متن این یادداشت به شرح زیر است:

«دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا از برجام خارج شد. طبق برجام آمریکا متعهد به رفع تحریم‌های هسته‌ای در مقابل تعهد ایران به پذیرفتن نظارت‌های محکم و محدودیت‌هایی در برنامه هسته‌ای بود. او برجام را توافقی هولناک و یک‌جانبه به نفع ایران خواند و گفت، آمریکا هیچ‌گاه نباید آن‌را می‌پذیرفت. ترامپ اعلام کرد که آمریکا تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را مجددا برقرار خواهد کرد.

حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران در پاسخ گفت که ایران به برجام متعهد می‌ماند ضمن اینکه با سایر پنج قدرت جهانی امضاء کننده برجام مذاکره خواهد کرد و در صورت عدم تامین منافع اقتصادی ایران، غنی‌سازی بیشتری انجام خواهد داد. در عین حال آیت الله خامنه‌ای، رهبر معظم ایران با ابراز تردید نسبت به اروپایی‌ها گفت بدون تضمین محکم اروپا، ایران به برجام متعهد نخواهد ماند.

تصمیم ترامپ در لغو برجام به خاطر دستاورد سیاست خارجی باراک اوباما رئیس‌جمهور قبل و متحدین اروپایی آمریکا بود. با لغو برجام توسط آمریکا و درصورت عدم اقدام اروپا در تامین تعهدات اقتصادی پیش بینی شده در برجام، ایران به سمت قدرت‌های رقیب سیاسی غرب همچون روسیه و چین خواهد رفت؛ ضمن اینکه جناح‌های سیاسی داخلی ایران هم جملگی قانع خواهند شد که گفت‌وگو با آمریکا خاصیتی ندارد.

تصمیم ترامپ در مورد خروج از برجام ریشه در مخالفت ریشه‌ای آمریکا با نظام سیاسی ایران بعد از انقلاب دارد؛ زیرا که جمهوری اسلامی ایران همواره با نظم منطقه‌ای تحت سلطه آمریکا مقابله کرده است. همه روسای جمهور آمریکا، ایران بعد از انقلاب را یک قدرت تجدیدنظر طلب در نظم موجود منطقه و مخالف حکومت‌های سلطنتی مستبد متحد آمریکا تلقی کرده‌اند. به همین دلیل نیز سیاست فشار حداکثری علیه ایران، استراتژی پایدار آمریکا بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ باقی مانده است.

در عین حال سیاست تقابل آمریکا با ایران بر اساس یک درک غلط از استراتژی منطقه‌ای ایران است؛ زیرا که سیاست منطقه‌ای ایران بر اساس بازدارندگی در مقابل حمله احتمالی آمریکا و اسراییل، ثبات کشورهای همسایه و دفع ناامنی از مرزهای خود بوده است و به همین دلیل هم از دولت‌های مرکزی فعلی در عراق و افغانستان و سوریه حمایت کرده است. 

بعد از انقلاب اسلامی در ایران، همه جناح‌های سیاسی داخلی سعی در مورد ضرورت حفظ یک سیاست بالانس در روابط خارجی اتفاق نظر داشته‌اند. آیت‌الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اصل نه شرقی نه غربی را مبنای سیاست خارجی ایران قرار داد تا مبادا ایران مجددا تحت سلطه قدرت بلوک غرب و شرق، اعم از آمریکا، شوروی و یاچین قرار گیرد. این اعتقاد ریشه در این واقعیت دارد که ایرانی‌ها از قرن نوزده به بعد گرفتار سلطه خارجی بودند.

ایران بعد از انقلاب اسلامی در جهت رفع مشکلات با آمریکا تلاش کرد. در این راستا، بعد از پایان جنگ تحمیلی، رئیس جمهور وقت، هاشمی رفسنجانی با تسهیل آزادی گروگان‌های آمریکایی و غربی در لبنان و واگذاری پروژه یک میلیارد دلاری به شرکت نفتی کونوکو اقدام کرد که رئیس جمهور بوش(پدر) مانع شد. محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود تلاش مشابه کرد و بوش (پسر) در پاسخ حسن نیت تهران در مبارزه با تروریسم در افغانستان، ایران را  "محور شرارت" خواند. رئیس‌جمهور بعدی، محمود احمدی‌نژاد هم همین تلاش را کرد. او آمادگی ایران برای توقف غنی‌سازی ۲۰ درصدی در صورت تامین سوخت راکتور تهران را اعلام کرد، کوهنوردان آمریکایی متهم به جاسوسی را آزاد کرد و از طرح گام به گام روسیه در مورد حل بحران هسته‌ای استقبال کرد که بسیار مشابه برجام بود. اما آمریکا با تحریم بیشتر پاسخ او را داد.

