جو پارکینسون / تحلیلگر وال استریت ژورنال
پنج سال پیش، ترکیه کورسوی امیدی برای خاورمیانه بحران‌زده بود: نه فقط یکی از اقتصادهایی که به سرعت در حال رشد بود بلکه یکی از موفق‌ترین کشورها در جهان اسلام هم بود. ترکیه با تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا و جذب موج سرمایه‌های خارجی به غروری تازه دست یافت.


رهبران غربی و عربی، حزب حاکم عدالت و توسعه و رهبر آن طیب اردوغان را تحسین می‌کردند چرا که توانسته بود اسلامگرایی و دموکراسی را در درون یک قانون اساسی سکولار در هم آمیزد. اما یک دهه پس از حاکمیت حزب عدالت، الگوی ترکیه فروپاشیده و منجر به قطبی‌سازی فزاینده در این کشور استراتژیک و مهم شده است. تنش‌های اجتماعی که روزگاری با رشد بالای اقتصادی پنهان شده بود اکنون دوباره سر بر آورده است. «علی بودور»، ۳۸ ساله، یک فروشنده سخت‌افزار در محله محافظه‌کار استانبول یعنی «کاسیماپسا» همان جایی که اردوغان در آنجا بزرگ شده، می‌گوید: «نخبگان قدیمی می‌کوشند تا دوباره مدعی قدرت شوند. ما به آنها چنین اجازه‌ای نخواهیم داد.» اندکی بالاتر در منطقه لیبرال گالاتا، اوزگ اولسوی، دانشجوی ۲۴ ساله می‌گوید: «واقعیت این است که عصر اردوغان باید پیش از اینکه کشور از مسیر خود خارج شود پایان یابد.» وقتی اردوغان در سال ۲۰۰۳ برای اولین بار به قدرت رسید، دو دوره آغازین خود را صرف نوسازی اقتصاد کرد، ثبات را به سیاست هیجان‌زده کشور بازگرداند، ارتشی را که در چند دهه دست به کودتاهای متعدد زده بود مهار کرد و اقداماتی دیگر که باعث شد ترکیه به یک الگو تبدیل شود. با بیشتر شدن قدرتش و پس از بیش از یک دهه حضور در مقام نخست‌وزیری، در سال ۲۰۱۴ رئیس‌جمهور شد. او می‌خواست «ترکیه جدید» را در چهره عثمانی‌ها زنده کند. او اصلاح‌طلبان و تکنوکرات‌ها را گوشه‌نشین کرد و کوشید تا قدرت را در دستان خودش متمرکز کند. وقتی با مقاومت روبه‌رو شد، از ابزارهای قدرت دولتی و رسانه‌های وفادار استفاده کرد تا برچسب دشمن و خائن به منتقدانش بزند.


این سیاست رویکردی آشنا در خاورمیانه بود. در همین زمان، بسیاری از منابع محبوبیت اولیه اردوغان هم آب رفته است. اقتصاد این کشور به سرعت روندی نزولی در پیش گرفته، پول این کشور از ژانویه به این سو 25 درصد از ارزش خود را از دست داده است. فرآیند صلح 3 ساله میان آنکارا و شبه‌نظامیان کرد از میان رفته و صدها نفر کشته بر جای گذاشته است. ترکیه بیشتر و بیشتر در جنگ داخلی کشور همسایه خود سوریه فرو می‌رود. در کنار احساس عمومی ناامنی، سه بمب‌گذاری انتحاری طی یک سال گذشته هم هست از آن جمله دو بمب‌گذاری دوقلو در آنکاراست که 102 کشته در راهپیمایی صلح در ماه گذشته بر جای گذاشت. با این حال، گفتمان سیاسی هم دگرگونی‌هایی یافته است: احزاب اپوزیسیون هشدار می‌دهند که اردوغان کشور را در آستانه جنگ داخلی قرار داده است در حالی که مقام‌های حزب عدالت می‌گویند تنها آنها هستند که می‌توانند مانع هرج و مرج شوند. فضا آنقدر مسموم است که هزاران شهروند ترکیه که در سال‌های اخیر از خارج بازگشته‌اند باز هم به فکر خروج از کشور هستند. نمونه این افراد «اوکان دمیرکان» است که در «عصر اردوغانی» از لندن به ترکیه آمد تا شرکت مشاوره‌ای حقوقی خود را تاسیس کند. او می‌گوید: «تنفس در فضای کشور به دلیل قطبی‌سازی بسیار دشوار شده است. ما هر روز شاهد ارائه درخواست‌های گرین کارت هستیم و این افراد عمدتا به انگلیس، پرتغال و اسپانیا می‌روند. این آینده ماست: بگذاریم و برویم.» حزب عدالت این ادعاها و انتقادها را رد می‌کند و می‌گوید ترکیه همچنان یک دموکراسی با ثبات است در حالی که برخی از حامیان این حزب توطئه‌های غرب را در پس دشواری‌های اخیر ترکیه می‌نگرند. اما به انحای مختلف این کشور هم همچون کشورهای همسایه عربش به نظر می‌رسد: دچار آشوب، ناامنی و بی‌ثباتی و آبستن بحران. برخی ناظران امیدوار بودند که قیام‌های 2011 در جهان عرب آن کشورها را به سوی الگوی موفق ترکیه سوق دهد. در عوض، به نظر می‌رسد ترکیه در جنگ فرقه‌ای و نیابتی در سوریه به شدت دخیل شده است. این روزها اخبار شبکه‌های ترکیه نظرات انتقادی و صحنه‌های نبرد میان نیروهای امنیتی ترکیه، شورشیان کرد و هسته‌های داعش را با نگرانی پخش می‌کنند.


