بازگشت سارکوزی به سیاست - ۲۴ مهر ۹۳

گروه جهان: او بازگشته. یا چنانکه برخی می‌گویند هرگز نرفته بود که بازگردد. نیکولا سارکوزی در صفحه فیس‌بوک خود اعلام کرد که درصدد بازگشت به سیاست برای ایجاد یک جنبش «جدید» و «گسترده» سیاسیِ قرن بیست و یکمی است که «از مرزهای سیاسی سنتی فراتر خواهد رفت» و در ادامه، او «پروژه‌ای جدید» برای فرانسه را پیشنهاد داد. واضح است که او به‌دنبال ریاست حزب بی‌تصدیِ راست میانه «UMP» است. او در نظر دارد تا طی سه ماه این حزب را به جنبش جدید سارکوزی محور «تغییر دهد» تا نامزدهای رقیب برای ریاست‌جمهوری فرانسه در سال ۲۰۱۷ را «آچمز» کند. با وجود پرونده‌های حقوقی که علیه او باز است، اما بازگشت سارکوزی چیزی است که مدت‌ها انتظار آن می‌رفت. دوستانش او را با شارل دوگل مقایسه می‌کنند که از تبعیدی خواسته در «کولومبی لِ دو اِگلیس» در سال ۱۹۵۸ بازگشت یا با ناپلئون می‌سنجند که از تبعید اجباری در «البا» گریخت تا امپراتوری را در سال ۱۸۱۵ احیا کند. منتقدان می‌گویند سارکوزی، ۵۹ ساله، همچون «کنت مونت کریستو» است که مصمم به انتقام از کسانی بود که او را حقیر شمرده و به هیچش می‌شمردند. در محافل خصوصی، اما سارکوزی نسبت به پرزیدنت فرانسوا اولاند - مردی که او را در سال ۲۰۱۲ از الیزه بیرون کرد- بسیار خصومت می‌ورزد. رئیس‌جمهور سابق می‌گوید: اولاند نباید شکست داده شود؛ بلکه باید از قدرت بیرون زده و «بدنام و خراب» شود. در عین حال، دوستان سارکوزی می‌خواهند به این باور دامن زنند که او از رئیس‌جمهوری خودمحور و بی‌پروا به رئیس‌جمهوری عاقل تر و جامع تر تبدیل شده و بیشتر بر اصلاحاتی متمرکز خواهد بود که فرانسه به آن نیازمند است. آنها می‌گویند او بازگشته اما این بازگشت نه بر مبنای هوای نفس و روح انتقام‌گیری بلکه به این دلیل است که او مردی است که می‌تواند فرانسه را از ظهور نابهنگام جریانی مانند جبهه ملی افراطی و راستگرای مارین لوپن نجات دهد. در هر حال، سارکوزی مجبور بوده دست خود را زودهنگام رو کند؛ بنابراین خطر زیادی را به جان خریده است (برخلاف آرزوهای همسرش کارلا برونی- سارکوزی). او در ماه نوامبر در انتخابات درون حزبی برای ریاست حزب بی‌رهبر و خالی از تصدیِ UMP حضور خواهد یافت؛ شغلی که یک سال پیش آن را کسر شأن رئیس‌جمهور خوانده بود.

او این کار را تا حدی به این دلیل انجام خواهد داد تا حزبی که به‌واسطه رسوایی‌های مالی خودش از هم گسسته را نجات دهد و تا پیش از اینکه اعتبار او در برخی پرونده‌های رسوایی که پای او هم در میان است از میان برود خودش را رهبر دوفاکتوی اپوزیسیون جلوه دهد. همچنین، او این کار را عمدتا به این دلیل انجام خواهد داد تا رقیب خطرناک خود آلن ژوپه- نخست وزیر اسبقِ محبوب، اما کهنسالِ راست میانه- را از میدان به در کند. ژوپه ۶۹ ساله، ماه گذشته اعلام کرد در «انتخابات مقدماتی» که از سوی UMP برای سال ۲۰۱۶ و انتخاب نامزد راست میانه برای ریاست‌جمهوری سال بعدش برنامه‌ریزی شده حضور خواهد یافت.

بیش از ۶۰ درصد از مردم فرانسه علاقه‌ای به سارکوزی ندارند. او در عوض قهرمان مورد پرستشِ برخی اعضای حزب به‌ویژه جوانان این حزب است. او می‌کوشد در انتخابات مقدماتی که به روی تمام رأی‌دهندگان فرانسوی باز است ژوپه را شکست دهد. او به راحتی در انتخابات درونی برای ریاست حزب در نوامبر پیروز خواهد شد. او در اصل بنا دارد تا حزب UMP را براندازد و حزبی جدید با نامی جدید به وجود آورد. با وجود فهرست بلندبالای تحقیقات و پرونده‌هایی که شامل فعالیت‌های او پیش و در طی و البته بعد از ریاست‌جمهوری او در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ می‌شود، می‌تواند به کاخ الیزه بازگردد. اولاند (و تمام چپ) به شدت نامحبوب هستند. اکثریت بزرگی از فرانسوی‌ها - که با دو گزینه سارکوزی و لوپن در سال ۲۰۱۷ مواجهند- بی‌تردید به رئیس‌جمهور قبلی (سارکوزی) رأی می‌دهند.

به همین ترتیب، سارکوزی هم برای خودش و هم برای فرانسه دست به ریسک بزرگی زده است. او به دلیل استفاده از نفوذ خود برای تغییر تصمیم در دادگاه عالی فرانسه تحت تحقیق قرار دارد. تحقیقات همچنین به قراردادهای مالی اشاره دارد که او با معمر قذافی منعقد کرده بود و نیز سوء‌استفاده از بودجه‌های حزب UMP برای عبور از محدودیت در هزینه‌ها در رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۱۲ هم از دیگر موارد ادعایی علیه اوست. سارکوزی امیدوار است با بازگشت به سیاست این باور خود را تقویت کند که تمام این اتهامات، سیاسی است. او همچنین می‌تواند وجود خود به عنوان رهبر دوفاکتوی اپوزیسیون را به فرانسه تحمیل کند (با توجه به اینکه خودش یک مشکل بزرگ حقوقی است). انتخابات ۲۰۱۷ را تصور کنید که در آن سه نامزد اصلی عبارتند از: نامزد بسیار نامحبوب چپ (که ممکن است اولاند باشد یا نباشد)، سارکوزی که پرونده‌های قضایی علیه او باز است و لوپنی که از راست افراطی برخاسته. انتخابی جالب خواهد بود، نه؟