توکلی: افراد خاطی نه اصلاحطلبند، نه اصولگرا! دزدند و دروغگو!
«احمد توکلی، سیاستمدار اصولگرا که اقتصاد خوانده و چندین دوره نماینده مجلس بوده، در این سالها سعی کرده خود را با برند یک سیاستمدار «ضد فساد» تعریف کند. او مؤسسهای هم با عنوان دیدهبان شفافیت و عدالت تأسیس کرده است. این مؤسسه قرار است به پروندههای حقیقی و حقوقی درباره فساد ورود کند. مؤسسه او گاهی هم نشست خبری برگزار میکند و درباره فعالیتهایش گزارش میدهد. توکلی بارها گفته که فساد اقتصادی در کشور به مرحله «فساد ساختاری» رسیده است. به بهانه تجمعات اعتراضی اخیر با او گفتوگو کردهایم؛ به ویژه که آغاز برخی از این تجمعات هم با ورود مالباختگان مؤسسات مالی به خیابان رقم خورد. احمد توکلی اصولگراست و این ریشه تفکر اصولگرایی او حتی در منش فسادستیزیاش هم نمودار است. مثلا وقتی از او سؤال میشود که آیا به نظر شما نباید از سهم بودجه مؤسسات غیر دولتی به نفع بودجه عمومی مردم زد؟ مخالفت میکند و میگوید این مؤسسات باید نظارتپذیر شوند در صورتی که بودجههایشان را در راستای اهداف و برنامههای خود مصرف کردهاند، دلیلی بر حذف بودجه آنها نیست. او معتقد است: «اگر آن مؤسسه ١٠درصد هم مقبولیت داشته باشد اما کاری که میکند مورد نیاز جامعه باشد، حق دارد بودجه بگیرد.» او ما را متهم میکند که به «دیکتاتوری اکثریت» معتقد هستیم؛ گویی تعیین بودجه برای برخی نهادهای خاص فرهنگی مرتبط با حریم خصوصی اقلیتی است که حتی مخالفت یک اکثریت در انتخابات با این نگاه خاص هم نمیتواند باعث حذف ردیفهای بودجه خاص شود.
گزیده پاسخهای احمد توکلی را با هم میخوانیم:
- این اشتباه بزرگی است که مسائل ملی را در سطح روابط جناحی تقلیل دهید. اعتراضات مشهد بر خلاف آشوب روزهای بعد، کاملا مردمی و نتیجه بیاعتنایی دولت به این انتقادات و اعتراضات بود. این که برخی مدعی شدند این اعتراضات را جناح مقابل راه انداخته است، ظلم به اعتراض بحق مردمی است. ضمن این که هیچ دلیل روشن و قانعکنندهای نیز برای این ادعا نداشتند. البته طبیعی است که منتقدان سیاسی دولت از اعتراض مردم استقبال کنند.
- قانون جمهوری اسلامی اجازه نمیدهد کسی مرگ بر رئیسجمهور یا شخصیتهای طراز اول بدهد.
- زمانی که آقای خاتمی سال ٧٧ در دانشگاه تهران در سالگرد دوم خرداد سخنرانی داشت، عدهای علیه قوه قضائیه شعار دادند و گفتند مرگ بر یزدی اما آقای خاتمی حاضر نشد که برائتجویی کند بلکه صرفا گفت که دوست ندارم از مرگ سخن گفته شود. میخواهم بگویم این مرگ بر گفتنهای سیاسی سابقهدار است و البته همان زمان هم غیر قانونی و غیر اخلاقی بود.
- مگر شهروندان چنین حقی ندارند که خواستار عزل رئیسجمهور خود شوند؟ حالا چنین مطالبهای به معنی سازماندهی اعتراضات خیابانی است؟ به نظرم طرح چنین ادعایی نوعی سادهسازی اعتراضات اخیر است. کسانی که ادعای جناحی آشوبها را دارند، عمق این اعتراضات را متوجه نشدند.
- شعار مرگ بر فلان غلط است، علیه هر کسی گفته شود هم اشتباه است.
- بنده عرض کردم حتی اگر عدهای درخواست استعفا داشته باشند، خلاف قانون نکردهاند و ارتباط آشوبهای خیابانی به این درخواست به مزاح شبیه است و شما نمیتوانید از این مطالبه شروع اعتراضات خیابانی را نتیجه بگیرید. یا این که گفتهاند صحبتهای آقای علمالهدی باعث شده مردم تحریک شوند، این هم کاملا اشتباه است. آقای علمالهدی گفتهاند مردم مشکلات اقتصادی پیدا کردهاند و گرفتاری مالی دارند یا این که گفتند به داد مردم مالباخته برسید. از کجای این صحبت استفاده میشود که ایشان از گفتن مرگ بر فلان حمایت کرده است؟ از کجای این حرف استنباط میشود که شروع اعتراضات با تحریک ایشان باشد؟ با چنین ادعایی، دیگر هیچکس نباید انتقاد کند.
