ماجرای عزل لاریجانی چگونه در رسانه ملی پخش شد؟
روزنامه ایران برای بررسی رویکرد صدا و سیما نسبت به دولت یازدهم و دوازدهم و بخصوص برجام، به سراغ عبدالله ناصری، فعال سیاسی و رسانهای اصلاحطلب رفته است. ناصری که سابقه حضور در صدا و سیما را نیز در کارنامه دارد، معتقد است که مدیریت صدا و سیما در انحصار یک جریان تندرو خارج از صدا و سیماست.
٭٭٭
آقای ناصری! به طور کلی رویکرد صدا و سیما را نسبت به دولت یازدهم و دوازدهم و در دو دوره اخیر مدیریتی این سازمان چگونه تحلیل میکنید؟
من صدا و سیما را از سال ۹۲ تا به امروز بسیار تحریک کننده در حوزههای مختلف اجتماعی دیدهام. معتقدم این تشنجها و بحرانها و اعتراضات مدنی که در روزهای اخیر در بسیاری از شهرها به وجود آمد، ناشی از برنامهریزی انباشته شده غلط و نمایش میزگردها، سریالها و برنامههای مستندی است که مردم را عصبانی و ناامید کرد. صدا و سیما میتواند نقش تعادلگر بین انتظارات و مطالبات بین بخش مدنی و حکومتی جامعه داشته باشد که متأسفانه هیچ گاه از این نقش خود در سالهای اخیر استفاده نکرده و به جای آن به تحریک جامعه پرداخته است. علت این مسأله هم این است که اغلب مدیران صدا و سیما دارای گرایش های غلیظ جناحی بوده و کارشناس رسانه و اطلاع رسانی حرفه ای نیستند..
در راستای همین انتقادات، صدا و سیما هفته گذشته در یک برنامه تلویزیونی و در سالروز تولد برجام برنامهای را با حضور دو کارشناس مخالف و موافق برجام روی آنتن برد. کارشناس مخالف برجام صحبتهایی را در این برنامه تلویزیونی مطرح کرد که وزارت خارجه روز گذشته با صدور بیانیهای به صحبتهای این کارشناس رسانهای واکنش نشان داد. شما رویکرد صدا و سیما را در این دو سالی که از اجرای توافقنامه برجام میگذرد، چگونه دیدید؟
من همین ابتدا بگویم که اگر به جای وزارت خارجه بودم، اصلاً بیانیه نمیدادم. چون برای همه دولتمردان و حتی بسیاری از چهرههای حکومتی خارج از دولت ماهیت صدا و سیما و نقش اپوزیسیونی صدا و سیما علیه دولت آقای روحانی مشخص شده است. برجام یک افتخار است که در دولت آقای روحانی رقم خورد و در تاریخ معاصر ایران خلق و ماندگار شد. اگر چه این توافق به خاطر نوع سیاستهایی که نهادهای موازی دولت در مقابل این توافق به کار گرفتهاند و بسیاری از تصمیمگیریها در اختیار دولت نیست، مشکلاتی برای برجام و فضای ایجاد شده از این توافق به وجود آورده و شاهد این کارشکنی در مقابل برجام هستیم. شما ببینید تیم مذاکره کننده ایران طی دو سال به گونهای مذاکره کرد که بیشترین توفیق نصیب ایران شود و حتی تا دقایق آخر مذاکرات شاهد بودیم که سرنوشت مذاکرات مشخص نبود. اینکه صدا و سیما و کارشناسش به دروغ برجام را از پیش نوشته شده میداند، نشان دهنده این موضوع است که رویکرد صدا و سیما با آمدن و رفتن مدیران تغییری نکرده است. این روند البته سابقه هم داشته و در دو دهه گذشته صدا و سیما این رویکرد را داشته است.
علت این رویکرد یکسویه صدا و سیما که باید رسانه ای ملی باشد چیست؟
ببینید، مدیریت صدا و سیما یک مدیریت سمبلیک و تشریفاتی است که در ۱۰ سال اخیر همیشه از بین اصولگرایان انتخاب میشده است. اما حوزه کلیدی و جریانساز صدا و سیمایی که روز به روز به خاطر همین ماهیت کم بینندهتر میشود، در دست یک جریان افراطی رادیکال در خارج از صدا و سیماست. اگرچه ظاهراً دفتر هم در صدا و سیما نداشته باشند که من معتقدم در درون صدا و سیما نیز این جریان دفتر دارد. در زمان رفتن آقای ضرغامی و آمدن آقای سرافراز و بعد از آن، آقای علی عسگری، من بارها نوشتم و گفتم که هیچ تغییری در روند صدا و سیما صورت نخواهد گرفت. در دوره اصلاحات نیز این روند بود. ما خودمان در سال ۸۶ با آقای ضرغامی جلسه گذاشتیم و از ایشان خواستیم که در صدا و سیما تغییراتی را در سیاستگذاریها ایجاد کند اما ایشان با وجود وعدههایی که به ما داد، نتوانست این رویکرد را تغییر دهد؛ چون مدیریت او نیز بر صدا و سیما تشریفاتی بود.
