نگاه دیگران-بخش بیست و دوم
قطر بهمثابه یک« قدرت عاریهای»
ب) میانجیگریها
قطر در تعدادی از ابتکارات حل مناقشه، بهویژه در اواسط دهه۲۰۰۰ تا ۲۰۱۱ میانجیگری و مشارکت کرد. این کشور در سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میان حوثیها و دولت یمن، در درگیریهای سیاسی در لبنان بین حزبالله و جناحهای سیاسی لبنان در سال۲۰۰۸ و بین حزبالله و جبهه النصره در سال۲۰۱۴ میانجیگری کرد. قطر همچنین میان اسلامگرایان و دولتهای سودان در دارفور، بین حماس و فتح و بین اریتره و جیبوتی در سال۲۰۱۰ میانجیگری کرد. این کشور همچنین در «فرآیند صلح افغانستان» دخیل شد. قطر با قرار دادن خود در جایگاه یک «میانجی بیطرف» باعث شد تلاشها برای حل مناقشات منطقهای به این کشور کمک کند تا پیوندهای خود را با اسلامگرایان -که کلید دامنهی قدرت عاریهای قطر است- تقویت کند.
بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی با کار در سطح مردمی میانجیگری میکنند تا مردم را در یک فرآیند آشتی گرد هم بیاورند. در مقابل، روش قطری از بالا به پایین بوده است: آنها با رهبری حزب حاکم اصلی و با گروههای اپوزیسیون کار کردهاند که اکثر موارد آنها بازیگران غیردولتی اسلام سیاسی بودهاند. علاوه بر این، بسیاری از محققان بر اهمیت ثروت قطر در تلاشهای میانجیگرانه تاکید میکنند و به ابتکاراتی مانند «دیپلماسی تجاری»، «دیپلماسی دستهچک» یا «دیپلماسی دلار» و استفاده قطر از «قدرت پاداش» اشاره میکنند. در زمینه قدرت عاریهای، این ابزاری کلیدی برای حمایت از بازیگران غیردولتی است. ابتکارات میانجیگرانه قطر عمدتا شامل حزبالله، حوثیها، حماس و طالبان بوده است.
۱- حزبالله لبنان
پیش از آغاز تلاشهای میانجیگرانه، سیاست خارجی قطر در دهه ۲۰۰۰ با حفظ خطوط ارتباطی باز با همه طرفها در لبنان مشخص میشد. این شامل حزبالله - یک سازمان نظامی و سیاسی اسلامگرا متشکل از مسلمانان شیعه – هم میشود. پس از جنگ ۳۳روزه بین حزبالله و اسرائیل در سال۲۰۰۶، قطر تضمین کرد که در بازسازی مناطق تحت کنترل حزبالله لبنان در جنوب لبنان کمک خواهد کرد. به گزارش وبسایت رسمی مقاومت اسلامی لبنان، دوحه از طریق «برنامه احیای قطر در جنوب لبنان» از جمله بازسازی کامل چهار شهر، ۳۰۰میلیون دلار به پروژههای بازسازی لبنان تعهد داد. پس از تضمین قطر برای بازسازی زیرساختها و مساجد آسیبدیده از جنگ، تعدادی از روستاهای جنوب، بنرهای «متشکرم، قطر» و پرچمهای قطر را دیدند. در سال۲۰۱۰، در چهارمین سالگرد جنگ، شیخ حمد اولین رهبر عرب بود که از مناطق بازسازیشده لبنان که قطر بخشی از هزینه آن را متقبل شده بود، بازدید کرد.
