرم خیلی خوشحال بود. خیلی زیاد. داشت گریه می کرد.(بغض انصاری فرد شکست و لحظه ای اشک ریخت.) دست مادرم را می بوسم.
تو چرا اینقدر در نقاط مختلف زمین بازی می کنی؟هر لحظه یک جا.
واقعا برای من فرقی ندارد کجای زمین باشم. سرباز ایران هستم.
فکر می کنی بازی اسپانیا چه می شود؟ از حالا همه استرس آن مسابقه را هم دارند.
نمی دانم واقعا چه می شود اما با تمام وجود به زمین می رویم و بازی می کنیم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر