رئیس اسبق صداوسیما را درخیابان پاستور شرقی بعد از گیت اول بازرسی ملاقات می‌کنم. بنایی قدیمی که طبق گفته کارمندانش شناسنامه‌ای ٦٠ساله دارد و متعلق به خاندان امیراعلم بوده، صاحب همان بیمارستان معروف و حالا دفتر کار عزت‌الله ضرغامی، رئیس سابق صداوسیما و عضو فعلی شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

می‌گوید برای این دو سمت از رهبری حکم دارد و این محل هم بابت مأموریت‌های محوله و مرتبط با همین دو سمت، در اختیار او گذاشته شده است. پنجره اتاقش درست رو به همان بالکنی باز می‌شود که محل صبحانه‌های معروف او با چهره‌های مشهور است.

از هنرپیشه‌ها تا سیاسیون راست و چپ. او این روزها به‌واسطه حضور فعالش در فضای مجازی و برخی اظهارنظرهای متفاوتش در مقایسه با سایر اصولگراها در مرکز توجه است. یک مشاور رسانه‌ای هم دارد. نوجوانی که بین مصاحبه داخل می‌شود و متن ویرایش‌شده و آماده برای توییت را با او چک می‌کند. می‌گوید: «همه مطالبم را در شبکه‌های اجتماعی خودم می‌نویسم. همه کامنت‌ها را هم می‌بینم. وقت کنم جواب هم می‌دهم. هم کامنت‌ها را و هم دایرکت‌ها را. فقط توییتر را نمی‌رسم که پاسخ بدهم». گفت‌وگوی ما با رئیس اسبق صداوسیما نزدیک به دوساعت‌ونیم طول کشید و محور گفت‌وگو عملکرد صداوسیما بود. بخش اول این گفت‌وگو را امروز می‌خوانید.

 * ماجرای صبحانه‌های شما خیلی معروف شده است.

گفته بودم اگر این صبحانه‌ها را خبری کنیم، مشکل درست می‌کند...(باخنده).

* به‌تازگی میهمانی صبحانه‌ای با آقای ابطحی داشتید. آقای ابطحی در زمان ریاست شما بر صداوسیما به تلویزیون آمد و اعتراف کرد.

لطف کرد.

* آیا در این میهمانی صبحانه صحبتی یا اشاره‌ای به ماجرای اعترافات ایشان شد؟ آقای ابطحی گلایه‌ای نداشت؟

 

آقای ابطحی از دوستان قدیم ماست که از زمان وزارت ارشاد با هم محشور بودیم. ایشان چون شیرین و خوش‌مصاحبت است و یکی اگر مثل خودش کنارش بنشیند که راحت و بی‌دغدغه حرف بزند واقعا حرف‌هایش شنیدنی است.

  *خوش‌اعتراف هم هستند؟

(خنده...) بله صحبت من با ایشان لذت‌بخش بود... به ایشان گفتم از اینکه پیشگام شده‌اید تشکر می‌کنم؛ اما درباره اعترافات ایشان، پاسخ شما هم یک‌خطی نیست. ممکن است آقای ابطحی در حین صحبت با من درباره برخی رویه‌ها و روش‌ها یا فرایند زندان و بازجویی و اعترافات تجربه‌ای را طرح و منتقل کرده باشند. این حرف‌ها همیشه هست.

ایشان می‌گفت اصلا من برانداز نبودم. به همین علت زندان آن لذت حداقلی را که برای مبارزان دارد، برای من نداشت، چون من اصلا با کسی قصد مبارزه نداشتم. برای همین زندان برای من سخت بود، اما بحثی جدی راجع به اعترافات ایشان نداشتیم.

