یادداشت-بخش چهارم
«تیان شیا»؛ نظم بینالمللی چینمحور
الف) نظام سلطنتی که شامل عناصر خاص آریستوکراتیک است.
ب) یک شبکه بازِ متشکل از یک دولت اصلی جهانی و دولتهای فرعی، بسته به تنوع فرهنگها، ملتها یا شرایط جغرافیایی.
ج) مسوول نهادهای جهانی، قوانین و نظم جهانی، کنترل منابع مشترک مانند آب و مواد معدنی، با صلاحیت تشخیص مشروعیت خرده دولتها، نظارت بر شرایط اجتماعی و سیاسی آن و رهبری اردوکشیهای تنبیهی در زمانی که اقدامات خرده دولت یا خرده دولتها مغایر با قانون و نظم جهانی است.
د) توجیه شورش درصورتیکه حکومت جهانی به عدالت خیانت کند یا از آن مسوولیتهایش سوءاستفاده کند که در این مرحله مشروعیت خود را از دست خواهد داد.
و) مجاز دانستن تحرک آزادانه مردم برای مهاجرت و کار در هر دولت؛ «تیان شیا» یک نظم جهانی است نه یک فلسفه ملیگرایانه.
در این طرح، مفهوم «خارجی بودن» دیگر وجود ندارد. نظام سیاسی باید به «همه زیر بهشت»- بدون بیگانگان و بدون کافران- گسترش یابد.در عصر طلایی هارمونی- یا داتونگ- جهان در تجسم مدرن خود (که برای همه مشترک است)، «تیان شیا وی گونگ» بوده و خواهد بود. افراد شایسته و توانا ارتقا مییابند، مردم به شکل مساوی از یکدیگر - خواه خویشاوندان یا غیر آنها- مراقبت و حسن نیت پیشه میکردند. دزدان و شورشیان وجود نداشتند. ژائو با گذار از «تیان شیا وی گونگِ» قرون گذشته به حال تاکید میکند که نهادهای موجود جهان نهتنها ناکافی بلکه غیرقابلجبران هستند.
او مطرح میکند که در فرآیند جهانیشدن، یک یا چند دولت-ملت ممکن است خود را به امپراتوریهای جدید متحول سازند. ژائو با ذکر مثالی از ایالاتمتحده آن را چنین توصیف میکند: به ارث بردن ویژگیهای امپریالیسم مدرن و تغییر از حکومت استعماری به سلطه بر جهان از طریق هژمونی یا به تعبیر آمریکاییها «رهبری آمریکا». این امپراتوری همهجانبه نهتنها به دنبال تسلط از نظر سیاسی و اقتصادی، بلکه از نظر فرهنگی و از طریق کنترل دانش است؛ اما [قانع نبوده و] باز هم بیشتر میخواهد. ژائو استدلال خود را با استناد به نظر پروفسور جوزف نای، استاد دانشگاه هاروارد تقویت میکند که میگفت مشکل در امپراتوری «کمکشش» آمریکاست نه - همانطور که پل کندی، استاد دانشگاه ییل معتقد بود- «پر کششی».