بااینوجود، دوحه همچنین «روابط بینالمللی تابو با اسرائیل» را حفظ کرد. قطر در دوره موقت خود در شورای امنیت سازمان ملل (۲۰۰۶-۲۰۰۷)، در سال ۲۰۰۵ درخواست و حمایت اسرائیل را برای کارزار خود دریافت کرد؛ اگرچه آشکارا از اسرائیل بهدلیل اقداماتش در رابطه با جنگ با حزبالله انتقاد کرد. با وجود انتقادات متفقالقول اعراب، قطر میزبان یک دفتر تجاری اسرائیل در دوحه (۱۹۹۶-۲۰۰۰) و (۲۰۰۶-۲۰۰۹) بود. قطر بهطور رسمی روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع و این دفتر را در واکنش به «عملیات سرب گداخته» در نوار غزه در دسامبر۲۰۰۸ تعطیل کرد. با این حال، قطر همچنان با اسرائیلیها در تماس است، در درجه اول به این دلیل که فناوری آنها را میخواهد، بهویژه در امنیت سایبری و اسرائیل اغلب چنین فناوریای را از طریق طرفهای سوم ارائه میدهد. با وجود روابط قطر با اسرائیل، این کشور عمدتا برای اهداف استراتژیک و به دلیل محبوبیت حزبالله در میان اعراب، از حزبالله در جنگ علیه اسرائیل حمایت کرد.
جنگ بین حزبالله و اسرائیل همچنین منجر به درگیری سیاسی داخلی در لبنان شد. سیاستمداران لبنانی نتوانستند بر سر نامزدی برای ریاستجمهوری به توافق برسند. این مشکل زمانی حل شد که دولت سینیوره، نخستوزیر سابق لبنان شبکه مخابراتی حزبالله را غیرقانونی اعلام کرد. در مه۲۰۰۸ در دوحه، ۱۴مذاکرهکننده به نمایندگی از جناحهای سیاسی لبنان -حزبالله و جنبش ۱۴مارس- دولتی به رهبری نخستوزیر سینیوره تشکیل دادند. پس از 6روز مذاکره، حاضران توافق کردند که ژنرال سلیمان بهعنوان رئیسجمهور آینده تعیین شود. قطر همراه با رهبری فعال خود در روند مذاکرات، با اختصاص ۱۵۰میلیون دلار بودجه به بازسازی روستاهای ویرانشده در مناطق تحت کنترل حزبالله لبنان (دوباره) کمک کرد.
مهران کامروا طی مصاحبهای نظر خود را مبنی بر اینکه تلاشهای میانجیگرانه قطر به نسبت بیطرف باقی مانده است، به اشتراک گذاشت و اگرچه حزبالله نمیخواست امضا کند، اما قطر کمی بر حزبالله فشار آورد تا موافقت کند. این دیدگاه نشان میدهد که تلاشهای میانجیگرانه قطر، لبنان را از جنگ داخلی نجات داد.
در مقابل، یک دیدگاه جایگزین را میتوان در چارچوب قدرت عاریهای صورتبندی کرد؛ یعنی اینکه توافق دوحه با تسلیم همه طرفها به خواستههای حزبالله حاصل شد. پروفسور جونز از دانشگاه دورهام میگوید که «لبنان فقط یک الحاقیه به دولتی است که آن دولت همان حزبالله است» و این دومی «بسیار قویتر از دولت لبنان است.» جونز استدلال میکند که میانجیگریای که صورت گرفت، موضعی را که حزبالله «از قبل در میان جناحهای سیاسی لبنان داشت» مشروعیت بخشید.
علاوه بر این، پیوندهای موجود با حزبالله به قطر اجازه داد تا در سال۲۰۱۴ بین حزبالله و جبههی النصره میانجیگری کند که مایکل استفنز آن را به شرح زیر توضیح میدهد: «چون آنها [قطریها] با النصره ارتباط داشتند... میتوانند نزد حزبالله بیایند و بگویند «...ما میتوانیم این کار را انجام دهیم و انجامش هم خوب است، و آن را حل خواهیم کرد [...]» آنها [قطریها] سعی داشتند خود را مفید و عملگرا نشان دهند. من فکر نمیکنم که آنها چنین باشند.»