فرمان عقبگرد در روسیه
ناسالم، ناپایدار و ناراضی
در سال ۲۰۱۲، بانکجهانی، روسیه را به اقتصادی با درآمد بالا ارتقا داد، اما درآمد روسیه از آن زمان کاهش یافته است؛ روندی که در تعداد کمی از کشورهای ثروتمند دیده میشود. براساس دادههای جمعآوریشده توسط بانکجهانی در سال ۲۰۲۰، روسیه از نظر سرانه خالص درآمد ملی تعدیلشده در رتبه ۵۹ جهان قرار دارد و در حال حاضر براساس «شاخص پیچیدگی اقتصادی هاروارد» در رتبه ۵۱ است. سرانه هزینههای بهداشتی روسیه رقتانگیز است -در رتبه ۱۰۹- در حالی که هزینههای ناکافی آن برای آموزش وحشتناک است. روسیه ممکن است از نظر جهانی اقتصاد کوچکی باشد، اما چهارمین آلاینده بزرگ است. چین در صدر فهرست قرار دارد، اما سرانه انتشار کربن روسیه بسیار بالاتر است. سیبری بهطور گسترده توسط آتشسوزی ویران شده است، در حالی که نشت متان در معادن روسیه باعث انتشار گسترده گازهای گلخانهای شده است.
مطالعه سازمان بهداشت جهانی که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، نشان داد که روسیه سومین آمار خودکشی را دارد و رتبهبندی ثبات سیاسی بانکجهانی در سال ۲۰۲۱، روسیه را در رتبه ۱۴۶ قرار داد که بین مکزیک و موریتانی قرار دارد. برآوردهای جدیدتر در دسترس نیست، اما حدس من این است که آنها خارج از نمودار هستند. پس جای تعجب نیست که روسها تا این حد ناراضی هستند: شاخص شادی ۲۰۲۱ این کشور را در رتبه ۷۸ جهان بین ترکمنستان خاموش و هنگکنگ معترض قرار داد. شاید بسیاری از اینها به عملکرد اسفناک کشور در رشد جمعیت در سالهای اخیر کمک کرده است که نشاندهنده باروری، سلامت و مهاجرت است. این کشور در حال حاضر با رشد منفی در رتبه ۲۰۳ قرار دارد و به انتهای لیست نزدیک است. چگونه ممکن است که مردم تحصیلکرده این کشور ثروتمند اینقدر فقیر و غیرآزاد باشند؟ پول روسیه از کجا میآید و در کجا ناپدید شده است؟ چرا این کشور ثروتمند با تاریخ طولانی و پیشرفتهای فناوری معروف، مردمش را اینقدر ناراضی و ناسالم کرده است؟
سوختهای فسیلی و ارتش
پاسخ به پرسشی در مورد اینکه مقصر همه این مشکلات چیست یا کیست ساده است؛ دولت روسیه. این دولت، بسیار بزرگ، قدیمی و پرهزینه است، متکی به مردم نیست و کاملا به منابع طبیعی و بیشتر به یک نوع منبع طبیعی وابسته است، یعنی سوختهای فسیلی. تا قبل از جنگ اوکراین، کشورهای روسیه، ایالاتمتحده و عربستانسعودی تروئیکایی را تشکیل میدادند که در استخراج نفت، جهان را رهبری میکرد. روسیه همچنین بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی در سراسر جهان و ششمین تولیدکننده بزرگ زغالسنگ بود. اگر تمام کالریهای کربنی را افزایش دهید، روسیه احتمالا در رتبهبندی جهانی قرار میگیرد. با احتساب سوختهای فسیلی روسیه که به خارج از کشور تحویل دادهشده و سوزانده شدهاند، در سال ۲۰۱۸ بیش از هر کشور دیگری در جهان غیر از ایالاتمتحده کربن تولید کرده است.
طی ۲۰سال پس از روی کار آمدن پوتین، هزینههای نظامی روسیه از یکتریلیون دلار فراتر رفته است؛ مبلغی هنگفت، اما بخش ناچیزی از سود نفت و گاز روسیه. قبل از تهاجم تمامعیار به اوکراین در سال گذشته، هزینههای نظامی، امنیتی و اجرای قانون برابر با یکسوم هزینههای فدرال بود. در سال ۲۰۱۴، صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرد که تا سال ۲۰۱۶، یکچهارم بودجه فدرال روسیه مخفی خواهد بود؛ اتفاقی بینظیر در اقتصادهای مدرن. در اوایل قرن بیستویکم، روسیه نابرابرترین کشور در میان کشورهای توسعهیافته، نظامیترین کشور در میان کشورهای بزرگ و غیرقابلپیشبینیترین آنها بود.
