اکونومیست بررسی کرد
پایان یکهتازی غرب در خاورمیانه
آمریکا؛ شیری که دندانهایش ریخته است! شیر بییال و دم غرب
سرمقاله شماره آخر مجله اکونومیست به تضعیف قدرت غرب در جهان اختصاص یافته است
احسان ابطحی
در ژوئیه سال ۱۹۷۲، انور سادات، رییس جمهوری وقت مصر به طور ناگهانی تصمیم گرفت تا همه مستشاران نظامی اهل اتحاد جماهیر شوروی را از کشورش اخراج کند. او با وجود تهدیدهای چپگراها و همینطور تهدیدهای کرملین به این نتیجه رسید تا خود را به آمریکا نزدیک کند. هنری کیسینجر، وزیر خارجه دولت نیکسون در آن زمان موفق شد تا با مدیریت یک دیپلماسی مدبرانه؛ میان مصر، سوریه و اسرائیل که در جریان جنگ یوم کیپور (جنگ رمضان ۱۹۷۳ میان اعراب و اسرائیل) با هم جنگیده بودند، میانجیگری کند و پس از آن کمکهای فراوان ایالات متحده به مصر سرازیر شود.
آمریکا؛ شیری که دندانهایش ریخته است! شیر بییال و دم غرب
سرمقاله شماره آخر مجله اکونومیست به تضعیف قدرت غرب در جهان اختصاص یافته است
احسان ابطحی
در ژوئیه سال ۱۹۷۲، انور سادات، رییس جمهوری وقت مصر به طور ناگهانی تصمیم گرفت تا همه مستشاران نظامی اهل اتحاد جماهیر شوروی را از کشورش اخراج کند. او با وجود تهدیدهای چپگراها و همینطور تهدیدهای کرملین به این نتیجه رسید تا خود را به آمریکا نزدیک کند. هنری کیسینجر، وزیر خارجه دولت نیکسون در آن زمان موفق شد تا با مدیریت یک دیپلماسی مدبرانه؛ میان مصر، سوریه و اسرائیل که در جریان جنگ یوم کیپور (جنگ رمضان ۱۹۷۳ میان اعراب و اسرائیل) با هم جنگیده بودند، میانجیگری کند و پس از آن کمکهای فراوان ایالات متحده به مصر سرازیر شود. به این ترتیب نفوذ آمریکا در خاورمیانه افزایش یافت و شوروی هیچگاه نتوانست تاثیرگذاری از دست رفته خود در خاورمیانه را احیا کند. برنامه از بین بردن سلاحهای شیمیایی سوریه، که قرار است به زودی طی قطعنامهای در سازمان ملل متحد تصویب شود بازتابدهنده این مساله است که «مترنیخ» (صدراعظم سابق اتریش) مدرن که به طور متناوب حقوق بشر را نقض میکند و گاهی برای روزنامه نیویورک تایمز یادداشتهایی درباره «دموکراسی» مینویسد، کسی نیست جز ولادیمیر پوتین. روسیه، کشوری که او آن را رهبری میکند سودای زیادی دارد تا نفوذ گذشته خود در خاورمیانه را بازیابی کند. اما یک هفته پس از حمله به عراق، ناگهان آشکار شد که نفوذ غرب در خاورمیانه تا چه اندازه کاهش یافته است. نکته تاسف انگیز آنجاست که به نظر میرسد تنها تعداد اندکی از اروپاییها و آمریکاییها نگران این موضوع هستند.
در پایتختهای کشورهای غربی، صدای «آه کشیدن از روی تاسف» درباره سوریه قابل شنیدن است. در شرایطی که اوباما اذعان دارد که دیپلماسی از رسیدن به اهداف خود ناکام مانده است، همزمان ادعا میکند که به آنچه که درباره سوریه میخواسته دست یافته است. بشار اسد، رییسجمهوری سوریه، کنوانسیون منع گسترش سلاحهای شیمیایی را امضا خواهد کرد و از شر بازرسان تسلیحاتی راحت خواهد شد. از آن مهمتر روسیه مسوولیت پیشبرد این موضوع را بر عهده خواهد داشت و قرار است در این راه همکاریهای گستردهتری با آمریکا انجام دهد. همزمان، زمزمههایی به گوش میرسد که ایران قرار است در مورد برنامه هستهایاش با ایالات متحده مذاکره کند. رهبران کشورهای غربی از دامی که برایشان گسترانیده شده بود، گریختهاند. اوباما موفق شد تا از تحقیر شدن به دلیل رای نیاوردن طرح حمله به سوریه در کنگره ایالات متحده بگریزد؛ بلایی که بر سر دیوید کامرون، نخست وزیر محافظهکار بریتانیا آمد و نتوانست موافقت نمایندگان مجلس بریتانیا را برای حمله به سوریه به دست آورد. اکنون اقدام نظامی علیه سوریه بسیار نامحتمل به نظر میرسد و کامرون اکنون شرمسار و خجالت زده نیست. از سوی دیگر فرانسوا اولاند، رییسجمهوری فرانسه هم دیگر نیازی ندارد تا با مخالفان اقدام نظامی در داخل کشورش دست و پنجه نرم کند، مخالفانی که تاکید داشتند او هم باید مانند بریتانیا و آمریکا، طرح حمله به سوریه را به پارلمان فرانسه ببرد. برخی حتی این موضوع را یک پیروزی برای دیپلماسی توصیف کردهاند: مردم کشورهای غربی دیگر جنگ نمیخواهند و ترجیح میدهند زندگیشان را بکنند.
