این احساس بسیار قوی و مبهمی است که در بین فرانسوی‌ها در حال رشد است. این احساسات شامل سلب مالکیت محله از آنها و لباس‌هایی است که می‌پوشند. با ورود مهاجران عمدتا مسلمان از شمال آفریقا، عادات و لباس فرانسوی‌ها که آنها را بخشی از هویت خود می‌پندارند، تغییر یافته است و احساس می‌کنند که در حال از دست دادن هویت خود هستند. حزب اجتماع ملی، که موضع ضد مهاجرتی قوی دارد، از همه اینها سود برده است. جوردن بالارد ۳۸ساله که باعث بالا رفتن حزب اجتماع ملی شده است، می‌گوید: «هیچ شهروند فرانسوی زندگی در خانه بی در و پیکر را تحمل نمی‌کند. چنین چیزی درباره کشور صدق می‌کند.» او افزود: «به‌عبارت دیگر، ملت‌ها به مرزهای موثری نیاز دارند که بتوان آنها را محکم مهر و موم کرد.»

این پیام که توسط احزاب ناسیونالیست در حال رشد در سراسر اروپا منعکس می‌شود، موضوع اصلی مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری دونالد جی.‌ترامپ در ایالات متحده است. این دیدگاه در فرانسه، اجتماع ملیِ مارین لوپن را به پیروزی بر حزب امانوئل در انتخابات پارلمانی اروپا در ماه جاری سوق داد. مکرون از این شکست چنان متلاطم شد که آینده سیاسی کشور را با قمار مخاطره آمیز روبه‌رو کرد. او خواستار برگزاری انتخابات پارلمانی شد که دور اول آن در ۳۰ژوئن برگزار می‌شود. به همین دلیل ممکن است که فرانسه پیش از شروع بازی‌های المپیک در پاریس در ۲۶ژوئیه، یک دولت راست افراطی ملی‌گرا با باردلا به‌عنوان نخست‌وزیر داشته باشد. چیزی که در مخیله کسی نمی‌گنجید حالا «شدنی» شده است. تقریبا یک دهه پیش، آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان با پذیرش بیش از یک میلیون پناهنده سوری در آلمان با کلمات «ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم» مسیر را برای مهاجران باز کرد. آن نگرش حالا تبدیل به نگرانی اساسی در اروپا و ایالات متحده شده و نگاه‌ها را به مهاجران تغییر داده است؛ به‌گونه‌ای‌که هر سیاستمداری که از «فرهنگ خوشامدگویی» استفاده کند، مرگ سیاسی خود را امضا می‌کند.

زمانی که موضوع اصلی جناح راست، بیگانه‌هراسی است، فشار برای کنترل یا توقف مهاجران به سمت مرکز توجهات سیاسی حرکت می‌کند. دیدگاه ورود مهاجران برابر است با «تضعیف هویت ملی» و این دیدگاه در شبکه‌های اجتماعی رشد بی‌سابقه‌ای داشته است. مهاجران باعث از بین رفتن امنیت و گسترش خشونت می‌شوند. زمانی طرفداری از جبهه ملی و اجتماع ملی فعلی، در فرانسه تابو بود که هم‌اینک قبح آن ریخته است. رهبران میانه‌رو، از جمله بایدن و مکرون موظف شده‌اند که از صراحت درباره مهاجرت به یک خط سخت‌تر تغییر جهت دهند تا بتوانند شعارهای جنبش‌های ملی‌گرایانه را به نام خود سند بزنند. آنها مجبور شده‌اند همچون بسیاری از محافظه‌کاران نه «راست افراطی» با این جمله ترامپ در سال۲۰۱۷، در لهستان کنار بیایند: « آیا ما به اندازه کافی برای شهروندان خود احترام قائل هستیم تا از مرزهای خود محافظت کنیم؟»

در اوایل سال جاری مکرون مجبور شد قانونی را لغو کند که قصد آن محافظت از برخی خارجی‌ها در برابر اخراج از این کشور بود. آن قانون اخراج فوری پناه‌جویان را مانع می‌شد و اجازه نمی‌داد تا فرزندان پناه‌جویان از این کشور بیرون رانده شوند. اگر هدف از این اقدامات و سایر اقدامات، خنثی کردن خیزش اجتماع ملی بوده باشد، این قانون نتیجه معکوس داشت. برای چپ، این خیانت به ارزش‌های اومانیستی فرانسه بود. جوبایدن هم با استناد به «بحران جهانی مهاجران» در این ماه به‌طور موقت مرزهای جنوبی را به روی اکثر پناه‌جویان بست. این یک عقبگرد شدید بوده و بسیاری از دموکرات‌ها او را به ترس از ترامپ متهم کرده‌اند. اما تصمیم بایدن منعکس‌کننده این واقعیت است که بسیاری از آمریکایی‌ها، مانند بسیاری در فرانسه، خواهان سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر در مواجهه با تعداد بی‌سابقه مهاجرانی هستند که وارد کشور می‌شوند.اما چرا این تغییر رخ داده است؟

جوامع غربی با نابرابری شدیدی دست و پنجه نرم می‌کنند و بسیاری از مردم از قافله عقب افتاده‌اند و همین سوخت خشم را تامین می‌کند. در فرانسه، یک مدل اجتماعی که برای مدت طولانی به خوبی کار می‌کرد، قادر به حل مشکلات و بازگشت امید از دست رفته نیست. حومه‌های شهر مملو از مهاجرانی شده‌اند که فرانسوی‌ها را روز به روز بیشتر ناامید می‌کند. تنش‌ها بین مسلمانان و پلیس به‌طور مرتب شعله‌ور می‌شود. احمد جامایی، ۵۸ ساله، سال گذشته در جریان یک تظاهرات گفت: «دولت همیشه از پلیس محافظت می‌کند. برای حکومت، عرب یا سیاه‌پوست بودن، حتی با پاسپورت فرانسوی، مهم نیست و آنها را شهروندان درجه دو می‌داند. مهاجرت، به راحتی تبدیل به یک موضوع حساس شده است.»

«آن موکسل»، معاون مرکز تحقیقات سیاسی دانشگاه «ساینس پو» در پاریس گفت: «این احساس فرانسوی‌ها مبنی بر از دست دادن کشورشان در مقابل مهاجران از بسیاری جهات توهم‌آمیز است. بی‌جهت سخت‌تر شدن زندگی را به این مساله پیوند داده‌اند. اجتماع ملی در خونش است که ضد مهاجرتی را تبیین کند؛ اما در خون مکرون نیست.» فرهنگ ایالات متحده و فرانسه عمیقا متفاوت است. یکی ملتی است که از طریق مهاجرت شکل گرفته است و هسته خود را نوسازی می‌کند. دیگری فرانسه، کشوری سفت و سخت‌تر در برابر مهاجران است و عمدتا مسلمانان را که از آنها به‌عنوان «اقلیت مرئی» نام می‌برند، چالش برای ملتشان محسوب می‌کنند. با این حال، بسیاری از مردم در هر کشور، تا حدی، نسبت به از دست دادن هویت خود نگرانی دارند؛ اضطرابی که رهبرانی مانند لوپن یا ترامپ می‌توانند روی آن بازی کنند.