بسیاری از شهروندان ترکیه می‌گویند اردوغان می‌خواست رهبر خاورمیانه شود. آنها کشور را به ساختمانی در حال سوختن تشبیه می‌کنند که ساکنان هم در حال سوختن هستند. ترکیه‌ای‌ها می‌گویند: «ما رهبر هیچ چیز نیستیم.» مقام‌های اروپایی و آمریکایی روزگاری دل به الگوی ترکیه بسته بودند و بدشان نمی‌آمد آن ترکیه به رهبرخاورمیانه تبدیل شود. مقام‌های غربی بدشان نمی‌آمد که احزاب اسلامگرا را تشویق کنند که به‌عنوان متحدانی دموکرات ظاهر شوند. آن امیدها بر باد رفته است (البته غیر از تونس). در واقع، عقبگرد ترکیه باعث تقویت کسانی شده است که استدلال می‌کردند که واشنگتن باید به جای گروه‌های دموکراتی که متحد احزاب اسلامی هستند از «ثبات اتوکراتیک» در خاورمیانه حمایت کند. در مرکز این تغییر اردوغان ایستاده است که هر چه زمان می‌گذرد رویکردش فرقه‌ای‌تر و اقداماتش در عمل غیرقابل تحمل می‌شود: علیه خارجیان می‌شورد، منتقدان داخلی را زیر ضربات بازداشت و زندان قرار می‌دهد و رسانه‌های اپوزیسیون را خفه می‌کند. پنج سال پیش، حزب عدالت یک ائتلاف محافظه‌کار تلقی می‌شد که شامل لیبرال‌ها و تکنوکرات‌ها می‌شد. اما اردوغان به آرامی اما قاطعانه آن ائتلاف را به‌گونه‌ای تغییر داد که بازتاب نگاه «اسلامگرایی محافظه‌کار» باشد. «سوات کینیک اوغلو»، یکی از قانون‌گذاران سابق حزب عدالت می‌گوید: «آنچه به‌عنوان یک سفر سیاسی تاثیرگذار آغاز شد راه به فاجعه برد. فرصتی بزرگ از دست رفت و نباید این‌طور می‌شد.»


تنش‌های اجتماعی بلندمدت با نحوه پاسخ حکومت به تهدیدات گسترده شده است. تظاهرات سراسری در سال 2013 و بحث‌های مربوط به فساد که پای خانواده اردوغان را هم به میان کشید به‌عنوان توطئه‌های خارجی جا زده شد و سرکوب پلیس و قدرت قضایی و امنیتی را به دنبال داشت. اما آنچه باعث شد نظرها نسبت به ترکیه برگردد مساله جنگ در سوریه است که به پاشنه آشیل دولت اردوغان تبدیل شد. در عصر اردوغانی سیاست خارجی ترکیه نوسان داشته است: از تنش صفر با همسایگان گرفته تا سیاست‌های نوعثمانی‌گری و تا سیاست یک بام و دوهوا در سوریه. کردهای ترکیه در سال 2014 از بی‌عملی اردوغان برای حمایت از کردهای سوریه در ماجرای کوبانی شوکه شدند. با این حال، ترکیه به جای مبارزه با داعش، کردهای پ‌ک‌ک را هدف گرفت. آنکارا منزوی شده است زیرا آمریکا از شاخه نظامی کردهای کوبانی «یگان‌های مدافع خلق» حمایت نظامی به عمل آورد و روس‌ها هم اهمیت شاخه سیاسی کردها «حزب اتحادیه دموکراتیک» را در آینده سیاسی سوریه مورد شناسایی قرار داده‌اند. حملاتی که در آنکارا صورت گرفت در واقع 11 سپتامبر این کشور بود. به گفته سونر چاغاپتای، این حملات کشور را بیش از پیش دچار شکاف کرد. اینها محصول سیاست‌هایی است که سلطان ترکیه در پیش گرفت و بی‌جهت نیست که مخالفانش می‌گویند کشور را در آستانه جنگ داخلی قرار داده است. تاریخ مصرف سلطان تمام شده است. ماندن او در قدرت بیشتر و بیشتر باعث شکاف در ساختار قدرت و دوقطبی شدن در جامعه خواهد شد. وقت آن است که با «الگوی اردوغانی» و «عصر اردوغانی» وداع کنیم. غرب باید الگوی جدیدی در خاورمیانه بیابد.