مسعود کرباسیان در یک یادداشت اینستاگرامی نوشت: قبل از اینکه به وزارت اقتصاد بیایم، کار ترجمه کتاب «نظریه‌پردازان مدیریت نوین» را تمام کردم ولی زمان انتشار آن به دلیل مشکلات کاری به همین روزها موکول شد. چند روزی ذهنم به این موضوع مشغول شد که حاصل ترجمه آن کتاب برایم چه بود؟

توجه‌ام به سه نکته تحقیقی که از میان مطالعات مدیریتی و نظرسنجی‌های میدانی به دست آمده‌ بود، جلب شد.

نکته اول اینکه گاهی از درک «نشانه‌»‌ها غافل می‌شویم. به طور نمونه در یک جلسه میزبان ۱۰ نفر از صاحبان کسب‌وکار بودم که همگی باهم نزدیک به ۱۰۰ هزار اشتغال مستقیم و غیرمستقیم داشتند.

یعنی سفره حدود ۴۰۰ هزار نفر را رنگین می‌کردند. نشانه این است که تصورات منفی را کنار بگذاریم و درک کنیم این افراد وجود دارند و باید حامی جدی، همراه و صادق آنها باشیم. دولت این باور را دارد، مردم هم باید بپذیرند که بن‌بستی در کار نیست. آمارهای مربوط به کارآفرینی جوانان در شرکت‌های دانش‌بنیان هم خودش یک «نشانه» قوی است که یقین کنیم، جوانان کشور تشنه کارآفرینی هستند.

 نکته دوم مربوط به پیش‌فرض‌های ماست. در وزارت اقتصاد باید هفتگی در حداقل ۱۵ جلسه تکلیفی شرکت کنم. طبیعی است که برخی دغدغه‌ها در این جلسات تکرار می‌شوند. اشتباه ذهنی این است که تصور می‌کنیم آنچه ما در جلسات مکرر  می‌گویم، برای همه مردم هم محرز است.

خصوصی‌سازی، بهبود محیط کسب‌وکار و ایجاد بسترهای کارآفرینی علاوه برعزم دولت و وحدت ملی نیاز به درک فرهنگی و اجتماعی عمیق در جامعه از ضرورت این اقدامات دارد. «باور عمومی» جامعه است که می‌تواند یک موضوع را به مطالبه ملی تبدیل کند و ما باید از طریق تکرار و تببین کلید واژه‌ها، کارآفرینی را به مطالبه ملی تبدیل کنیم.

اکونومیست شاخصی به نام «فعالیت کارآفرینانه» دارد که توضیح می‌دهد، چند درصد از جمعیت ۱۸ تا ۶۴ ساله کشورها درحال راه‌اندازی یک کسب‌وکار هستند.

جالب است زامبیا با ۴۰ درصد، سنگال با ۳۸.۶ درصد، نیجریه با ۳۶.۶ درصد، اوگاندا با ۳۲.۲ درصد و اکوادور با ۳۲.۱ درصد بالاترین‌ها بودند. قطعا موقعیت اقتصادی ایران با هیچ‌کدام از آنها قابل قیاس نیست. اما احتمالا آنها با وجود نارسایی‌های عمیق اقتصادیشان درحال پوست اندازی هستند. اینکه کی به موفقیت می‌رسند به عوامل دیگری هم وابسته است ولی مسیرشان را آغاز کرده‌اند. پس چرا ما چنین نباشیم؟

اما نکته آخر که از همه مهمتر است اینکه گاهی سهم خودمان در عدم موفقیت‌ها را نادیده می‌گیریم. مطالعات کتاب «نظریه‌پردازان مدیریت نوین»نشان می‌دهد، عموما سه چهارم از مشکلاتی که به ضعف یک بنگاه یا سیستم مدیریتی منجر می‌شود، ناشی از تصمیمات اشتباه یا اخلال‌های درونی است.

همه می‌دانیم که اقتصاد ایران نیازمند اصلاحات ساختاری و بهبود فضای کسب‌وکار است. اما اصلاح را باید از رفتارهای مدیریتی خودمان آغاز کنیم، نسبت به نشانه‌ها بی‌تفاوت نباشیم، روحیه کارآفرینی را در جوانان تقویت کنیم و فرهنگ‌سازی برای تحقق خصوصی‌سازی واقعی هم از یابد نبریم.

نخبگان کشور باید به این باور برسند که آنچه آنها می‌دانند برای همه مردم روشن نیست و عزم ملی یعنی اینکه مفاهیم درست را بصورت دقیق به مردم انتقال دهیم، جای ما در شاخص «فعالیت کارآفرینانه» خالی است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.