دولت اصلاحات در سال ۸۴ پایان یافت. دلیل جلسه شما با آقای ضرغامی در سال ۸۶ چه بود؟
در انتخابات مجلس هشتم، منبه عنوان سخنگوی شورا، آقای بیطرف به عنوان رئیس کمیته برنامهریزی و آقای مرعشی به عنوان رئیس ستاد تهران به نمایندگی از شورای اصلاحطلبان و
با دعوت آقای ضرغامی برای همفکری به صدا و سیما رفتیم. در آن زمان صدا و سیما به صورت لخت و عریان در برنامههای خبری و تلویزیونی علیه اصلاحطلبان برنامهسازی میکرد. در آن جلسه آقای ضرغامی وعده وعیدهای زیادی برای تغییر نگرش صدا و سیما داد. ما اما حرفمان به آقای ضرغامی این بود که مدیریت شما بر صدا و سیما تشریفاتی است و مدیریت سازمان در جای دیگری است. آقای ضرغامی از این صحبت ما خیلی ناراحت و برافروخته شد و ادعا کرد که مدیریت صدا و سیما با اوست و برای اثبات صحبتش مثالی زد و گفت که اصولگرایان هم از دست من ناراحت هستند. اما کار خدا بود که در همان جلسه به ایشان ثابت شد که این گونه که میگویند، نیست.
ماجرا چه بود؟
از حسن تصادف در همان ایام آقای احمدینژاد برخلاف توصیه رهبری که توصیه کرده بودند احمدینژاد با آقای لاریجانی همکاری کند، اما احمدینژاد آقای لاریجانی را از دبیری شورای عالی امنیت ملی عزل کرده بود. آقای ضرغامی در آن جلسه به ما گفت که دو روز است که دولت به من فشار آورده که خبر برکناری آقای لاریجانی را اعلام کنم اما من مقاومت کردم و امشب میخواهم که در خبر ساعت ۹ شب در لابهلای اخبار این موضوع را به این گونه که آقای لاریجانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی استعفا دادهاند، به شکل کوتاه منتشر کنم. همانجا بود که من به ایشان گفتم ساعت ۱۰ صبح آقای الهام، سخنگوی دولت در برنامه خبر رادیو این خبر را که لاریجانی عزل شده است اعلام کرده و ثابت شد که ایشان هیچ کارهاند. آقای ضرغامی از این خبر تعجب کرد و از اتاق بیرون رفت و یک ربع بعد به اتاق برگشت و خبری را که به او داده بودم تأیید کرد و تا آخر جلسه خیلی بی حوصله و ناراحت بود. واقعیت این است که حوزه خبری و تحلیلساز صدا و سیما در حوزه اختیارات و نظارت رئیس سازمان صدا و سیما نیست.
در دوران آقای لاریجانی هم که همزمان با دولت اصلاحات بود، مدیریت سازمان در خارج از مجموعه نبود؟
خیر. در آن دوره به دلیل شخصیتی که آقای لاریجانی در صدا و سیما داشت، او توانسته بود مدیریتش بر صدا و سیما را تثبیت کند اما در دوره آقایان ضرغامی، سرافراز و علی عسگری مدیریت صدا و سیما از کنترل مدیران خارج و به جریانهای تندرو و افراطی خارج از صدا و سیما واگذار شد. من به بسیاری از مدیران صدا و سیما که در دهه ۶۰ کارمندان من در صدا و سیما بودهاند و بسیار هم آدمهای محترمی هستند، گفتهام که شما در صدا و سیما هیچ کارهاید.
سیستم کار صدا و سیما و نفوذ این افراد بر صدا و سیما چگونه است؟
در صدا و سیما چند نفر هستند که در گلوگاههای خاص منصوب شدهاند و بر اساس تحلیلها و نظرات جریانهای افراطی خارج از صدا و سیما اندیشههای این گروه سیاسی را بر صدا و سیما تحمیل میکنند. افرادی هم که در صدا و سیما منصوب میشوند، جرأت و قدرت تغییر این افراد را ندارند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر