۱۰۰ساعت اول نبرد

به نظر می‌رسد روسیه بسیار بیش از گذشته از ژنرال‌های با دانش کافی بی‌بهره شده باشد؛ چراکه امروز ما می‌دانیم ارتش این کشور با اطلاعات کافی به اوکراین حمله نکرده است. آنها نه از ایمان سربازان و مردم اوکراین به جنگ با خبر بودند و نه از تغییر اهمیت تجهیزات جنگی چیزی می‌دانستند. نتیجه آنکه در همان روز اول حمله غافگیر شدند و بالعکس مزیت غافلگیری را که مختص ارتش حمله‌کننده است، از دست دادند. این درحالی بود که نیروهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس از هفته‌ها قبل تمام تحرکات روس‌ها را به اطلاع ژنرال‌های اوکراینی می‌رساندند. اگرچه زلنسکی علاقه‌مند نبود احتمال بالای حمله روسیه را باور کند، اما افسران این کشور با توجه به دانش و تجربه حمله را قریب الوقوع می‌دیدند. نتیجه آنکه مسکو ۴ یا ۵ روز اول نبرد را که معمولا در هر جنگی بسیار حیاتی است، از دست داد.

گزارش‌ها نشان می‌دهد روس‌ها آن‌قدر از عزم مردم کشور قربانی بی‌خبر بودند و در ابتدا بیشتر از نیروهای وظیفه استفاده کردند و حتی چتربازان زبده لشکر ۹۸هوابرد با حداقل برنامه برای نبرد و بیشتر با هدف اشغال، به عمق خاک این کشور حمله کردند. همچنین به نظر می‌رسد که غرب و نیروهای اطلاعات و شناسایی اوکراین در عملیات‌های جداگانه و گسترده موفق شده بودند در همان دو روز اول نبرد با از بین بردن خطوط لجستیک روس‌ها در بخش راه‌آهن، جاده و پل‌ها سرعت پیشرفت ستون‌های زرهی و مکانیزه حریف را کند و حتی متوقف کنند. این بخش از جنگ روسیه- اوکراین شبیه به هجوم اولیه ارتش عراق به خاک ایران است که نیروی هوایی ارتش و بالگردهای کبرا نفس ارتش دشمن را در ۸ روز اول جنگ گرفتند و عراق نیز نتوانست از عنصر غافلگیری استفاده کند.

از ۲هزار سال قبل به این‌سو تجهیزات نظامی مدام جایگاهشان تقویت شده است یا از اهمیت می‌افتند. زمانی لژیونرهای رومی و شوالیه‌های فرانسوی میداندار جنگ‌ها بودند و با افزایش قدرت کمان‌ها و بعدها تفنگ از قدرت آنها به‌شدت کاسته و حتی از صحنه نبرد محو شدند. در جنگ دوم جهانی نیز اهمیت رزم‌ناوها و نبرد ناوها (ناوهای با تناژ بالای ۲۰ هزار تن و زره و توپ‌های بسیار عظیم) کاهش یافت و اکنون به نظر می‌رسد که این جنگ‌افزارها بدون پشتیبانی هوایی (ناوهای هواپیما بر) دیگر اهمیت خود را از دست داده‌اند. انهدام ناو معروف مسکوا تنها با شلیک ۲ موشک نپتون نشانگر همین اتفاق است. به نظر می‌رسد فرستادن ناوهای بزرگ به دریا بدون پشتیبانی هوایی و موشکی و توانایی‌های جنگ الکترونیک مانند ساختن خانه‌ای بزرگ بدون سقف است.

همچنین چنان‌که در جنگ‌های عراق و آمریکا و صربستان نشان داده شد، تانک بیش از گذشته به عنصر دوم میدان نبرد تبدیل شده است. واحدهای کوچک موشک‌انداز امروزه به سادگی با کمین در جنگل‌ها و تپه‌ها تانک‌های گران‌قیمت و پرسنل آنها را به آتش می‌کشند و این سازه عظیم و سنگین قادر به مراقبت از خود نیست. همچنین موشک‌های دوش‌پرتاب حرارتی قدرت بالگردها را نیز کاهش داده و موشک‌های استینگر به سادگی از ۶کیلومتری بالگردهای روسی نظیر کاموف و میل ۲۴ را ساقط می‌کنند.

