ستراتژی «نظارت بزرگسالانه»
این تصور از این مشاهده سرچشمه میگیرد که غربیها در علم و تکنولوژی پیشرفتهای چشمگیری داشتهاند و «سفینه به کرهء مریخ فرستادند» پس حتماً در عرصهء سیاست و روابط بینالملل نیز از همان میزان دقت و کارشناسی و محاسبه و طراحی برخوردارند. اما واقعیت چیز دیگری است.
شاید این تصور در زمانی که دسترسی ما به منابع اطلاعات بسیار اندک بود و هیچ روزنهای به داخل جوامع غربی و نهادهای سیاسیشان نداشتیم٬ چندان اشتباه به نظر نمیرسید. در آن زمان کشورهای غربی برای ما نمادهایی از قدرت و ثروت و پیشرفت و نظم و عقلانیت و علم و تمدن بودند و البته «خطاناپذیری» از ویژگیهای بارز آنها بود.
ما در آن زمان این تصویر منظم و بینقص آنها را با نزاعهای داخلی و کشمکشهای فرساینده و بیانضباطیها و آشتفگیهای درونی جامعهء خودمان مقایسه میکردیم و با حسرت و افسوس نتیجه میگرفتیم که هنوز «۲۰۰سال» راه داریم تا به گَرد پای آنها برسیم! و البته چنین نگاهی سرمنشا انواع تحلیلهای اغراقآمیز و «نظریههای توطئه» و واکنشهای غیرمتناسب و تمایل به انفعال و تسلیم در برابر ارادهء یک «تمدن برتر» بود.
اما امروز که مرزهای جغرافیایی دیگر سدی در برابر جریان آزاد اطلاعات نیستند و ما نیز میتوانیم با ذرهبین در درون جوامع آنها و نهادهای سیاسیشان کنکاش کنیم٬ تصویر بسیار متفاوتی از شیوهء عمل و «خطاناپذیری» آنها بدست میآوریم.
کافی است تا به نزاعها و کشمکشهای داخلی چند هفتهء اخیر در بالاترین سطوح سیاسی دولت آمریکا نگاهی بیاندازیم تا میزان بیانضباطی و بیثباتی و بیاساسی در پروسههای تصمیمگیری آنها را مشاهده کنیم و به این واقعیت پیببریم که «تمام کارهای» آنها لزوماً «از روی حساب» نیست.
امروز روزنامهء واشنگتنپست (Washingtonpost) مقالهای در تحلیل نزاع «توئیتری» اخیر میان رئیسجمهور آمریکا و یکی از سناتورهای همحزبی خودش -باب کُرکر (Bob Corker) - منتشر کرده. چندی پیش باب کُرکر در مصاحبهای اظهار داشته بود که رکس تیلرسون (Rex Tillerson) - وزیر امور خارجه - و جیمز متیس ( James Mattis) - وزیر دفاع - و جان کلی (John Kelly) - رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید - فعلاً تنها عواملی هستند که کشور را از «هرج و مرج» مطلق نجات دادهاند. دونالد ترامپ که اظهارات او را انتقادی به عملکرد خودش دیده بود٬ در واکنشی عصبی طی سه « توئیت» متوالی حملات متعددی علیه باب کرکر کرد و در ضمن او را متهم به حمایت از «معاهده هستهای» با ایران نمود. باب کرکر - که برخلاف ادعای ترامپ «منتقد» معاهدهء هستهای بود و نه حامی آن - خود نیز در یک پیام توئیری کاخ سفید را به یک «مهد کودک» تشبیه کرد که رئیسجمهورش نیاز به «نظارت» مدام «بزرگسالان» دارد.
مقالهء واشنگتنپست این نزاع علنی را چنین تفسیر کرد که ترامپ از یک سو میدانید که افکار عمومی آمریکا و همچنین اکثر متحدان آمریکا (بخصوص اتحادیه اروپا) و حتی بسیاری از مشاورین دولت خودش با خروج از معاهدهء هستهای با ایران مخالفند. از سوی دیگر این را نیز میدانید که پایگاه اجتماعی خودش نسبت به این معاهده بدبین است و از او انتظار دارد که این معاهدهء «دوران اوباما» را (بر اساس وعدههای انتخلباتیاش) برهم بزند. پس استراتژی او احتمالاً چنین خواهد بود که از یک سو عدم پایبندی ایران به روح توافق هستهای را به کنگره اعلام خواد کرد و با این کار بارِ خروج از برجام را بر عهدهء نمایندگان این نهاد خواهد انداخت. و از سوی دیگر با ایجاد یک نزاع علنی و در انظار عمومی با سناتور باب کرکر - که به گفتهء کارشناسان تنها عامل انسجامبخش دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در کنگره در مورد مسائل روابط خارجی است - بهانهای برای خود ایجاد کرده تا هرگونه انفعال یا ضعف در موضعگیری علیه ایران توسط کنگره را به این «نزاع شخصی» و «لجبازی» سناتور کرکر با خودش نسبت بدهد و بدین وسیله هم معاهده هستهای را با ایران حفظ کند و هم چهرهء «مقتدر» خود را در میان طرفدارانش حفظ کند.
صحت و سقم این تحلیل واشنگتنپست جای بحث و تحلیل دارد. اما آنچه واضح و مشخص است میزان آشتفگی و بیتدبیری در پروسهء سیاستگذاریهای آمریکاست. رویآوردن به چنین شیوههایی بیانگر آن است که تصمیمگیریهای دولت آمریکا بیش از آنکه بر مبنای محاسبات دقیق و تحلیلهای کارشناسانه و بررسیهای موشکافانهء و طراحیهای پیچیده و پیشبینیِ تمامی ابعاد و جوانب و عواقب باشد٬ در بسیاری از موارد بر اساس خللهای شخصیتی و نزاعهای شخصی و کشمکشهای حزبی و جنگ قدرتهای درونی و «انتقامجویی» و «کینهورزی» و «لجبازی» و «دوبه هم زنی» و «سردرگمی» و «ندانمکاری» است.
آگاهی به این واقعیت٬ موقعیت ما را نیز در برابر آنها مشخصتر میسازد. کارشناسان و سیاستگذاران ما باید سطح تحلیلها و تصمیمها و واکنشهای خودشان را با دانش به این واقعیت «تنظیم» کنند و با هر اعلام موضع یا چرخش یا تهدید از سوی دولتمردان آمریکا بلافاصله به دنبال ایجاد تغییرِ کلان در استراتژیها و سیاستهای دولت یا مقابله به مثل در لحن و شیوهء عمل و یا فراهمسازی زمینه برای رویارویی مستقیم نباشند. در فضایی که وزیر امور خارجهء آمریکا - برطبق گزارشات متعدد - رئیسجمهور کشورش را «احمق» میخواند و سناتور جمهوریخواه کاخ سفیدش را به یک «مهد کودک» تشبیه میکند٬ شاید حق با باب کُرکر باشد بهترین استراتژی برای مقابلهء با او همان «نظارت بزرگسالانه» است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر