به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ بهشاد یاورزاده، او یکی از استعدادهای چپ پای فوتبال ایران بود که شاید باید خیلی بیشتر از این ها می درخشید. پدر مرحومش از قدیمی های شاهین بوده اما خودش  استقلالی شد. اما هیچ وقت ندرخشید و همیشه در سایه ماند. بهشاد این روزها کاناداست و در کانادا از ادامه زندگی اش برای همکار ما علی بشر در نشریه دنیای ورزش تورنتو گفته است.

از خودت شروع کنیم؟

من متولد 1361 هستم. بازی را از ۱۶ سالگی با تیم شاهین و جوانان سایپا شروع کردم و پس از آن در ۱۸ سالگی در تیم جوانان استقلال به مدت ۳ سال بازی کردم، بعد به شهید قندی یزد رفتم و پس از یک سال دوباره برگشتم استقلال. بعد در استیل آذین، راه آهن و پیکان به مدت سه سال و بعد در کشورهای امارات ، اسلواکی، تایلند و میانمار بازی کردم تا ۵ ماه پیش که در ۳۴ سالگی بازنشسته شدم.

مثل خیلی از فوتبالیست های ایرانی فوتبال را دیر شروع نکردی!

پدرم بازیکن تیم شاهین بود و من به لطف او از بچگی در مدرسه فوتبال و زمین چمن تمرین کردم، برخلاف خیلی از فوتبالیست ها که در زمین های خاکی تمرین فوتبال می کردند. پدرم چون دانشگاهی بود خیلی تمایل داشت که ادامه تحصیل بدهم به همین دلیل در ۱۳ سالگی دو سال مانع بازی من شد ولی وقتی دید من زیربار درس خواندن نمی روم و عاشق فوتبال هستم، منصرف شد.

ـ چه سال هایی در استقلال بازی کردید؟

از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۵ در استقلال بازی کردم به جزء یک سال که به شهید قندی رفتم و یک سال و نیم که سرباز بودم، بقیه سالها را در استقلال بازی کردم.

اولین مربی شما در استقلال چه کسی بود؟

اولین مربی من آقای قلعه نویی بود که در ۱۸ سالگی من که نه در لیگ یک و نه در لیگ برتر بازی کرده بودم را جلوی تیم پگاه گیلان گذاشتند. بعد به مدت دو سال آقای مرفاوی مربی من بودند. در طی آن سالها یک سال در شهید قندی یزد بازی کردم. آن موقع آقای نیک بخت در پست من در استقلال بازی می کرد و توی تیم ملی بود. در تیم شهید قندی هم آقای منصور پور حیدری خیلی به من لطف داشتند. تیم تازه آمده بود لیگ برتر و تماشاچی های زیادی داشت، منصور خان هم بیشتر مسئولیت ها را به من می داد طوری که در آن یک سال به اندازه شش سال پیشرفت کردم و بعد از ۷-۶ بازی از طرف تیم ملی امید دعوت به بازی شدم. در سال۲۰۰۴، ۲۰۰۵ دو مدال غرب آسیا و آسیایی را گرفتیم که بیشترش مدیون یزد بود چون تمرکز و تمرین من در آن سالها زیاد بود. من سه دوره مختلف در تیم پیکان بازی کردم. سال ۲۰۰۹ که از اروپا برگشتم؛ در پیکان که در لیگ برتر بود، با آقای علی دوستی بودم ولی متأسفانه تیم سقوط کرد. فصل بعد با آقای فرهاد کاظمی در پیکان بودم که تیم را از لیگ یک به لیگ برتر آوردیم ولی بعد پاداش ها را نگرفتیم، مربی و بازیکن ها هم عوض شدند. بعد از آن من به لطف آقای دایی به تیم راه آهن رفتم و بعد از یک سال دوباره برگشتم پیکان پیش آقای کاظمی.

اولین دوره ای که لژیونر شدید کجا بازی کردی؟

اولین بار به امارات و باشگاه العروبه رفتم که توی لیگ یک بود و شرایط مالی خوبی داشت. علی رغم این که به تیم استقلال علاقه زیادی داشتم و به همین دلیل بارها پشنهادهای بهتر را رد کردم، ولی به دلایل زیادی از جمله پرداختی کم و با تأخیر و با یک تصمیم اشتباه به استیل آذین رفتم. استیل آذین در آن سال همه بازیکن های مطرح را جمع می کرد، من هم فکر کردم که با حمایت آقای هدایتی و پروین پیشرفت خوبی با این تیم خواهم داشت ولی متأسفانه هیچ کدام از قول ها عملی نشد. گفتند دو برابر استقلال پول می دهیم، بعد از هر بازی به بهترین بازیکن یک ماشین می دهیم ولی به هیچ کدام از قول ها عمل نکردند و موقع نوشتن قرارداد نصف استقلال به ما پول دادند. بعد از استیل آذین یک فصل در تیم امارات بازی کردم که شرایط مالی بهتری از ایران داشت ولی سطح فوتبال پایین و هوا بسیار گرم بود.

کمی از تجربه تلخ رفتن به اروپا و حواشی آن برایمان بگو ؟

آن زمانی که در دبی بازی می کردم چند نفر که در اروپا باشگاه داشتند به من پیشنهاد دادند که به یک تیم بهتر در اروپا بروم و من به واسطه بعضی از بزرگان مثل آقای مهاجرانی، پروین و مرحوم ناصرخان به یک باشگاه در اسلواکی رفتم. مدیر باشگاه ایرانی بود و من شش ماه خیلی خوب بازی کردم و مردم خیلی به من علاقمند شده بودند. متأسفانه آنجا از من سوء استفاده شد، رقم ها و مدت قرارداد عوض شد و حق و حقوقم را نگرفتم. وقتی خواستم برگردم پیکان دیدم مدت شش ماه قرارداد من به پنج سال تغییر کرده است. به سازمان ورزش، حراست و دادگاه مراجعه کردم ولی متأسفانه از هر کس کمک خواستم نتیجه ای نداشت و نتوانستم کاری بکنم.

چه مدتی در اسلواکی بازی کردید؟

دو نیم فصل بازی کردم و بالاخره نزدیک به سی هزار یورو به مدیر باشگاه دادم تا بتوانم برگردم ایران. باشگاه پیکان من را می خواست، می گفت مشکل خودت رو حل کن و بیا. توصیه من به جوانان این است که گول ظاهر و زرق و برق افراد را نخورند چون ممکن است از شما سوء استفاده شود. حتماً مشاور و مدیر برنامه داشته باشند. زمان ما مشاور نبود و همه پول می خواستند و دلال هایی بودند که با روزنامه نگارها کار می کردند و اگر به آنها پول نمی دادی در روزنامه اخباری غیر موثق از ما چاپ می شد.

چند فصل در پیکان بازی کردید؟

سال 89 به کمک آقای مهدی اربابی به پیکان که لیگ یک بود آمدم. آقای حمید علیدوستی؛ یکی از بهترین مربی ها، مربی ما بود. تمرین پیکان در قزوین بود که اشتباه بود و آن سال تیم سقوط کرد. سال بعد آقای کاظمی آمد که با فدراسیون مشکل داشت و زیر بار حرف زور از طرف فدراسیون نمی رفت. آن سال در رابطه با مشکلات زیادی که در اسلواکی داشتم، مصاحبه های زیادی داشتم و به همین دلیل اگر تیم های خوب من را می خواستند از فدراسیون می گفتند که من را نگیرند. به هر حال آن سال ۱۳ ،۱۴ تا گل زدم و تیم که آمد بالا دوباره تیم را از آقای کاظمی گرفتند. همه بازیکن های لیگ برتر بودیم بعد تیم را به آقای ویسی دادند ولی من چون خوب بازی کردم با دعوت آقای دایی به تیم راه آهن رفتم. بعد پیکان رفت لیگ یک دوباره آقای کاظمی را آوردند و من دوباره برگشتم پیکان و بعد تیم را با زحمت به لیگ برتر آوردیم ولی به قول هایی که داده بودند عمل نکردند و دوباره آقای ابراهیم زاده را به جای آقای کاظمی آوردند. دیگه خیلی دلزده شدم و به تایلند رفتم.

سه سال تایلند بودم و شش ماه از این سه سال را میانمار بودم. خیلی زندگی یکنواخت را دوست نداشتم شاید اگر روحیه آرام تری داشتم وضعیت طور دیگری بود.

شاخص ترین تیمی که بازی کردی استقلال بود. به نظر شما استقلال منصوریان چرا بعد از دو فصل در چنین شرایطی قرار گرفت؟

مسائل مختلفی پیش می آید و نمی شود یک عامل را دلیل شرایط فعلی تیم دانست. سال 84 در تیم استقلال بودم و آقای منصوریان کاپیتان ما بودند. شرایط تیم بدون هیئت مدیره و سرپرست و با این که پول را به موقع نمی گرفتیم و نصف تیم های دیگر می گرفتیم بهتر بود.

الان باشگاه کمپ و امکانات دارد و بهترین بازیکن ها در تیم های استقلال و پرسپولیس با دو برابر درآمد بازیکن های دیگر تیم ها بازی می کنند و باید بهتر نتیجه بگیرند. نیم فصل دوم به اجبار تیم خیلی جوان شد و نتیجه هم گرفت ولی بدشانسی هم آورد، ده نفر از افراد همزمان مصدوم شده اند. کاوه رضایی از تیم جدا شد، امید ابراهیمی و فرشید اسماعیلی هم که مصدوم بودند. علی آقا هم کاپیتان و هم مشاور و مربی ما بود و عاشقانه هم تیم را دوست دارد. شاید بهتر بود کادر فنی و دستیار بهتری داشت. مثلاً آقای دایی دستیاری داشت به نام میاچ که تمام اختیارات را داشت. آقای دایی اول هفته برنامه یک هفته را با میاچ تنظیم می کرد و کل هفته فقط نظارت می کرد. تیم منصوریان کادر فنی مناسب نداشت، هشت مهره اصلی را نداشت .

راجع به رفتن تیم ملی به جام جهانی هم بگو؟

تیم ملی در کل آسیا با اختلاف جلو است. سیستم فوتبال عوض نشده و کار بنیادی برای تیم صورت نگرفته و آقای کی روش با زور توانسته این تیم را حفظ کند. اگر کی روش از تیم برود، دوباره تیم به وضعیت قبل برمی گردد. مورد دیگری که باید بگویم این است که در مورد مسعود شجاعی که هم بازی من بوده بی مهری شده است. مسعود ۷ سال توی تیم ملی بازی کرده و امیدوارم بتواند این جام جهانی توی تیم باشد. در کل به نظرم در حال حاضر بهترین تیم ملی را داریم.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.