- دشمنی خارجیها ربطی به دلیل اولیه اعتراضات ندارد. این دو با هم متفاوت است. این که ریشه اعتراضات، داخلی است حرف درستی است. شروع اعتراضات ناشی از عملکرد اقتصادی دولت و بیاعتناییاش به پاسخگویی است اما طبیعی است که این قبیل تحریکات به سرعت بستر دشمنی دشمن را فراهم میکند، دشمن بر آن مسلط میشود و سوءاستفاده میکند. برای همین است که جنس اعتراضات مشهد آن هم ساعات اولیهاش با اعتراض روزهای بعد کاملا متفاوت است.
- دهها اعتراض در سالهای مختلف شکل گرفته و کسی مخالف آن نبوده است. البته مواردی که این اعتراضات منجر به به هم زدن امنیت کشور شده، اصولگراها نیز مخالف بودهاند. سال ٨٨ اعتراضات غیر قانونی منجر به آتشزدن مسجد شد. منجر به آدمکشی شد، نشد؟ اتفاقا سؤال این است که چرا اصلاحطلبان به این آشوبها اعتراض نکردند؟
- شما اثر حقوقهای نجومی بر عصبانیت مردم را دست کم نگیرید. شما نمیتوانید بیاعتنایی دولت به مشکلات مردم را بیاثر بدانید. دولت حتی حاضر نیست با مردم درباره مشکلاتشان حرف بزند. همین ماجرای مالباختگان را ببینید. من خودم بین تجمع آنها در خیابان رفتم. با آنها صحبت کردم. مدام با من تماس داشتند. به بانک مرکزی فشار آوردم که به آنها وقت دهید، به نفع مردم است. نامه نوشتم و بیانیه منتشر کردم. مردم عصبانی بودند. مردم از بیاعتنایی مسئولان ناراضی بودند و حق هم داشتند. مردم رفتند جلوی ساختمان مجلس، ریاستجمهوری و قوه قضائیه و مسئولان را مخاطب قرار دادند اما مسئولان دولتی نرفتند سراغشان که مشکل شما چیست؟ ضمن این که حرفهایی زدند که تازه نمک روی زخمشان بود. مقایسه نرخ تورم این دولت و دولت گذشته تصویر درستی از اغتشاشات ارائه نمیدهد و سادهسازی ماجراست.
- الان قدرت دست دولت است. دولت فعلی، هم به جهت سیاستگذاری مقصر است و هم در بیاعتنایی به خواست مردم و عصبانیت آنها سهم دارد.
- متأسفانه آنها (مجلس و قوه قضائیه) هم نرفتند بین مردم و اعتنایی نکردند اما الان کار دست دولت است و این گره به دست دولت باز میشود.
- این که دولت گرفتار مشکلات اقتصادی است، رافع مسئولیتشان در توجه به مردم و پاسخگویی نیست. مگر من وقتی بین مردم رفتم، چه گفتم؟ گفتم مردم انتظار نداشته باشید که دولت بتواند در کوتاهمدت همه مشکلات شما را حل کند. اعلام هم کردم که این انتظار معقولی نیست.
- مردم حق دارند بگویند و دولت هم حق دارد بیاید توضیح بدهد.
- اگر یک هالتریست بخواهد رکورد بزند، ابتدا از اوزان کم شروع میکند و کمکم بالاتر میبرد ولی یک باره آن را زمین میگذارد. آستانه تحمل مردم هم یکباره تمام میشود. مردم به دنبال تورم طولانی از سال ٨٦، ٨٧ ،٨٨ به این سو توان مالیشان کم و کمتر شده است و حالا دیگر آب ٣٥ درجه هم میسوزاندشان.
- در بودجه هم این دولت مثل بقیه دولتها عمل میکند. بودجه ناشفاف میدهد. آنجا که خرج میشود، مشخص نیست، کجا خرج میشود. من نمیگویم میخورند ولی حیف و میل میشود و بیشتر آن هدر میرود.
- سؤال این است که آیا آقای روحانی نمیدانست که پنج درصد اقتصاد بیشتر در دستش نیست و نامزد شد؟ اگر میدانست، مسئول است که با همان پنج درصد کار انجام دهد. اگر نمیدانست که یک مصیبت دیگر است. اگر میدانست و وعده داد یک مصیبت است، اگر نمیدانست و وعده داد، باز یک مصیبت مضاعف است.
- اگر درآمدهای سرشار نفتی زمان احمدینژاد حیف نمیشد و صرف زیرساختها و سرمایهگذاری در حوزههای مختلف شده بود، بخشی از این بحرانها نبود.
- حامیان وقت احمدینژاد به اندازه سهمشان که حمایت کردهاند، در حیفومیل درآمدهای نفتی آن زمان و به تبع آن در وضعیت بحرانی اقتصادی الان مقصرند.
- هر جایی بودجه میگیرد باید حساب پس بدهد. این که جایی بودجه بگیرد و حسابی پس ندهد را من قبول ندارم. دولت باید بتواند کنترل کند که بودجه پرداخت شده در جای مصوب خرج شده یا نه.
- زمانی که نماینده بودم، وقتی مخالف بودم جلسه را ترک میکردم، چون دعوا سر دو هزار میلیارد یا هزار میلیارد بود. من میرفتم جایی که پولهای خیلی بزرگتری در کار بود و یک تصمیم باعث میشود که ٣٠ هزار میلیارد تومان بودجه در یک بخش تغییر کند. من آنجا وقت میگذاشتم اما این موضوع را که بودجه این نهادها را قطع کنند، قبول ندارم. این که دانشگاهی تأسیس شود که دانشجویان خارجی بیایند ایران علوم دینی یاد بگیرند، به نفع انقلاب و اسلام و مردم و بشریت است. مسئله این است که بیحساب پول ندهند.
- ٢٨ میلیارد تومان بودجه یک مؤسسه اگر کنترل شده باشد و مؤسسه به اهدافش رسیده باشد، بله منطقی است. اگر کنترل نشده باشد، دو میلیاردو ٨٠٠ میلیون تومانش هم زیاد است.
- هیچوقت توافق روی بودجه امکانپذیر نیست. بر اساس قوانین موجود دولت موظف است در برنامه یک ساله خودش بگوید چقدر پول برای تحقق کدام قانون میدهم اما ما الان این کار را نمیکنیم بلکه قانونگذاری میکنیم. من در زمان خودم تلاش میکردم که این اتفاق نیفتد. ما باید بر اساس قوانین موجود و مصوبات و سیاستگذاریهای موجود بودجهبندی کنیم.
- معنی دموکراسی این است که اکثریت دیکتاتوری کند؟
- اگر آن مؤسسه ١٠ درصد هم مقبولیت داشته باشد اما کاری که میکند مورد نیاز جامعه باشد، حق دارد بودجه بگیرد اما اگر جزء اکثریت باشد اما کاری که میکند، مورد قبول نباشد، یک ریال هم بگیرد غلط است.
- دموکراسی، دیکتاتوری اکثریت نیست. اصلا دیکتاتوری نیست. اقلیت هم باید سهم خودش را از منابع عمومی بگیرد. اکثریت به آقای روحانی اختیار میدهند که مصالح مردم را پیگیری کنند. این طور نیست که شما به یک نفر رأی دهید، بعد انتظار داشته باشید در همه موارد مجدد رفراندوم برگزار شود. رئیسجمهور امین و وکیل مردم است.
- دموکراسی همین است. من برای گفتههایم علیه آن وزیر سند داشتم و به دادگاه بردم و تبرئه شدم. احمد توکلی با سابقه سیاسی نیمقرنی چون به وزیر مسئلهدار اتهامی زد، دادگاه میرود و سند منتشر میکند و تبرئه میشود. این نشانه دموکراسی است.
- همه باید با هم کار کنیم که حق اعتراض برای همه وجود داشته باشد. من جزء منتقدان وضع موجودم اما میگویم باید با همین وضع موجود کار کنیم و رشد کنیم. من در جهت ثبات دولت حتی با آقای جهانگیری مذاکره کردم. جزئیات را نمیگویم. این دولت متعلق به همه است. اگر زمین بخورد، همه زمین میخوریم.
- برای این که بحران فعلی تا حدی حل شود و اعتماد عمومی بازگردد، من پیشنهاد حاکمیتی دارم. مردم باید تشفی خاطر پیدا کنند. مردم باید بفهمند نامردهایی که پولشان را خوردند یا به خاطر بیعقلی به دادشان نرسیدند، باید محاکمه شوند. باید مجازات علنی شوند. تلاش ما نیز در همین راستاست.
- افراد خاطی را چه اصولگرا چه اصلاحطلب بزنید. اینها دروغ میگویند نه اصلاحطلباند نه اصولگرا. اینها دزدند.
- برخی ترسو هستند و خطر نمیکنند. من خطر میکنم و شش ماه هم محکوم میشوم ولی باز هم کار خودم را میکنم.
- به ایشان (رهبری) گزارش رسمی دادهام. برخی وقتها هم به مجمع تشخیص گزارش دادهام.
انتهای پیام
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر