فرید زکریا در واشنگتنپست سیاست عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل را تحلیل کرد
احیای دوباره سیاست دو ستونی آمریکا
این یک پیروزی بزرگ برای واشنگتن خواهد بود.برای بیش از یک دهه، ایالات متحده در جستوجوی نقشی در خاورمیانه بوده است که نقش شبه امپراتوری قدیمی را نداشته باشد و در عین حال منافع ایالات متحده را در این منطقه حیاتی تضمین کند و به واشنگتن اجازه دهد تا بر چالشهای بزرگتر ناشی از روسیه و چین تمرکز کند. پرزیدنت بایدن با سازماندهی یک اتحاد نرم بین اسرائیل و عربستان سعودی، میتواند به این دو کشور برای با ثبات نگاه داشتن منطقه از نظر اقتصادی و نظامی تکیه کند. البته قیمتی هم دارد و این قیمت قابل توجه است. عربستان سعودی ضمانت امنیتی ایالات متحده و فناوری ایالات متحده را برای ایجاد صنعت انرژی هستهای میخواهد. این شامل غنیسازی داخلی اورانیوم است که ایالات متحده هرگز در کشور دیگری آن را انجام نداده است. (البته، بسیاری از کشورهای دارای صنایع هستهای داخلی، از هند تا فرانسه، اورانیوم خود را غنیسازی میکنند.) درک من، بر اساس منابعی در دولت ایالات متحده، این است که دو طرف به توافق درباره موضوع هستهای نزدیک شدهاند.
احتمالا شامل تاسیسات غنیسازی تحت کنترل ایالات متحده در عربستان سعودی است.بنا بر گزارشها، چتر امنیتی حاوی نسخهای از ضمانت ماده ۵ ناتو نیست، بلکه تعهدی ملایمتر برای پاسخگویی و اقدام در صورت حمله به عربستان سعودی است. این امر مستلزم زبانی دقیق است تا اطمینان حاصل شود که درصورت بروز بحران در عربستان سعودی، مانند سالهای اخیر، این بند مورد استناد قرار نمیگیرد. این باید شامل برخی از تضمینها باشد که سعودیها منافع ایالات متحده را در قیمت نفت برآورده میکنند، تاسیسات نظامی چین را از قلمرو خود حذف میکنند و به ارزش دلاری نفت خود ادامه میدهند. با فرض اینکه بتوان بر این مسائل غلبه کرد، واشنگتن باید چتر امنیتی خود را روی عربستان سعودی باز کند.
حقیقت این است که از زمان دکترین کارتر در سال۱۹۸۰ (که خلیجفارس را منطقه ای با منافع «حیاتی» برای ایالات متحده اعلام کرد)، واشنگتن دریافته است که مداخله یک قدرت متخاصم در منطقه خلیجفارس، رگ حیات اقتصادی دنیای صنعتی را تهدید میکند. هنگامی که چنین حمله ای علیه کویت در سال۱۹۹۰ صورت گرفت و مستقیما عربستان سعودی را تهدید کرد، ایالات متحده در واقع به نجات ریاض آمد.بزرگترین چالش با اسرائیل است. این معامله با راستترین و افراطیترین کابینه در تاریخ اسرائیل منعقد خواهد شد؛ کابینهای که در تلاش است ساختار قانون اساسی را تغییر دهد و به سمت غیرممکن ساختن کشور فلسطین حرکت کند. اما عربستان سعودی و ایالات متحده اهرمهای زیادی دارند: اسرائیل بیش از آنها به این توافق نیاز دارد - و بهویژه، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل که با اعتراضات گسترده، محاکمه مداوم و ائتلافی بیقرار از افراطگرایان مواجه است.
اگر واشنگتن و ریاض با یکدیگر همکاری کنند، ممکن است بتوانند ائتلاف جدیدی بین ایالات متحده، عربستان سعودی و اسرائیل ایجاد کنند که میتواند پیشرفت بیشتری نسبت به دهههای گذشته در زمینه حقوق فلسطین داشته باشد. هم ریاض و هم واشنگتن باید برای نتانیاهو روشن کنند که او باید گامهای سختی بردارد تا راهحل دو کشور را باز نگه دارد. این به معنای توقف گسترش شهرکهای یهودی در کرانه باختری، پایان دادن به قانونی شدن پاسگاههای غیرقانونی و باز شدن مناطقی است که در حال حاضر تحت کنترل اسرائیل است تا به فلسطینیها اجازه دهد شهرهای خود را در کرانه باختری گسترش دهند.این باعث خشم شدیدترین شرکای ائتلاف نتانیاهو میشود که میخواهند تمام کرانه باختری را ضمیمه کنند.
اما راهی برای خروج از بنبست وجود دارد. همانطور که مارتین ایندیک، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل به من گفت: «بایدن باید یک معامله بزرگ استراتژیک را به بیبی ارائه دهد که شامل اقدامات قابل توجهی درباره مساله فلسطین باشد. بگذارید بیبی بفهمد چگونه ائتلاف خود را مدیریت کند یا چگونه آن را بشکند و ائتلاف جدیدی تشکیل دهد. آنچه بایدن پیشنهاد میکند برای ایالات متحده، عربستان سعودی و اسرائیل خوب است. نباید اجازه داد افراطگرایان در کابینه نتانیاهو آن را وتو کنند.»نتانیاهو بر این باور است که دولت سعودی در واقع به فلسطینیها اعتنا نمیکند و آنها را برای امتیازات نمادین میفروشد. اما او ممکن است در این فرض اشتباه کند. محمد بنسلمان، ولیعهد، روحانیون و محافظهکاران مذهبی را در حاشیه نگه داشته؛ درحالیکه فضای کشور را باز کرده و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی بزرگی را اجرا کرده است.
بنسلمان ممکن است نخواهد با رها کردن فلسطینیها به حال خود آنها [روحانیون و محافظه کاران مذهبی] را عصبانی کند. اگر او اصرار کند، ممکن است که بایدن از او حمایت کند. برخی از سناتورهای دموکرات احتمالا برای نتانیاهو روشن خواهند کرد که بهای تصویب سنا حرکتی واقعی برای راهحل دو کشوری است. در این صورت، نتانیاهو باید تصمیم بگیرد که چه چیزی بیشتر میخواهد: یک پیشرفت واقعا تاریخی یا حفظ ائتلاف جنجالی و افراطی خود.