مسعود نیلی نوشته است:

امسال نو شدن طبیعت و جوانه زدن سبزه ها و شکوفه ها از دل زمین و شاخه های خشک درختان، ترنم نسیم بهاری و وزیدن هوای پاک فروردین، نشستن لبخند بر لبان مردم، آنگاه که در میان هم موج می زدند و متناسب با وسعشان خرید نوروزی می کردند و بر دل نزدیکانشان شادی می نشاندند، افتادن شورِ گرفتن عیدی در دل کودکان، راه افتادن کاروان ماشین ها درجاده ها و همه و همه، گویی جور دیگری به نظرم می آمدند. 

برای کسی که همه ذهنش را مشکلات بزرگ اشغال کرده و به سختی می تواند کورسویی را در دورها ببیند، نوروز واقعا چیز دیگری است. یک تکان ذهنی است. 

هرچند این پدیده ها از جنس های متفاوتند و تنوع ماهوی دارند، اما در یک چیز مشترکند و آن، بیرون آمدن از سختیها و... امید. 

دست خودم نیست، تصویر زیبای قطره آب بر چهره دلربای جوانه سبز و لطیفی که تازه از خاک سربرآورده، من را ناخودآگاه به یاد کم آبی مفرطمان می اندازد. نسیم بهاری وقتی ریه هایم را شستشو می دهد، بی اختیار خفگی هوای پاییز و زمستان که کودکان و سالمندانمان را می آزارد، برایم تداعی می شود. 

دیدن دلهره زنی که موجودی اسکناس های کهنه کیفش را در گوشت فروشی با دقت می شمرد تا راجع به خریدن ماهی برای سبزی پلوی شب عید خانواده اش تصمیم بگیرد، من را بر آن می دارد تا از ته دل آرزو کنم، ایکاش می شد این مردم وضع دیگری داشته باشند.

واقعا می شد که جور دیگری باشد.

نمی شد؟ از هر طریقی که می توانیم، نباید بگذاریم این لبخندها که مردم به هر بهانه ای بر لبانشان می نشانند، خشک شود. نباید بگذاریم آن دلخوشی سادۀ نه به سال های آینده، نه حتی به ماه های آینده، بلکه فقط به ساعت و روز بعد، از بین برود. پس، 

ای مقلّب، قلب هایی را که سیاهند و این لطافت ها را نمی بینند و می توانند که نگذارند، منقلب کن.

ای محوّل، آنانی را که باید تحول آفرین باشند و نیستند و نمی گذارند، متحول کن.

ای مدبّر، به ما تدبیر برسان. ما به باران تدبیر تو نیازمندیم. بر زمین خشک ما تدبیر بباران. ما از سیل تدبیر نمی ترسیم.

این کشور و مردم آن شایسته احسن حالند پس حالشان را خوب کن!

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.