  * از همین‌جا به خود بحث اعترافات و دادگاه‌های ٨٨ اشاره می‌کنم. اصلا چرا صداوسیما دادگاه متهمانی را که هنوز اتهامشان ثابت نشده و حکمی برایشان صادر نشده بود، پوشش داد؟ صداوسیما معمولا دادگاه‌ها را به این شکل پوشش نمی‌دهد چهره افراد را نشان نمی‌دهد و نام افراد را تا پیش از صدور حکم به‌صورت اختصاری پخش می‌کند. در ماجرای اعترافات هم قبل از صدور حکم افراد آمدند و در صداوسیما اعتراف کردند. چه شد که صداوسیما به این ماجرا ورود کرد؟

سؤال خوبی کردید. من درباره این رویه که دستگاه قضائی افراد را با حروف اول اسم اعلام می‌کند انتقاد دارم و به نظرم یک جور شوخی شده است. درباره مسائل امنیتی در کشور اصلا ربطی هم به صداوسیما ندارد... .

* آقای ضرغامی من خیلی دوست دارم که مصداقی صحبت کنیم؛ یعنی پاسخ مشخص به همین سؤال.

درباره مسائل امنیتی تصمیم با شورای عالی امنیت ملی است. آنجا با اشراف به قوانین و مقررات تعیین تکلیف می‌کنند. آقایان رؤسای سه قوه هم هستند. مسئله فتنه و حوادث ٨٨ یک مسئله امنیتی بسیار مهم بود که دشمن با هدف براندازی خیلی تلاش کرد. آبروی نظام به مخاطره افتاد.

شورای عالی امنیت ملی در اینجا مدیریت می‌کرد و جلسات مکرر داشت. حصر هم مصوبه شورای عالی امنیت ملی را داشت. حصر تصمیم قضائی نبود. به‌لحاظ قضائی نمی‌شود برای کسی چنین حکمی صادر کرد. درباره پخش آن دادگاه‌ها و اعترافات، شورای عالی امنیت ملی تشخیص می‌داد که پخش آنها به‌لحاظ مدیریت ناامنی‌های موجود در کشور و کنترل امنیت به نفع مردم کمک می‌کند.

  * یعنی پخش دادگاه‌ها با آن شکل و شرایط با مصوبه شورای عالی امنیت ملی بود؟

همه اینها براساس مصوبات امنیتی کشور است. برخی ممکن است مصوبه خاص شورای امنیت را داشته باشند، برخی دیگر به این شکل است که دبیرخانه براساس مصوبات شورای عالی امنیت، تصمیمات و رویه‌هایی را دنبال و براساس آن عمل می‌کند. خلاف آن باشد در شورا متعرض او می‌شوند.

*  یعنی به صداوسیما ابلاغ می‌شد که شما باید مثلا اعترافات را پخش کنید.

بالاتر از ابلاغ بود. همکاری بسیار نزدیکی با ما داشتند. ما هم همکاری می‌کردیم برای اینکه بتوانیم امنیت را در کشور حفظ کنیم.

  * آقای محمدرضا تاجیک بعد از آزادی از زندان در یک گفت‌وگوی خبری شرکت کردند و صحبت‌هایی کردند که خیلی عجیب بود. ماجرای ایشان چه بود؟

درباره ایشان واقعا یادم نیست؛ ولی آنهایی که آمدند گفت‌وگو کردند، خودشان می‌خواستند؛ مگر اینکه بعدا بگویند که نه یک جور دیگر بوده است. البته من خیلی کارهای دیگر در حوادث ٨٨ انجام دادم که درواقع تصمیم‌گیری‌های خودم بود. اینکه من آن اغتشاش زیر پل کالج را در عصر عاشورا نشان دادم، تصمیم خود من است.

شورای امنیت به من نگفت. شاید هم اگر می‌گفتم، فکر می‌کردند پخش نشود بهتر است. البته چیزی به ما ابلاغ نشد یا پخش عکس پاره‌شده امام در تظاهرات، تصمیم خود سازمان بود و ربطی به شورای امنیت ملی نداشت.

  * سازمان یا خود شما؟

هر دو.

*  همین‌جا می‌خواستم درباره آن ٢٠ دقیقه وقت اضافه‌ای که به آقای احمدی‌نژاد بعد از مناظره‌ها اختصاص داده شد، سؤال کنم. شما گفته‌اید که به خود احمدی‌نژاد گفته بودید بهتر است از این زمان استفاده نکند؛ اما او گفته بود که حق قانونی من است و استفاده می‌کنم؛ اما ماجرای مهم‌تر این است که آقای دری‌نجف‌آبادی، دادستان وقت کل کشور، بعدا در‌این‌باره گفت: «کمیسیون تبلیغات صداوسیما با حضور نماینده صداوسیما، نماینده شورای نگهبان و نماینده دادستان کل کشور تشکیل می‌شود که محوریت جلسه‌ها بر‌عهده نماینده دادستان است.