برجام برای ایران یک آزمایش دیگر بود تا آمادگی آمریکا برای بهبود روابط با ایران را امتحان کند. ترامپ با خروج خود از برجام در حقیقت به ایران گفت که تعامل دو کشور ممکن نیست. این موضع ترامپ تایید موضع سیاستمدارانی است که در ایران سال‌ها مخالف مذاکره با آمریکا بودند زیرا که واشنگتن اساسا مخالف استقلال سیاسی، اقتصادی، امنیتی ایران بوده و به دنبال تغییر حکومت در ایران است و لذا حسن نیت ایران برای آمریکا اهمیتی ندارد.

در حقیقت خصومت‌های دیرینه آمریکا و به ویژه ترامپ موجب شد که رهبر معظم ایران، آیت الله خامنه ای اخیرا در تعیین اولویت‌های سیاست خارجی ایران، روابط با شرق را بر روابط با غرب ارجح دانست. در این راستا ایران قراردادهای بزرگی با روسیه و چین امضاء کرده است. به نظر می‌رسد در صورت قصور اروپایی‌ها در تامین منافع اقتصادی ایران از برجام، ایران دیگر وقعی به روابط با غرب نگذارد.

همکاری جاری ایران و روسیه می‌تواند مدلی برای گسترش همکاری‌های دو کشور در مواجهه با سایر بحران‌های منطقه‌ای شود. به موازات تشدید اختلافات روسیه با آمریکا، روسیه به یک بازیگر کلیدی در منطقه تبدیل شده است. موفقیت‌های روسیه در سوریه بدون همکاری ایران میسر نبود همانطور که موفقیت‌های عراق در مبارزه با داعش، بدون همکاری ایران ممکن نبود. روسیه هم در شورای امنیت قطعنامه ضد ایرانی غرب در مورد یمن را وتو کرد. دو کشور در مسیر تقویت همکاری‌های نظامی و امنیتی نه تنها در سوریه بلکه در کل منطقه در حرکت هستند به گونه‌ای که ممکن است ایران در مورد بحران سوریه، باز هم تسهیلات لازم برای سوخت‌گیری هواپیماهای نظامی روسیه را فراهم کرده و همکاری‌های مشترک با مسکو در این مورد را افزایش دهد. 

سیاست جدید واشنگتن تاثیر منفی زیادی در ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد داشت چون شانس هرگونه همکاری ایران و آمریکا در منطقه را از بین می‌برد. سیاست‌های آمریکا در چند دهه گذشته، همچون حملات نظامی به عراق و افغانستان و لیبی و حمایت از تجاوز نظامی عربستان به یمن، یکی از مهم‌ترین عوامل ریشه‌ای بی‌ثباتی‌ها و بحران‌های امروز خاورمیانه است. برجام این شانس را به وجود آورده بود که دو کشور بتوانند در مورد حل این بحران‌ها همکاری کنند. بعد از برجام، ایران به مذاکرات بین‌المللی صلح سوریه دعوت شد که برای اولین بار جامعه جهانی توانست به اصول کلیدی حل بحران سوریه دست یافته و درگیری‌ها در بخش‌هایی از سوریه کاهش یافت. ایران نقش برجسته‌ای در مبارزه با داعش در سوریه و عراق ایفاء کرده است. ترامپ با ترک برجام و اتخاذ سیاست مقابله با ایران در منطقه، در حقیقت، هم موجب تقویت داعش خواهد شد و هم شانس حل بحران‌های منطقه مثل سوریه را کاهش خواهد داد.

سیاست ضد ایرانی ترامپ یک خودزنی استراتژیک برای آمریکا است. با این سیاست، آمریکا مجبور به تقویت حضور خود در منطقه‌ای می‌شود که ایران در دفع تهدیدهای استراتژیک آن، نقش کلیدی ایفاء می‌کند و بدون حضور ایران نیز مشکلات همچون بحران‌های سوریه و یمن و عراق و افغانستان هم ممکن نیست. متحدین منطقه‌ای ایران در عراق و لبنان و افغانستان و فلسطین و یمن که از مشروعیت‌ها و مقبولیت‌های گسترده مردمی نیز برخوردارند، تلاش‌های ضد ایرانی آمریکا در منطقه را برنمی‌تابند، ضمن این که بسیاری از مسیحیان این کشورها هم به ایران علاقه‌مندند.

مبنای تصمیم ترامپ در خروج از برجام هرچه باشد، فاقد محتوی استراتژیک ژئوپلتیک منطقه‌ای است.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.