اما وی ضمن ارجاع آنها به تاریخ و اینکه در مقابل فیلم‌های هندی و مصری و آمریکایی، این امثال فردین بودند که به سینمای ملی جان دادند، نوشت: «... جالب است که امسال، سالِ حمایت از کالاى ایرانی هم هست و حالا آدم می‌فهمه که فردین و بهروز یعنى چه...»

اما امثال ایشان متاسفانه آن‌گونه که مدعی هستند، تاریخ را مطالعه نکرده و در آن غور و جست‌وجو ننموده‌اند تا دریابند فیلم‌ها و اسامی که نام بردند، اساسا کپی‌های دست چندمی از همان فیلم‌های هندی و ترکی و مصری بودند و حتی قصه‌ها و کاراکترها و بازی‌ها را نعل به نعل تقلید می‌کردند. آنها هیچ نسبتی با سینمای ملی و کالای ایرانی نداشتند و در واقع به همراه آن سینما و دست‌اندرکارانش یک کالای تقلبی و جعلی به شمار می‌آمدند. چنان که برخی از همان عواملی که ایشان نام برده، خود به این مسئله اعتراف کرده‌اند.

فی‌المثل محمدعلی فردین، در گفت‌و‌گویی با عباس بهارلو که در کتابی به نام «سینمای فردین به روایت محمدعلی فردین» منتشر شد، در این باره گفته: «... فیلم‌هایی که آن سال‌ها ساخته می‌شد، شاید یک درصد کمی قصه‌هایشان اصالت داشت و بیشترشان از فیلم‌های دیگر گرفته می‌شد. مثلا «برفراز آسمان‌ها» که خودم ساختم، مقداریش از یک قصه آلمانی و یک مقدار دیگرش از یک فیلم هندی گرفته شد. یا سلطان قلب‌ها قصه‌اش از یک فیلم ترکی گرفته شد...»

واقعیت این است، آن افرادی که بر آنها نام بازیگر گذاشته و یا شایسته لقب آقای بازیگر می‌دانید، دارای سواد و دانش چندانی از بازیگری نبودند. از همین روی بود که فرد دیگری به عنوان دوبلور به جای آنها حرف می‌زد و خواننده‌ای هم به جای آنها آواز می‌خواند و آنها که حتی بعضا توانایی حفظ کردن یک دیالوگ را نداشتند، فقط خود را تکان داده و می‌جنباندند! در واقع همه حس بازیگری آنها توسط حرکات نه چندان موزون و ترانه‌های آنچنانی القا می‌شد و ربطی به هنر بازیگری نداشت. برخی دیگر نیز به مدد ارتباطات به اصطلاح غیرافلاطونی با دربار شاه، به عنوان بازیگر و هنرپیشه مطرح شده و جوایزی هم گرفتند از جمله بهروز وثوقی که از همکاران فساد ‌اشرف پهلوی بود و قبل از رابطه با تبهکارترین عنصر رژیم شاه، در فیلم‌های سخیفی مانند «صدکیلو داماد» و «زنی به نام شراب» و «لذت گناه» و... بازی کرده بود.

محمدعلی فردین در همان گفت‌و‌گویش با عباس بهارلو، درباره ارتباط بهروز وثوقی با ‌اشرف و دربار و همچنین تاثیر آن ارتباطات در رشد وثوقی گفت: «... مدت زیادی بهروز با‌‌ اشرف بود و با دربار ارتباط پیدا کرد... اسم بهروز را از این به بعد سر زبان‌ها انداختند. همین‌طور در فستیوال‌هایی که بهروز جایزه می‌گرفت بدون ارتباط با این ماجرا نبود...»

باور کنید به جز عده معدودی مانند شما که در پیله‌های خود گرفتارید و برخی که به دلیل رخوت رسانه ملی هنوز دلخوش تصاویر کپک‌زده شبکه‌های لس‌آنجلسی هستند، دیگر نه تنها نسل امروز چنین اسامی را نمی‌شناسد بلکه نسل دیروز نیز از آنها نفرت دارد، اگر باور نمی‌کنید فقط به آمار تماشاگران فیلمی که ناصر ملک‌مطیعی (یکی از همین بت‌های شما) پس از ۳۵ سال در آن بازی کرد، نگاهی بیندازید که بنا بر انتظار امثال حضرتعالی بایستی ده‌ها میلیون مخاطب می‌داشت اما تنها ۴۵ هزار نفر یعنی پنج صدم (۰/۰۵) درصد از مردم ایران برای تماشایش به سالن‌های سینما رفتند!

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.