هر گام موفق به ایجاد اعتماد و اطمینان کمک می‌کند که همیشه تابع اصل روسی است، که ریگان دوست داشت آن را نقل کند: «اعتماد داشته باش اما راستی‌آزمایی کن.» فرآیند اعتمادسازی برای از هشدار خارج کردن موشک‌های بالستیک قاره‌پیما می‌تواند به‌طور بالقوه به احیای مذاکرات کنترل و کاهش تسلیحات کمک کند، همان‌طور که توافق اولیه برای همکاری در «مراکز کاهش خطر هسته‌ای» در دهه۱۹۸۰ انجام شد. خود «مراکز» می‌توانند به‌عنوان انجمنی برای تبادل اطلاعات درباره این از هشدار خارج کردن مرحله‌ای و تبعیت بعدی عمل کنند. روند تعهدات یک‌جانبه‌ متقابل نیز سابقه‌ موفقیتآمیزی در اقداماتی دارد که از سوی رئیس‌جمهور «جورج بوش» و «بوریس یلتسین» در «ابتکارات هسته‌ای ریاست‌جمهوری» سال۱۹۹۱ اتخاذ شد؛ زمانی که هر دو طرف به تعهدات متقابل یک‌جانبه خود برای محدود کردن و کاهش قابل‌توجه تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی خویش عمل کردند.

دوم، ما به سمت بازسازی روابط کاری بلندمدت ایالات‌متحده - روسیه حرکت می‌کنیم که امکان همکاری در زمینه‌ی کاهش خطرات هسته‌ای را فراهم می‌کند. هر دو کشور در حال حاضر در یک دنیای هسته‌ای چندقطبی حضور دارند که بسیار متفاوت از دنیای دوقطبی قدیمی دوران ایالات‌متحده - شوروی است همراه با چالش غلبه بر بی‌اعتمادی انباشته‌شده در روابط کنونی آمریکا -روسیه. حتی در موقعیت‌هایی که با خصومت آشکار مشخص نمی‌شوند، تحقیقات مذاکره‌ای از سوی «جیمز کی.سبنیوس»، استاد دانشکده‌ بازرگانی هاروارد، یکسوگیری معمولی انسانی را نشان می‌دهد: اینکه یک‌طرف را «صادق‌تر و از نظر اخلاقی درست‌تر» درک کنیم؛ درحالی‌که طرف مقابل را غیرقابل‌اعتماد، ناصادق و جوینده مزیت یک‌جانبه بدانیم.

این را می‌توان تا سال۲۰۱۴ در برخی ارزیابی‌ها از شیوه‌های مذاکراتی پوتین- روسیه دید که در عمل مشابه دیدگاه‌های آمریکا درباره تاکتیک‌های مذاکراتی شوروی از بدترین روزهای جنگ سرد است. «جیمز استاوریدیس» فرماندهی ارشد سابق ناتو در سال۲۰۱۶ نوشت: «روس‌ها به این فکر نمی‌کنند که چگونه می‌توانند یک نتیجه ‌برد-برد را در تفکر مذاکراتی ایجاد کنند، بلکه به این فکر می‌کنند که چگونه می‌توانند طرف مقابل را شکست دهند.» استاوریدیس به «بی‌اعتمادی، فوران بی‌ادبی و بدبینی، تهدیدهایی برای کنار کشیدن از بحث‌ها و نشان دادن مکرر انگشت اشاره» اشاره می‌کند. فهرست کوتاه ارزیابی‌های آمریکا از رفتار مذاکره‌کننده‌ شوروی در دهه‌های ۱۹۵۰-۱۹۶۰ را به یاد می‌آورم که اینها هستند:

 از گستاخی و بدگویی استفاده کنید.

 از فرآیند مذاکره برای اهداف تبلیغاتی استفاده کنید.

 نسبت به کسانی که شوروی در حال مذاکره با آنهاست، نگرش خصمانه را حفظ کنید.

 سرسخت باش و برای فرسودگی حریف تلاش کن.

