مسئولین دلسوز، مسئولیت و دلسوزی یعنی این!
در کشوری که شادی کیمیاست ۲۵ خرداد یک روز قابل اعتناست. در این روز جوان های والیبالیست و فوتبالیست نشان دادند که راه های شاد کردن مردم بسیار است. چیزی که مسئولین دلسوز، سالهای سال است که حسرتش را با اقدامات عجیب و با صحبتهای غریبشان، بر دل مردم گذاشتهاند. بله مردم فهیم ما میتوانند در حالیکه قیمت ماشین و سکه و خانه و... سر به هوا شده و تحریمها هواییشان کرده، داخل کانکسهای سرپل ذهاب بشینند و در یک موتور، چهار نفر از اعضای خانوادهشان را جا بدهند و بطور کلی به تمامی ظواهر مادی دنیا شیشکی ببندند و بعد هم، قاه قاه بخندند و البته پایش هم که بیفتد بریزند وسط خیابانها و با قر کمری، راه را ببندند. اما همین کار ساده را هم مسئولین دلسوز ما نتوانستند برایشان بکنند. در چند سال گذشته تنها دلخوشی مردم ساختن جوک و خندیدن به مشکلات خودشان بود!
نمیدانم چه حکایتی است که در کشور ما همه چیز مثل ساختن پهباد دچار مهندسی معکوس شده. یعنی مسئولین پا به سن گذاشته ما، به شکل احساسی در رویا و خیالات جوانی به سر میبرند و از آنطرف جوانهای ما به شکل منطقی سرشان را اندختهاند پایین اما سربلند و رو به جلو؛ فقط میبرند. این قهرمانان حتی به دیپلماسی برد- برد آقای ظریف هم رضایت نمیدهند آنها فقط و فقط میبرند. حالا شرائط به گونهای شده که از آسمان به زمین میبارد و این جوانان هستند که باید مسئولیت و دلسوزی را به بزرگان یاد بدهند.
بله؛ همین جوانان به مسئولین نشان دادند میدان سیاست هم، مانند میدان ورزشی جای آزمون و خطا نیست باید یا برد یا باخت. کج دار و مریز ندارد، نمیشود یکی به نعل زد و یکی به میخ. باید نشست و بدون تعارف دو دو تا چهارتا کرد و کلاه خود را قاضی کرد و سنگها را از هم وا کرد. یعنی نمیشود بدون حساب و کتاب آنقدر سر حرف خود ایستاد و لج بازی کرد که دست آخر مجبور شد بعد از تحمل کلی هزینه و تقبل خسارتهای چند برابر (البته با چند توجیه آب دوغ خیاری) دوباره سر همان جای اول خود نشست. آری؛ در سیاست هم، میشود بعد از خوردن چندین گل، به بازی برگشت بشرط اینکه خجالت نکشیم که بقیه چه میگویند.اصلا فوق فوقش بگویند که فلانی کم آورد و دیگر هارت و پورت نمیکند و... فدای یک تار موی بچه سیستانی گرسنه.
محمود دولت آبادی عزیز میگوید: اگر به این میاندیشی که دیگران چگونه به تو میاندیشند... یا از دیگران میترسی یا خودت را باور نداری. خلاصه اینکه اگر کسی نخواهد با تحریم و بدبختیهای مردم کاسبی کند و یا کسی بخواهد که دیگر با عقاید زمان چنگیز و تیمور در جهان سروری نکند؛ به این مو قسم که همه چیز به روالش برمیگردد.اصلا هم؛ چیز پیچیده ای نیست به همین سادگی میشود برگشت و حتی بازی را برد. نمیدانم چرا سازشکاری در کشور ما فحش شده و تن دادن به انزوا و تحمل تحریم، نوعی ارزش! بیشتر مسئولین ما همچنان در دوره دبیرستان ماندهاند که اگر به سر کوچه برای دعوا نمیرفتند نوعی کسر شان برایشان بود! سیاست فقط جار و جنجال نیست با چشمان بسته به جلو رفتن نیست؛ با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن است. درست مانند شعار بسیار زیرکانه و حساب شده «نرمش قهرمانانه». لازم به تک و تا و از نفس افتادن نیست. میشود خیلی آرام در گوشهای نشست و آنقدر منتظر ماند که حریف گل به خودی بزند آنهم بدون درد و خونریزی و موشک! میدانم تحمل ساندیس نخوردن سخت است اما خواهشا مدتی را بدون شعارهای احساسی و گره کردن مشت به شکل حماسی و... بگذرانید تا ببینید این مغز در آرامش؛ مانند رونالدو چه ها که نمیکند. مغز آرام میتواند به شکل منطقی حساب و کتاب کند و به حساب و کتاب دشمنان برسد و گلیم خود را هم از آب بیرون بکشد البته اگر چنین مغزی دشمنی و یا گلیم به آب رفتهای برای بیرون کشیدن داشته باشد.
یا حق
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر