نگاه دیگران/ بخش چهلونهم
بازی بزرگان؛ سناریوهایی برای همزیستی چین و آمریکا در دهه ۲۰۳۰
مرحله بعدی در جداسازی کارکردی، مذاکره در مورد برخی یا همه مسائلی است که بیشترین آسیب را به رابطه چین و ایالات متحده و در نتیجه، اقتصاد جهان وارد میکند. فراتر از مسائل مربوط به کالاهای عمومی جهانی که در بالا ذکر شد، دشوارترین چالش، تعیین خط تمایز بین ابعاد امنیتی و اقتصادی تجارت، فناوری و سرمایهگذاری است. تقریبا همه اختلافات بر سر موانع وارداتی، کنترل صادرات، محدودیتهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی و موارد مشابه، به این بستگی دارد که آیا این دسته از نگرانیها بهطور مشروع نگرانیهای امنیتی را افزایش میدهد یا خیر. اول، ایالات متحده و متحدانش و دوم، چین باید معیارها و رویههایی را برای اجرای چنین تمایزاتی تدوین کنند، اگر میخواهند در طول دهه آینده به یک رابطه پایدار برسند. یک گام مهم در این مسیر، پایاندادن به جنگ تجاری فعلی بین چین و ایالات متحده است که میتواند بهصورت کاملا متقابل انجام شود و از هرگونه انتقاد از هر دو طرف مبنی بر «نرمش» جلوگیری کند.
گام سازنده دیگر در جدایی کارکردی، پیوستن چین و ایالات متحده به یک یا چند نهاد اقتصادی بینالمللی مربوطه است که دیگری رهبری آنها را بر عهده دارد و باید در دهه آینده امکانپذیر باشد. هر دو عضو سازمانهای بزرگ جهانی هستند، اما گروههای کارکردی مهم بسیاری وجود دارند که یکی یا دیگری به آنها تعلق ندارد. بهعنوان مثال، در مورد مسائل توسعه، واشنگتن میتواند با تاخیر دعوت پکن برای پیوستن به «بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا» (AIIB) را بپذیرد و پکن -بهعنوان وامدهنده پیشرو جهان به کشورهای درحالتوسعه- میتواند درخواستهای غرب را برای پیوستن به «باشگاه پاریس» که در مورد تغییر زمان بدهی این کشورها مذاکره میکند، بپذیرد. چین بهعنوان واردکننده اصلی انرژی در جهان، میتواند به «آژانس بینالمللی انرژی» نیز بپیوندد؛ درحالیکه «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی» میتواند از قانون خود مبنی بر اینکه فقط اعضای کامل میتوانند به آن شرکت تابعه بپیوندند، صرفنظر کند. چنین نفوذ نهادیای، پیامدهای نمادین و همچنین اساسی خواهد داشت که تصمیمات اعلامشده دو کشور برای نهادینهکردن همکاری سیستماتیک خود را حداقل تا حدی تقویت میکند.
همچنین احتمالات قابلقبولی برای انجام این کار در سطح منطقهای وجود دارد. ایالات متحده باید مذاکرات تجاری جدی در آسیا، از جمله موضوع افزایش دسترسی به بازار ایالات متحده را از سر بگیرد، اگر قرار است در آنجا مطرح باقی بماند. چین باید حداقل شیوههای تجاری نامطلوب خود (بهویژه یارانهها) را محدود کند اگر میخواهد از تداوم جنگهای تجاری و فناوری جلوگیری کند. یک راه پیش رو برای هر دو کشور، پیوستن به «توافق جامع و مترقی برای مشارکت ترانس پاسیفیک» (CPTPP) است که چین قبلا آن را اعمال کرده است. ایالات متحده محرک اصلی «مشارکت ترانس پاسیفیک»، پیشگام آن بود و واشنگتن در مذاکرات اولیه CPTPP بسیار فعال و الهامبخش بسیاری از قوانین آن بود. پیوستن به یکدیگر به آنها اجازه میدهد تا برخی از بحثبرانگیزترین مسائل تجاری، فناوری و سرمایهگذاری خود را در یک بستر چندجانبه بررسی کنند که ممکن است برخلاف رویاروییهای دوجانبهشان تا به امروز، حلوفصل آنها را تسهیل کند. از آنجا که کانادا، مکزیک و اکثر اعضای «مشارکت اقتصادی جامع منطقهای» در حال حاضر در CPTPP شرکت دارند، این امر همچنین نشاندهنده تحکیم روابط اقتصادی در سراسر اقیانوس آرام خواهد بود و خطر درگیری اقتصادی را بهشدت کاهش میدهد.