در جلسه اخیر کمیسیون تبلیغات صداوسیما که با هدف بررسی مناظره‌های صورت‌گرفته بین نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری تشکیل شده بود، نماینده دادستان حضور نداشته و به‌همین‌دلیل نه‌تنها برگزاری این جلسه رسمی نیست؛ بلکه مصوبات آن نیز از درجه اعتبار ساقط است».

من صحبت ایشان را ندیدم؛ اما همه صورت‌جلسات هست. این کمیسیون پنج‌نفره یک کمیسیون دائمی بود. همین کمیسیون تصویب کرد که نوار آقای کروبی خلاف قانون است و نباید پخش شود. این طرفش را هم شما ببینید؛ چون همه مواضعش خلاف قانون بود.

آن را من شخصا از رهبری سؤال کردم و رهبری به خاطر یک مصلحت بالاتر تشخیص من را درست دیدند که همکاری‌تان را داشته باشید تا بهانه دست کسی داده نشود که بگویند نوار ما را نگذاشتند پخش نشود؛ چون آقای کروبی گفته بود اگر یک فریم از آن پخش شود، من می‌گویم این نوار مال من نیست. چطور آنجایی را که خود کمیسیون می‌گوید این نوار نباید پخش شود؛ اما من از رهبری اجازه می‌گیرم و پخش می‌کنم، نمی‌بینند؛ اما یک جلسه دیگر را می‌بینند.

  * چون آقای دری گفته بودند چون دادستان حضور نداشته، مصوبه جنبه قانونی ندارد.

آنجا رأی‌گیری می‌شود. بالاخره یک کمیسیون است. می‌توان اسامی آن پنج نفر را درآورد و شما با آنها صحبت کنید. اگر نماینده دادستان نبوده؛ اما بقیه بودند و اکثریت داشتند. من به‌عنوان رئیس صداوسیما دوست نداشتم آن ٢٠ دقیقه پخش شود؛ حتی به ایشان زنگ زدم و گفتم استفاده نکن و آن را ول کن، تمام شد مناظرات. این قدر به آقای دکتر پورحسین فشار آمده بود که خیلی برایش سخت بود دوباره برود در آن دکور که من گفتم حتما باید خودت بروی.

  * شاید منظور آقای دادستان این بوده که به نماینده ایشان اطلاع داده نشده بوده.

نه، آن کمیسیون از صبح تا شب فعال بود. دائم مسئله پیش می‌آمد. در اتاق دفتر سیاسی ما نشسته بودند. از روزی که ما تصمیم گرفتیم تا زمانی که این ٢٠ دقیقه متعلق به آقای احمدی‌نژاد پخش شد، یک مدت طول کشید. حداقل ٢٤ ساعت و من یادم نمی‌آید که آقای دری به من گفته باشد که خلاف قانون بوده است. چرا به ما نگفته؟ آن هم در زمان حساسی مانند مناظره‌ها.

*  چرا به آقای ناطق‌نوری و هاشمی در همان سال ٨٨ اجازه ندادید که بیایند در صداوسیما و پاسخ گفته‌های احمدی‌نژاد را بدهند؟ در جایی شما گفته بودید اگر می‌خواستیم اجازه بدهیم، تعداد افراد خیلی زیاد بود؛ حتی وزرای احمدی‌نژاد هم می‌خواستند بیایند پاسخ بدهند و ماجرا جمع نمی‌شد.

به نظرم گفته‌های شما کمی توجیه بود برای اینکه آن دو نفر خاص امکان پاسخ‌گویی نداشته باشند؛ چون به طور مشخص به آن دو نفر اشاره شده بود. آقای هاشمی بالاخره آن زمان رئیس مجمع تشخیص مصلحت بودند. آیا اجازه‌ندادن به آقای هاشمی هم مصوبه شورای‌عالی امنیت ملی بود.