«آلبرت او. هیرشمن»، یکی از پیشگامان اقتصاد توسعه، استدلال میکند که وقتی مردم از رهبران خود ناراضی هستند، دو گزینه دارند: «صدا» یا «خروج». در دهه ۱۹۹۰، مردم روسیه صدایی داشتند یعنی فرصتی برای ابراز نارضایتی خود در حوزه عمومی و گاهی اوقات در انتخابات دموکراتیک. این صدا زمانی که پوتین در سال ۲۰۰۰ به قدرت رسید خاموش شد. رئیسجمهور جدید سپس اولین نبردهای خود را علیه مدرنیته، جامعه باز و حقوق اساسی آغاز کرد. در پاسخ، میلیونها روس و غیرروس کشور را ترک کردند. عدهای دیگر تمایلشان برای فرزندآوری کم شده بود. کاهش جمعیت روسیه اعمال حق خروج مردم از کشور بود. افراد ناسالم در جوانی مردند. مردم ناراضی و ناامید از تولیدمثل خودداری کردند. فرآیندهای جمعیتی به رویدادهای سیاسی واکنش فعال نشان دادند.
تولد، سقطجنین و کاهش جمعیت
نرخ زادوولد روسیه از سال ۲۰۱۴ بهطور پیوسته در حال کاهش بوده و اکنون در پایینترین سطح تاریخی قرار دارد. از زمان حمله به اوکراین، تعداد کودکان کمتری در روسیه نسبت به دوسال شیوع ویروس کرونا در روز متولد میشود. همانطور که «الکسی راکشا»، جمعیتشناس روسی، اشاره کرده است در سال ۲۰۲۳ کمترین تعداد نوزادان در کل تاریخ روسیه به دنیا آمده است، حتی کمتر از زمان جنگجهانی دوم. از اواخر دوره شوروی، روسیه پیشرو جهانی در نرخ سقطجنین بوده است. دولت روسیه که ظاهرا نگران این موضوع است، مدتها تلاش کرده است با ابزارهای مختلف از ممنوعیت سقطجنین (از سالهای آخر استالینیسم گرفته تا پرداختهای «سرمایه مادری» پوتین که برای حمایت و تحریک خانوادهها طراحیشده است) جلوگیری کند.
از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۵، تعداد سقطجنین در روسیه از ۶/ ۳میلیون به ۸/ ۰میلیون کاهش یافت، بااینحال، انفجاری از باروری حاصل نشده است. تعداد تولدها در سال بهآرامی به تعداد سقطها نزدیک شد، اما تنها در سال ۲۰۰۷ از آن فراتر رفت. روسیه جنگهای خود را شروع میکرد و به پایان میرساند، اما روسها جنینهای خود را با همان سرعتی که به دلایل طبیعی میمیرند، سقط میکردند. در سال ۲۰۲۰، نسبت سقط به ازای هر تولد در روسیه دوبرابر بیشتر از ایالاتمتحده بود. در طول سالهای پردرآمد نفت و گاز که در سال ۲۰۱۴ به پایان رسید، روسیه حدود ۱۰میلیون مهاجر را جذب کرد که بیشتر آنها مردان جوان از آسیای مرکزی و چین بودند.
با آمدن به مسکو و جنوب سیبری، آنها با دستمزدهای نسبتا بالا برای کارهای سخت جذب شدند. پس از اشغال کریمه در سال ۲۰۱۴ و کاهش ارزش روبل در سال ۲۰۱۶، میلیونها کارگر مهاجر روسیه را ترک کردند. پنجمیلیون شهروند فدراسیون روسیه در طول ۲۰سال اول حکومت پوتین این کشور را ترک کردند، اما یکمیلیون نفر تنها در سال گذشته، از زمان حمله به اوکراین گریختند. بسیاری از آنها متخصصان ماهر هستند (کارشناسان فناوری اطلاعات، پزشکان، پرستاران، روزنامهنگاران و مهندسان). این فرار مغزها تنها بر مشکل کاهش جمعیت روسیه افزوده است.