 سازش را به‌عنوان ضعف در نظر بگیرید.

 حیله‌گر باشید. با کم‌توجهی به حقیقت یا بدون توجه به حقیقت از فریب استفاده کنید.

 از دادن امتیاز امتناع کنید؛ امتیازها را نشانه‌ی ضعف بدانید نه حسن نیت.

 بر نارضایتی‌های اتحاد جماهیر شوروی از حریف تاکید کنید.

رویدادهای پس از موفقیت تاریخی ریگان-گورباچف ما را به این نقطه از بی‌اعتمادی و خصومت عمیق کشانده است. بسیاری از روس‌ها به گسترش ناتو تا مرز روسیه و اعتقاد آنها به این اشاره می‌کنند که ایالات‌متحده از وضعیت ضعیف آنها پس از اقدامات بزرگ گورباچف برای وحدت دوباره‌ آلمان (و همچنین تهاجم آمریکا به عراق، لیبی و سوریه) استفاده کرد. در طرف ایالات‌متحده، بسیاری علت بحران در روابط را ناشی از رویدادهای اوکراین، الحاق کریمه به روسیه و دخالت روسیه در انتخابات ایالات‌متحده و اروپا می‌دانند. کیسینجر در تحلیل خود از روابط ایالات‌متحده-روسیه بر اهمیت عزت و کرامت تاکید می‌کند؛ عاملی که اکثر شخصیت‌های سیاسی آن را ناملموس و گریزان می‌دانند، اما بسیاری در زمینه‌ مذاکره آن را عنصر کلیدی در ایجاد نتایج موفقیت‌آمیز مذاکره می‌دانند.

در سال۲۰۱۶، کیسینجر به سردبیر این مجله [نشنال اینترست] تاکید کرد که غرب باید به‌طور فعال هدف بلندمدتی را برای ادغام روسیه در جامعه‌ امنیتی اروپا دنبال کند و اینکه ایالات‌متحده هیچ راهبردی ارائه نکرده است؛ «هیچ برداشتی از خود ندارد جز اینکه روسیه روزی با یک تغییر خودکار به جامعه جهانی خواهد پیوست.» او سپس برای «جفری گلدبرگ» (نویسنده‌ی آتلانتیک) استدلال کرد که «با روسیه باید با کنار گذاشتن گزینه‌های نظامی برخورد کرد، اما به‌گونه‌ای که با توجه به تاریخی که دارد، کرامت و منزلتش حفظ شود.» ازآنجاکه روابط ایالات‌متحده-روسیه پس از الحاق کریمه به تقابل شدیدتری رسید، کیسینجر مکرر تاکید کرد که «روسیه کشوری وسیع است که در تعریف چیستی خود دچار آسیب‌های داخلی بزرگی شده است. باید در برابر تجاوزات نظامی مقاومت کرد. اما روسیه به این احساس نیاز دارد که همچنان مهم است.»

کمتر کسی در غرب می‌داند که یلتسین، رئیس‌جمهور روسیه در پایان دوره‌ ریاست‌جمهوری خود به‌شدت عصبانی بود و گفت که رئیس‌جمهور بیل کلینتون با روسیه «مانند هائیتی» رفتار می‌کند. یلتسین با تلخی تاکید کرد: «روسیه دوباره برخواهد خاست.» پوتین در پی تحقق این وعده، توسط یلتسین برگزیده و با این وعده که «روسیه را سر پا خواهد کرد» و موقعیت خود را به‌عنوان یک قدرت بزرگ بازگرداند، انتخاب شد. از زمانی که پوتین در کنفرانس امنیتی مونیخ در سال۲۰۰۷ یک سخنرانی تند ایراد کرد، رهبر روسیه بارها و بارها با لحنی از تمایل به انتقام، خشم خود را از اینکه مورد ظلم قرار گرفته ابراز کرد. حتی گورباچفِ طرفدار غرب از الحاق کریمه حمایت کرد و به‌شدت از تلاش‌های غرب برای «بیرون راندن روسیه از ژئوپلیتیک» شکایت کرد.