القدس العربی گزارش داد، کنفرانس سوچی ویژه مذاکره ملی سوری، به منزله اعلام تمسک مسکو به برگه های بزرگ منطقه ‌ای در خصوص شرایط سوریه است؛ مراد از این برگه ها، ایران و ترکیه هستند.‌

اما آنچه در مورد تفاهم آمریکایی -روسی گفته می شود، به معنای محدودیت تاثیر آمریکایی در ‌آینده سوریه است؛ مساله ای که بر دو اصل اساسی استوار است و نخست، موضع اصلی ترامپ در ‌حمایت از بقای نظام اسد و دوم عقب نشینی سازماندهی شده در اراده دخالت آمریکا در منطقه ‌عربی، پس از شکست مفتضحانه در افغانستان و عراق، کاهش حمایت آن از انقلابهای عربی، پس از ‌دخالت در لیبی و انتشار گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه است؛ به نحوی که مقابله با ‌گروههای جهادی، بویژه با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، تنها استراتژی ایالات متحده در ‌منطقه است.‌ 

به تمام مسائل پیش گفته مساله جغرافیا نیز اضافه می شود، به استثنای رابطه واشگتن با اسرائیل و ‌اهتمام ان به نفت و اموال دولتهای خلیج فارس و معاملات سلاح، تمام منطقه عربی خطری قریب الوقوع ‌برای آمریکا ندارد.‌

اما به نسبت خود سوریه، روسیه، ایران و ترکیه، جغرافیا یکی از عوامل مهمی است که تاثیر خود را ‌بر روابط بین طرفهای درگیر گذاشته و تنها عامل قطعی است که نشانه های صلح سیاسی در آینده ‌را مشخص می کند.‌

این مساله که سَرور آسیای میانه کیست، عامل نزاعی بزرگ بین ایران و ترکیه تا زمان پیش از اسلام ‌بود؛ امری که پس از ظهور دولتهای اسلامی تغییر زیادی نکرد، سقوط خلافت اموی به دست ابو ‌مسلم خراسانی و سقوط دولت عباسی به دست سلاجقه ترک اتفاق افتاد و آنچه که امروز در سوریه ‌جریان دارد، اثر غالب جغرافیا بر روی سیاست را نشان می دهد.‌

مساله تازه در معادله قدیمی، دخالت روسیه است که وزن نظامی زیادی دارد، اما حضور اسلام به ‌تمام اشکال ایدئولوژیک آن از طریق گروههای معارض و سازمانهای سیاسی همچون عربستان ‌سعودی و دولتهای خلیج فارس و درگیری سنی و شیعه، نمی تواند تاثیر جغرافیای سیاسی را از بین ببرد.‌

این منظور تا حد زیادی دخالت روسیه در بحران سوریه و موفقیتهای آن را تفسیر می کند، همانطور ‌که علت عقب نشینی ها و چشم پوشی هایی که پوتین به طرفهای درگیر پیشنهاد می کند را نیز ‌مشخص می نماید.‌

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.