بر‌اساس مصوبات کمیسیون تبلیغات، تنها نامزدهای انتخابات حق پاسخ‌گویی موارد اتهامی در مناظره‌ها را داشتند و ما دقیقا بر‌اساس قانون عمل کردیم. من در‌این‌باره بارها با آقای ناطق صحبت کردم. خیلی تماس گرفتم و گفتم تلویزیون در اختیار شماست. بیایید سخنرانی کنید؛ اما ایشان خودشان در شرایطی بودند که نمی‌آمدند. حتی من گفتم در مراسم احیا شرکت کنید، ما پخش می‌کنیم؛ اما باز هم نمی‌رفتند.

اصلا در فضاهای عمومی نمی‌رفتند. لازم نبود من بگویم مردم منتظر باشید آقای ناطق می‌خواهد بیاید درباره پسرش توضیح بدهد؛ چون این خودش ضد تبلیغ بود. ما صد برنامه دیگر می‌توانستیم ترتیب بدهیم که آقای ناطق بیاید صحبت کند. حتی بعد برای ٢٥ بهمن خودم به آقای ناطق گفتم حتما شما مصاحبه کنید که اتفاقا آمدند مصاحبه هم کردند؛ اما درباره آقای هاشمی اصلا رفتارهای‌شان در راستای فتنه ادامه داشت. نماز جمعه هم که رفتند، مراسم خوبی نشد.

*  پس تشخیص شما این بود که ایشان نباید بیاید در نماز جمعه صحبت کند.

نه! به من ربطی نداشت و نماز جمعه ایشان کامل هم پخش شد؛ اما اینکه ایشان یا آقای ناطق یا حتی خود آقای موسوی و کروبی و چه بقیه معترضان بیایند دائما توضیح بدهند، اصلا چنین چیزی امکان نداشت.

*  شما که گفتید به آقای ناطق گفته بودید بیایند، خودشان نیامدند.

منظورم گفت‌وگو به بهانه دیگر بود. اصلا برای آقای ناطق خوب نبود بیاید بنشیند، بگوید من درباره پسرم می‌خواهم صحبت کنم. من برای ایشان دلسوزی کردم.

*  این تصمیم را شما شخصا می‌گرفتید؟ بر چه اساسی شما این تصمیم را می‌گرفتید که برای طرف خوب است بیاید یا خوب نیست؟

سؤال خوبی است. زمانی رئیس صداوسیما چون رسانه را می‌شناسد، به مسئولی زنگ می‌زند می‌گوید مصاحبه کردید این تکه از مصاحبه شما چنین شائبه‌ای ایجاد کرده. او هم تشکر می‌کند و ما حذف می‌کنیم. بارها پیش آمده، در بالاترین سطوح. رئیس صداوسیما زنده و فعال است.

صداوسیما را هدایت می‌کند. من خیلی از اوقات  به آدم‌ها توصیه می‌کردم و حرف من را گوش می‌کردند. من می‌توانم یک مصاحبه بکنم و درباره توصیه‌هایی که به بزرگان داشته‌ام و گوش کرده‌‌اند پنج ساعت صحبت کنم. آقای هاشمی هم اگر قرار بود بیاید درباره مناظره‌ها و بحث‌ها دوباره شروع کند به صحبت، یعنی اینکه بقیه هم بیایند؛ اما ایشان همه حرف‌هایی که می‌خواست بزند آیا بالاتر از این چیزهایی بود که در نماز جمعه گفت؟ همه را گفت.

  * پس شما تشخیص دادید که همان نماز جمعه کفایت می‌کرد.

می‌توانست پخش نشود. هیچ‌کس به من نگفت نماز جمعه پخش نشود. ضرغامی می‌توانست کل نماز جمعه آقای هاشمی را پخش نکند، چون اصلا در جهت آرامش‌دادن و مسیر حل فتنه و حوادث و رهنمودهای رهبری نبود.

*  برسیم به نحوه اداره صداوسیما و نقش رئیس سازمان. آقای عبدالله ناصری به جلسه‌ای اشاره کرده‌‌اند که با حضور چند نفر دیگر به نمایندگی از شورای اصلاح‌طلبان و با دعوت شما برای همفکری و صحبت درباره رویکرد صداوسیما تشکیل شده بود.

ایشان تعریف می‌کنند که شما وعده‌های زیادی برای تغییر نگرش صداوسیما داده بودید و درعین‌حال در برابر صحبت‌های آنها و انتقاداتشان که معتقد بودند جریانی خارج از صداوسیما در تعیین رویکردهای این سازمان نقش دارد و ریاست سازمان بیشتر حالت شکلی دارد ناراحت و عصبانی شده بودید.

اینکه ایشان یک قرائتی از آن جلسه دارند، مربوط به خودشان است. من خیلی محتوای آن جلسه در خاطرم نمانده است، اما حتی اگر بگوییم که روایت ایشان هم درست باشد نشان می‌دهد که ایشان یا آقای مرعشی را من به حضور پذیرفتم و علاقه‌مند بودم که با آنها گفت‌وگو کنم. یکی از گمشده‌های ما گفت‌وگوست. ما وقتی با هم حرف می‌زنیم به شناخت بهتری می‌رسیم.

*  آقای ناصری می‌گوید شما در آن جلسه می‌گویید چند روز است احمدی‌نژاد به شما فشار می‌آورد که خبر عزل آقای لاریجانی از دبیری شورای‌عالی امنیت ملی را منتشر کنید، اما شما مقاومت می‌کردید و گفته‌اید که امشب در خبر ساعت ٩  قرار است آن را پخش کنید، در همین حین آقای ناصری به شما می‌گوید که خبر ساعت ١٠ صبح به نقل از آقای الهام از رادیو پخش شد. آقای ناصری می‌گوید که شما خیلی تعجب می‌کنید و از اتاق بیرون می‌روید و وقتی بازمی‌گردید، خیلی بی‌حوصله و ناراحت بودید.

آقای ناصری این را نشانه این می‌داند که ریاست صداوسیما بر همه حوزه‌های سازمان مسلط نبوده یا حداقل بخش خبر و معاونت سیاسی کاملا تحت نظر ریاست سازمان نبوده است.

من به روایت و قرائت افراد از یک جلسه واحد احترام می‌گذارم، ولی معمولا برخی ناهماهنگی‌ها در پخش اتفاق می‌افتد که عادی است.

  * این اهمیتی که شما برای گفت‌وگو قائل هستید و این منش را در ملاقات‌های شما با چهره‌های مختلف هم شاهد هستیم، آیا شما بعد از خروج از صداوسیما پیدا کردید؟ یا همان زمان هم اعتقاد داشتید که صداوسیما محل گفت‌وگو و تعامل همه جریان‌های فکری سیاسی و سلایق مختلف است؟ در حقیقت ما چنین تصوری از شما در دوران ریاست بر صداوسیما نداریم، چراکه خروجی صداوسیما چنین چیزی را نشان نمی‌داد و نمی‌بینیم.

من در صداوسیما هم همین جریان را راه انداختم. هم خودم با افراد مختلف صحبت می‌کردم و هم جلساتی می‌گذاشتم و تقریبا مشروح آن را از صداوسیما پخش می‌کردیم؛ مثلا من اگر برای سیاست‌گذاری‌های کلان با ٢٠ نفر از زن‌های برجسته حوزه زنان و سیاست جلسه داشتم، از خانم‌ها کولایی، راکعی و رهنورد در این جلسه بودند تا خانم‌های دیگری که نماینده مجلس یا عضو نهادهای دیگری بودند. نوار آن هست و اینها از صداوسیما پخش شده است. حرف‌های زنانی که متعلق به جریان اصلاحات بودند و دیدگاه‌هایشان مشخص است.

من این جلسات را با سیاسیون و احزاب و گروه‌ها هم گذاشتم. حدود ٣٠ نشست بود که در شروع کار من خیلی فضا را باز کرد؛ مثلا در جلسه‌ای که من با جامعه‌شناسان داشتم، آقای جلایی‌پور خیلی حرف‌های خوبی زدند یا مثلا در جلسه کارگردانان دعوای بین آقای نوری‌زاد و آقای شاه‌حاتمی یادم نمی‌رود، چون آقای فخیم‌زاده کارگردان نظراتی داد و آقای نوری‌زاد خیلی آن زمان حزب‌اللهی بود و حرف‌های تندی علیه کارگردانان قبل از انقلاب زد و تعابیر بسیار بدی به کار برد که جلسه را متشنج کرد که آقای شاه‌حاتمی پاسخ‌های محکمی به آقای نوری‌زاد داد که اگر شما می‌خواهید این‌طور بحث کنید، ما جلسه را ترک می‌کنیم یا در برنامه‌ای به مناسبت تسخیر سفارت آمریکا من از آقای اصغر‌زاده و خانم ابتکار دعوت کردم، اما آنها در صحبت‌هایشان بحث را به وقایع ٨٨ کشیدند و من بعدا بر سر آن خیلی انتقاد شنیدم که چرا آنها را دعوت کرده‌ام. وقتی دوستان خودشان رعایت نمی‌کردند، دست من هم برای ادامه‌دادن این روند بسته بود.

من نشان دادم که می‌خواهم با همه کار کنم و بهترین دلیلش هم این است که از آقای خاتمی در انتهای دوره ریاست‌جمهوری‌شان دعوت و از ایشان تجلیل کردیم. ایشان بالاخره در سال‌های ریاست‌جمهوری‌شان یک قضاوتی نسبت به این سازمان داشتند، اما در یک‌سال‌وخرده‌ای بعد از مسئولیت من صراحتا قضاوت و بهترین تعابیر را در مورد عملکرد سازمان مطرح کردند.

*  البته آقای خاتمی خیلی مأخوذ به حیا هستند و احتمالا  قضاوت میانه‌رویی هم داشته‌اند.

اگر مبتنی بر عقلانیت باشیم، می‌توانیم انتقاداتمان را بهداشتی و در قالب کلمات زیبا بگوییم اما اصل سخن را تحریف نمی‌کنیم.

*  شما گفت‌وگو و نشست‌هایی را که با افراد و جریان‌های مختلف داشتید، مطرح کردید اما من می‌خواهم بگویم خروجی صداوسیما چه زمان شما چه قبل و بعد از آن هیچ وقت منعکس‌کننده چند‌صدایی نبوده است. مقصودم این است که چند جلسه گفت‌وگو، نمادی از روند کلی و سیاست‌های حاکم بر همه برنامه‌های صداوسیما نبوده و نیست؛ به‌ویژه برنامه‌های خبری و سیاسی.

ما این عدالتی را که شما از آن صحبت می‌کنید و معتقدید در صداوسیما سلایق و نگاه‌های مختلف حضور داشته‌‌اند، نمی‌بینیم. در واقع به نظر ما همین روند است که صداوسیما را در افواه به «رسانه میلی» و نه «رسانه ملی» معروف کرد.

در بحث مدیریت علمی که همه دنیا پذیرفته‌‌اند، یک رفتار فردی داریم یک رفتار سازمانی. کسانی که در دوره مدیریتشان این دو را باهم خلط کنند، حتما سازمان را به انحراف می‌برند. سازمان اهداف روشنی دارد که بر اساس آن برنامه‌ریزی می‌شود. من ٢٠ سال است درس مدیریت می‌دهم. سازمان را با محیطش می‌شناسم.

حالا ممکن است یک نفر رئیس سازمانی بشود و هر روز که از خواب بلند شد، یک نظر فردی بدهد و بگوید هوس کردم یا عشقم کشیده می‌خواهم فلان کار را انجام بدهم.

* بهتر است همین صحبت‌های شما را مصداقی روی خود صداوسیما طرح کنیم. مثلا کجا و چرا صداوسیما با این ویژگی خلقی شما که معتقدید اهل گفت‌وگو و تعامل با همه جریان‌ها هستید، تضاد و تعارض دارد و چرا اصلا باید متعارض باشد؟ مگر جز این است که صداوسیمای ملی باید منعکس‌کننده چند‌صدایی باشد؟

صداوسیما زمین بازی من است و اگر وارد آن بشوم، آن‌قدر مثال دارم که شما را قانع کند اما شما مثال‌ها را کنار بگذارید و اول استدلال من را گوش کنید. رئیس سازمان صداوسیما نمی‌تواند رفتار شخصی نشان دهد.

