بررسی‌های اولیه نشان می‌داد این زن و مرد به خاطرپارگی شلنگ گاز آشپزخانه جان سپرده اند اما وقتی پزشکی قانونی علت فوت را خفگی اعلام کرد پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت.

در تحقیقات بعدی روشن شد این زوج از یکسال قبل با پسر نوجوان شان اختلاف داشتند. به این ترتیب محمد به عنوان نخستین مظنون بازداشت شد.

پسر نوجوان به قتل پدر و مادرش با همدستی دوست ۱۶ ساله اش به نام مهدی اعتراف کرد. به این ترتیب وی نیز بازداشت شد.

محمد در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من و مهدی دوست های صمیمی بودیم. اما از وقتی پدر و مادرم فهمیدند مهدی سیگار و قلیان می کشد از من خواستند تا دوستی ام را با مهدی قطع کنم اما قبول نکردم. من به خاطر لج بازی با مادرم دوستی ام را با مهدی بیشتر کردم. مهدی هم همیشه می گفت با پدر و مادرش اختلاف دارد و وقتی از مشکلاتم به او گفتم مهدی پیشنهاد قتل پدر و مادرم را مطرح کرد.

پسر نوجوان ادامه داد: من از درگیری های همیشگی با پدر و مادرم خسته شده بودم .به همین خاطر پیشنهاد مهدی را پذیرفتم. ما به عطاری رفتیم و قرص برنج تهیه کردیم. من قرص را در خورشت ریختم ولی پدر و مادرم با خوردن غذا مسموم نشدند. مهدی با حرف هایش مرا تحریک کرد تا نقشه را بار دیگر عملی کنیم. یک هفته بعد قرص خواب آور تهیه کردیم و آن را داخل آبمیوه ریختم. مادرم بعد از خوردن آبمیوه مسموم به خواب رفته بود که ما او را با یک شال خفه کردیم و جنازه اش را به اتاق طبقه بالا بردیم.

محمد گفت: وقتی پدرم به خانه برگشت آبمیوه مسموم را به پدرم خوراندم. پدرم به خواب رفت و من و مهدی پدرم را هم خفه کردیم. صبح زود خواهرم را بیدار کردم تا به همراه مهدی به تفریح برویم. وقتی برگشتیم به دروغ گفتم پدر و مادرم به خاطر گاز گرفتگی جان سپرده اند.

به دنبال اعتراف های تکان دهنده پسر نوجوان مهدی نیز تحت بازجویی قرار گرفت. وی به همدستی در قتل ها اعتراف کرد و گفت: من در اجرا کردن نقشه قتل ها به دوستم کمک کردم. او خودش نقشه قتل پدر و مادرش را کشیده بود. من فقط موقع ترک شیر گاز آشپزخانه را بریدم تا همه فکر کنند پدر و مادر محمد به خاطر گاز گرفتگی فوت شده اند.

به دنبال بازسازی صحنه جرم برای محمد به اتهام مباشرت در قتل مادرش و معاونت در قتل پدرش و برای مهدی به اتهام معاونت در مباشرت در قتل پدر دوستش و معاونت در قتل مادر دوستش کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است فرستاده شد. دو متهم نوجوان دیروز به ریاست قاضی کی خواه و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند.

در ابتدای جلسه خواهر ۱۳ساله محمد که حالا در بهزیستی نگهداری می شود در حالی که اشک می ریخت گفت: از برادرم هیچ شکایتی ندارم و گذشت می کنم. ولی از مهدی دیه می خواهم. اگر توان پرداخت دیه را ندارد برایش تقاضای قصاص دارم.

پدربزرگ مادری محمد اما وقتی روبه روی قضات ایستاد گفت برای دو پسرنوجوان قصاص می خواهم و به هیچ قیمتی گذشت نمی کنم.

سپس محمد که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود روبه روی قضات ایستاد و گفت: قبول دارم با همدستی دوست صمیمی ام پدر و مادرم را کشتم ولی مهدی پیشنهاد قتل را مطرح کرده بود.

وی که اشک می ریخت ادامه داد: پدر و مادرم با من خوب و مهربان بودند. وقتی از مدرسه به خانه مان زنگ زدند و از مادرم خواستند تا دیگر اجازه ندهد با مهدی در ارتباط باشم رابطه ام با پدر و مادرم بد شد. مادرم اصرار داشت با مهدی قطع رابطه کنم به همین خاطر هم من و مهدی تصمیم به قتل گرفتیم. بعد از اینکه مادرم به خاطر خوردن ابمیوه مسموم به خواب عمیق رفته بود مهدی دست و پای او را گرفت و من با شال مادرم را خفه کردم. چند ساعت بعد که پدرم سر رسید به او هم آبمیوه مسموم خوراندم. پدرم گیج بود که مهدی شالی را دور گردنش پیچید و او را خفه کرد.

متهم نوجوان که به سختی صحبت می کرد گفت: من خیلی شرمنده و پشیمان هستم اما موضوعی که بسیار ناراحتم می کند این است که هر شب خواب مادرم را می بینم. من در خواب وقتی با مادرم روبه رو می شوم سرم را پایین می اندازم اما او دستی به سرم می کشد و می گوید ناراحت نباش.

سپس مهدی به دفاع پرداخت و گفت: باور کنید من نقشه قتل را نکشیدم. محمد به من گفته بود اگر پدر و مادرش را بکشیم ارثیه خوبی به او می رسد. او قول داده بود برایم موتور سیکلت بخرد و در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم.

وی ادامه داد: من توان پرداخت دیه را ندارم ولی اگر حرف جانم در میان باشد قول می دهم پول دیه را هر طور شده تهیه کنم.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.