نگاه دیگران-بخش سی وسوم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
طی سالها، با نزدیکتر شدن روابط بین ایالاتمتحده و اسرائیل، رفتار اسرائیل همچنان سیاستگذاران آمریکایی را بهسوی عدم تمرکز و پراکندگی حواس سوق میداد؛ اما خشم آمریکاییها تاثیر کاهشی داشت، چنانکه اسرائیلیها در توانایی خود برای مقاومت در برابر حامی بخشنده خود اطمینان بیشتری پیدا کردند. پس از اولین دیدار رئیسجمهور کلینتون با نخستوزیر نتانیاهو در سال۱۹۹۶ در کاخ سفید، او [کلینتون] از دستیاران خود پرسید که آیا نتانیاهو متوجه شده است که با چه ابرقدرتی در ارتباط است یا خیر؟
در ژانویه۲۰۱۴، «موشه «بوگی» یعالون» وزیر جنگ اسرائیل، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا را متهم کرد که در اولین تلاشش برای ترویج صلح در میان اسرائیل- فلسطین «وسواسی و مسیحایی» عمل کرده است و افزود که امیدوار است کری جایزه نوبل بگیرد و «ما را به حال خودمان بگذارد». با وجود خشمی که به دنبال این اظهارات در واشنگتن پدید آمد، یعالون عذرخواهی نکرد و نتانیاهو هم اظهارات وزیر جنگ خود را محکوم نکرد. وقتی کری با «چاک هاگل» وزیر دفاع تماس گرفت تا به او پیشنهاد کند که دیدار رسمیِ آتی یعالون از ایالاتمتحده را بهعنوان نمایشی از نارضایتی دولت اوباما به تعویق بیندازد، هاگل قدری درنگ کرد. او از سوی سازمانهای حامی اسرائیل در جلسه رأی اعتمادش [تایید صلاحیت] بهدلیل انتقاد از اسرائیل موردحمله قرار گرفت و دیگر حس و حالی نداشت تا به لانه زنبور سقلمه بزند.
چهارشنبه، ۲۳سپتامبر۱۹۷۰، واشنگتن، دیسی.کیسینجر یک جلسه صبحگاه میان مدیران شورای امنیت ملی با رئیسجمهور برای بررسی تحولات شبانه [شب قبل] برگزار کرد. هلمز گزارش داد که این سه تیپ زرهی سوریه از اردن عقبنشینی کردهاند، دو تیپ به پادگانها بازگشتند و تیپ سوم نیز به سمت مرز سوریه میرود. نیکسون به سرعت میخواست اعتبار این کار را به نام خود ثبت کند. او با رضایت به مشارکتکنندگان در NSC گفت: «اگر سوریها چنین کنند، در حقیقت این کارشان بهدلیل اتخاذ مواضع قاطع از سوی ایالاتمتحده بوده است.» بااینحال، راجرز اشتهای کمی برای همراهی داشت. با بحرانی که بهظاهر داشت تخفیف مییافت، او میترسید ازآنجاکه نیروهای IDF بسیج شدهاند، اسرائیلیها فرصت برای حرکت بهسوی اردن را مغتنم شمارند. او از نیکسون میخواست به آنها هشدار دهد که مداخله نکنند و روشن سازد که اگر آنها چنین کنند، تعهدات آمریکا دیگر الزامآور نخواهد بود.
راجرز متوجه نشد که نیکسون از دشمنی او با کیسینجر خسته شده است. یک روز قبلتر، او به «اچ.آر. «باب» هالدمن» رئیس ستاد ارتش خود محرمانه گفته بود که دیگر نمیتواند این وضعیت را تحمل کند و یکی از آن دو باید برود. اکنون راجرز موفق شد تا او را به دفاع از اسرائیل برانگیزد. نیکسون خاطرنشان کرد که این حسین بود که از اسرائیل درخواست کمک کرد.هر آنچه راجرز به اسرائیلیها منتقل میکرد، نیاز به تصدیق این مساله داشت که «آنها مسوولانه عمل کردهاند و... در واقع، به ابتکار ایالاتمتحده پاسخگو بودهاند.» درحالیکه پیام باید این را روشن کند ایالاتمتحده دیگر خواهان اقدام یکجانبه اسرائیل نیست، اما نیکسون میگفت که پیام همچنین باید تاکید کند «که ما از همکاری اسرائیل سپاسگزاریم.»
با وجود دستورات صریح رئیسجمهور، راجرز شخصا پیامی کوتاه و کوبنده برای سیسکو نوشت تا به رابین برساند. سیسکو که حالا با کیسینجر همکاری میکرد، پیشنویس را برای تایید نزد او فرستاد. دستیابی کیسینجر به این نامه چنان بود که او نتوانست در برابر آن مقاومت ورزد. بنابراین یادداشتی برای نیکسون فرستاد و در آن نامه به این پیام منفی اشاره کرد و بر نقش راجرز در تدوین آن تاکید کرد. کیسینجر با درک اینکه رئیسجمهور از کجا آمده است، متنی جایگزین را توصیه کرد که بیانگر قدردانی دولت ایالاتمتحده از «پاسخ سریع و مثبت اسرائیل به رویکرد ما» بود؛ اما خاطرنشان کرد که در شرایط تغییریافته، تضمینهای قبلی دیگر قابلاجرا نیست. وقتی راجرز از تایید نیکسون برای بازنویسی نامهاش اطلاع یافت، به سرعت به کاخ سفید رفت تا با نیکسون (که در مخفیگاه ساختمان قدیمی دفتر اجراییاش انزوا گزیده بود) روبهرو شود. کیسینجر خشمگین شد. همانطور که هالدمن در دفتر خاطرات خود در آن بعدازظهر اشاره کرد، «از سر K [منظور کیسینجر است] بخار درمیآمد و وقتی این را دید گفت که میرود و نمیتواند دیگر این وضعیت را تحمل کند.»
نیکسون پیشنویس کیسینجر را بهجای پیشنویس راجرز انتخاب کرد و این کار به شکل وظیفه شناسانهای از سوی سیسکو به رابین منتقل شد. کیسینجر با تماس تلفنی پیگیر شد تا پیام مضاعف و شخصی نیکسون را به مایر برسانید: «رئیسجمهور هرگز نقش اسرائیل را در جلوگیری از وخامت اوضاع اردن و در جلوگیری از تلاش برای سرنگونی رژیم در آنجا فراموش نخواهد کرد... . ایالاتمتحده خوشحال است که متحدی مانند اسرائیل در خاورمیانه دارد. این اتفاقات در تمام تحولات آتی موردتوجه قرار خواهد گرفت.» رابین در خاطرات خود خاطرنشان میکند که این احتمالا «ژرفترین بیانیهای بود که تاکنون توسط رئیسجمهور ایالاتمتحده درباره اتحاد متقابل بین دو کشور» مطرحشده بود. البته، بر اساس معیارهای امروزِ مربوط به ادبیات طرفداری از اسرائیل از سوی روسایجمهور آمریکا، این بیانیه ملایم بود. اما در آن روزها، زمانی که اسرائیل هنوز برای تحکیم روابط خود با ایالاتمتحده تلاش میکرد، نشاندهنده یک پیشرفت بود: آنها اکنون «متحدان استراتژیک» بودند. برای ژنرال بیاحساسی مثل رابین و برای دانشجوی تاریخی مانند کیسینجر، این مبنای بسیار محکمتری برای روابط بود تا ارزشهای مشترکی که اسرائیل قبلا برای توجیه حمایت آمریکا از اسرائیل بر آن تکیه داشت.