مثلا وقتی قرار است یک خبر حساس پخش شود، باید به شورای عالی امنیت ملی پاسخ‌گو باشد. در همه بحث‌های جدی مصوبات شورای عالی امنیت ملی و دبیر شورا برای رئیس سازمان صداوسیما لازم‌الاجرا است. 

مثلا در‌باره همین پاسارگاد و روزی که می‌گویند روز کوروش است و عده کثیری از مردم هم می‌روند. شاید سه تا چهار هزار نفر هم باشند که بخواهند اوضاع را به هم بزنند و در شبکه‌های خارجی پخش کنند و هیمنه نظام را از بین ببرند. دولت می‌خواهد ماجرا را کنترل کند. انصافا امسال دولت ماجرا را خوب کنترل کرد.

یک کار امنیتی قوی و دقیق که نگذاشتند کوچک‌ترین تحرکی شود اما اشکال آنجا بود که گفتند نگویید به فلان دلیل ما آنجا محدودیت عبور‌و‌مرور ایجاد کرده‌ایم بلکه تابلو گذاشته بودند که جاده در دست تعمیر است. من از دو روز قبل که می‌دیدم این تابلو دست‌به‌دست در شبکه‌های مجازی می‌چرخد، از خودم خجالت می‌کشیدم.

موارد بسیار مهمی بوده که من خبری را در صداوسیما منتشر کردم و در شورای امنیت شدیدا توبیخ شدم و کارت قرمز گرفتم؛ حتی مجلس. گاهی یک خبر علیه مجلس منتشر می‌کردیم، در طول دوره‌های مختلف چه هجمه‌ای علیه صداوسیما می‌شد. اما حال برگردیم سر سؤال شما که چرا افراد و چهره‌های سیاسی از طیف‌های مختلف در صداو‌سیما حضور ندارند.

  * و برعکس حتی اینکه صداوسیما به‌طور علنی علیه یک جریان یا علیه چهره‌های آن جریان برنامه‌سازی می‌کند، به‌ویژه در بخش‌های خبری و به‌ویژه برنامه خبری ٢٠:٣٠ که توپخانه‌اش همواره علیه جریان اصلاحات روشن بود. ببینید ماجرای صداوسیما تا جایی پیش رفته که به نظر می‌رسد اعتماد عمومی به آن از دست رفته، تاجایی‌که در برخی تجمعات و راهپیمایی‌ها وقتی دوربین صداوسیما را می‌بینند، علیه آن شعار می‌دهند.

به نظرم اینها مواردی نیست که صداوسیما بتواند از آن عبور کند و نادیده بگیرد. دیگر اینکه شما معتقدید که رئیس یک سازمان نباید تعلقات فردی و شخصی‌اش را با اهداف سازمانی‌اش یکی یا مخلوط کند. اتفاقا سؤال من حالا این است که وقتی طبق قانون اساسی ما انحصارا یک صداوسیمای ملی داریم و مجاز به داشتن شبکه‌های تلویزیونی خصوصی نیستیم، پس قاعدتا صداوسیمای ما باید ملی باشد، نه بلندگوی یک جریان خاص. پس از قضا اگر تعلقات شخصی شما هم که تعامل با همه جریان‌هاست، با اهداف واقعی سازمان صداوسیما هم‌پوشانی دارد، این یک نکته مثبت باید باشد نه منفی؛ ولی ما اثر آن را ندیدیم.

افکار متفاوت در عرصه‌های مختلف هم در سیما و هم صدا فراوان مطرح می‌شود. شما بیشتر حوزه سیاسی، آن هم شخصیت‌های سیاسی جناحی را رصد می‌کنید؛ درحالی که چند‌صدایی و بیان نظرات مختلف و حوزه‌های متنوع موضوعی و تخصصی به‌وفور اتفاق می‌افتد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.