این پیروزی تنها از این نظر مناسب به نظر میرسد که اوبامای دستپاچه موفق شد تا از مخمصه رهایی پیدا کند. توافق میان روسیه و آمریکا بر سر سلاحهای شیمیایی سوریه سست به نظر میرسد زیرا عملی شدن آن بسیار دشوار است. اوباما اکنون این حق را برای خود قائل است تا اگر از سوریه خطایی سر بزند به این کشور حمله نظامی کند. اما با توجه به اینکه اقدام نظامی از سوی آمریکا در میان مردم این کشور بسیار نامحبوب است، تنها یک خطای بزرگ از سوی اسد، مانند یک حمله شیمیایی دیگر در سوریه میتواند بهانهای برای حمله به سوریه از سوی آمریکا باشد. با این وجود، اگر سوریه در برابر طرح روسیه مقاومت کند پوتین اعتبار خود را از دست خواهد داد و رییسجمهوری روسیه به خوبی میداند که اوباما تا چه اندازه به حمایت او نیازمند است. اکنون اوباما ارزش بیشتری از یک شریک دیپلماتیک برابر برای روسیه قائل است تا از این طریق بتواند اسد را ناکارآمد کند، موضوعی که میتواند به طولانیتر شدن جنگ بینجامد. اسد احتمالا در ابتدا به دلیل فشار زیاد با اجرایی شدن طرح روسیه همکاری خواهد کرد اما تن دادن به خلع سلاح آن هم در جریان یک جنگ داخلی بسیار بعید به نظر میرسد. بنابر این اسد با به درازا کشیده شدن جنگ این روند را خنثی خواهد کرد و همزمان آمریکا را به چالش میکشد. اعتبار آمریکا اکنون به عنوان یک هم پیمان روسیه تحتالشعاع قرار گرفته است. در شرایطی که پوتین قدرتمندانه در کنار اسد ایستاده است، غرب دوستی بیوفا برای مخالفان به شمار میرود. دو سال پیش، زمانی که بحران سوریه آغاز شده بود، لیبرال دموکراتها خواستار سرنگونی اسد بودند، اما اوباما در آن زمان و در شرایطی که حکومت اسد در آغاز جنگ یکه خورده و گیج شده بود از درگیر شدن در جنگ خودداری کرد. از آن زمان تاکنون شورشیان میانه رو تضعیف شدهاند. اکنون دست برتر را افراطگرایان در اختیار دارند که از جمله آن میتوان به نیروهای خارجی القاعده اشاره کرد. از سوی دیگر بهار عربی هم باعث ایجاد شکافی بزرگ میان آمریکا و متحدانش در کشورهای خاورمیانه تبدیل شده است. اوباما اخیرا نمایندهای به قاهره، پایتخت مصر فرستاد تا از ژنرالهای ارتش بخواهد به روی معترضان آتش نگشایند. اما در اقدامی که کاملا بازتابدهنده دوران انور سادات است، ژنرالهای ارتش ترجیح میدهند بیشتر به توصیههای سعودیها عمل کنند، به هواداران اخوانالمسلمین شلیک کنند و در برابر میلیاردها دلار از عربستان پول بگیرند.
در نهایت باید گفت که اعتبار آمریکا به عنوان یک طرف چالشهای خاورمیانه خدشه دار شده است. اوباما هم با وارد نشدن در یک جنگ پرستیژ خود را حفظ کرده است اما جهان او را رهبری میبیند که نمیتواند وعدههایش را عملی کند و به طور قطع تضعیف شده است.
***
چالش بزرگ غرب اکنون میراث شوم جنگهای عراق و افغانستان است. چالشی که بحران اقتصادی ایالات متحده و اروپا در کنار سیاستهای اشتباه فراحزبی آن را تقویت کرده است. همه میدادند که غربیها از جنگیدن خسته شدهاند، اما زمانی که اوباما و کامرون از آنها این سوال را میپرسند، کسی به درستی نمیداند که از چه چیزی خسته شدهاند.
اکنون همه مستبدان جهان میدانند که خطوط قرمزی که جهان آزاد مشخص کرده است تهدیدی بیش نیست. اکنون مدیریت کردن دیکتاتورهای جهان از پکن تا ریاض دشوارتر شده است. به نظر میرسد اکنون زمان خوبی برای توسعه دادن ارزش های غربی باشد. اما زمانی که کشورهای در حال توسعه تصمیم میگیرند تا مستبدان را سرنگون کنند، به یاد سوریه خواهند افتاد و دیگر به غرب اعتماد نخواهند داشت.
ارسال نظر