در این جنگ نابرابر اما آنچه به کمک اوکراین آمد، مشاوره‌های خوب افسران ناتو و ارسال تجهیزاتی نظیر پهپاد و موشک بود. البته از یاد نبریم که اوکراین خود یکی از منابع اصلی تولید تسلیحات اتحاد شوروی سابق بوده و هست و به همین دلیل توانست موشک‌های خود را ارتقا دهد. پهپادها با استفاده از ویژگی ارزانی و فراوانی در این جنگ مانند جنگ ارمنستان و جمهوری‌آذربایجان به خوبی اهمیت خود را به رخ نظامیان روسی کشیدند. بی شک صدها تانک و نفربر و هزاران سرباز روس تنها با همین ابزار، از ذخایر جنگی روسیه کسر شدند. پهپادها، آرام، تقریبا نامرئی و بسیار کشنده ظاهر شدند. این جنگ‌افزار مانند هواپیمای شکاری احتیاج به خلبان‌های با ارزش (هزینه تربیت یک خلبان استاندارد بالا با ۱۰ سال سابقه پرواز بین ۲۰ تا ۱۰۰میلیون دلار بسته به کشور و ارتش مورد نظر برآورد می‌شود) ندارد و یک اپراتور از صدها کیلومتر دورتر از منطقه نبرد آن را کنترل می‌کند. این سلاح‌های ارزان‌قیمت که گاهی تا ۵درصد یک جنگنده قیمت دارند، می‌توانند به‌دلیل جثه کوچک از دست رادارها بگریزند و با بمب‌های هدایت‌شونده یا سقوط آزاد اهداف سخت و پر خطر را از بین ببرند.

البته هرچه از ابتدای جنگ به پیش رفتیم طرفین روش‌های بهتری برای مبارزه با پهپادها یافتند و تلفات پهپادها افزایش یافت؛ اما چنان‌که گفته شد این تلفات صرفا برای نیروی استفاده‌کننده، مادی است و هیچ پرسنلی کشته نمی‌شود. در دو هفته نخست هجوم روسیه به اوکراین، نیروهای مسلح اوکراین ده‌ها فیلم از شکار سامانه‌های پیشرفته پدافندی و جنگ الکترونیک توسط پهپادهای بیرق‌‌دار تی‌‌بی۲ (به‌‌تلفظ ترکی استانبولی، بایراکتار) منتشر کردند. از این پهپادها برای شکار تجهیزات توپخانه، خودروهای حامل سوخت و مهمات و همچنین آسیب‌‌رسانی به یک قطار حاوی سوخت در حال حرکت از کریمه به مناطق اشغالی اوکراین نیز استفاده شد و فیلم‌‌های عملیات‌ها منتشر شد. البته روس‌ها نیز بیکار ننشستند و با توسعه جنگ الکترونیک و استفاده از سامانه کراسوخا-۴ و جاسوسی الکترونیکی آفتوبازا برای اخلال در سامانه‌های هدایتی این پهپادها هزینه حملات را برای اوکراین افزایش دادند.

 بخش دیگر توانایی‌های اوکراین استفاده از موشک است. موشک‌ها از انواع مدل‌های ارزان‌قیمت ضد تانک جاولین تا مدل‌های گران‌تر ضد هواگردها و در اشکال گران‌تر ضد کشتی در عمل کشور دارنده این تسلیحات را در وضعیت بهتر قرار می‌دهد؛ چراکه موشک نیز مانند پهپاد از فواصل دور شلیک‌ می‌شود و خدمه را در معرض خطر قرار نمی‌دهد؛ اما به هر هدفی اصابت کند، نفرات آموزش‌دیده حریف را از بین می‌برد. به جز موسکوا روس‌ها ناو آدمیرال ماکاروف را نیز در دریای سیاه از دست دادند. این ناو از نوع فریگیت است که از نظر کارآیی و قدرت آتش کمتر از ناوشکن محسوب می‌‌شود. ماکاروف با وزن جابه‌‌جایی حدود ۴هزار تن، یکی از جدیدترین و پیشرفته‌‌ترین ناوهای روسیه در ناوگان دریای سیاه به شمار می‌‌آمد. این ناو با موشک نپتون هدف قرار گرفت. این موشک بومی اوکراین که از موشک خا-۳۵ روسی الگوبرداری شده، یک موشک ضد کشتی با برد تقریبی ۱۷۵کیلومتر و از نوع همان موشکی است که پیش‌تر علیه ناو فرماندهی مسکووا به‌کار گرفته شد و در نهایت آن را غرق کرد.

ضعف هوایی دو طرف

البته از نیروی هوایی اوکراین انتظاری نمی‌رفت که بتواند از بضاعت اندک خود در برابر قدرت سوم هوایی جهان دفاع کند، اما هر چه زمان بیشتر گذشت، همگان پی بردند که روسیه با سابقه فراوان صنایع هوایی خود و کشوری که ۳ دهه قبل پا به پای آمریکا مشغول توسعه صنایع هوایی خود (البته زمانی که صنایع نظامی اوکراین هم بخشی از صنایع عظیم نظامی شوروی بود) بود، حتی قادر نیست برتری هوایی را بر اوکراین تحمیل کند؛ درحالی‌که آمریکا یک مرحله بالاتر برتری مطلق هوایی یا حاکمیت هوایی را به سرعت در برابر صربستان و عراق به‌دست آورد.

بیشتر هواپیماهایی که روسیه در این جنگ استفاده کردند، از انواع سوخو ۲۴ و ۲۵، میگ ۲۹ و میگ ۲۵بودند که بیشتر نسل چهارم شکاری بمب‌افکن‌ها محسوب می‌شوند. این نوع هواپیماها اگرچه هنوز در بیشتر ارتش‌های دنیا استفاده می‌شوند، اما در برابر پدافندهای هوایی و شکاری‌های حریف آسیب‌پذیرند و سقوط تاییدنشده تعداد زیادی از این نوع هواپیماهانشان می‌دهد که چقدر این هواگردها در برابر شکاری‌های نسل موسوم به +۴یا ++۴ آسیب‌پذیرند. شکاری‌هایی نظیر گریپن، رافائل و یورو فایتر اروپا یا اف‌۱۵های ای‌ایکس و اف ۱۸های سوپر هورنت. این در حالی است که غرب و حتی کشورهای غرب آسیا به سرعت به سمت تجهیز خود با شکاری‌های نسل۵ نظیر اف۳۵ می‌روند و رفته‌اند. البته روس‌ها از انواع سوخو ۳۰، ۳۴ و ۳۷ نیز استفاده گسترده‌ای کردند که در گزارش‌های طرف اوکراینی خبر از سقوط آنها هم به گوش می‌رسد. این جنگنده بمب‌افکن‌ها از آخرین فناوری‌های روسیه بهره می‌برند.

اگرچه جنگ اوکراین را از یک منظر می‌توان جنگی مدرن دانست، اما از سوی دیگر باید اذعان کرد که بیشتر تجهیزات به‌کار گرفته‌شده در این جنگ تانک‌های قدیمی، توپ‌های قدیمی و حتی سلاح‌های دستی قدیمی است. با این وصف یک‌بار دیگر ثابت شد که سرباز آموزش‌دیده و با انگیزه حرف اول را در نبرد می‌زند. آنچه امروز صفوف مدافعان اوکراین را نگاه داشته است، همین نیروها هستند. واقعیت این است که بیشتر ارتش‌های دنیا پیشرفته‌تر از روسیه و اوکراین نیستند. ارتش‌های اروپای غربی هم اگرچه بسیار مجهزند، اما عمدتا کوچک و با ذخایر محدودند. در چنین شرایطی باید قبول کرد که سربازان آموزش‌دیده و با انگیزه کارآیی به مراتب بالاتری از ارتش‌های مدرن اما بی‌انگیزه یا با انگیزه ناکافی نظیر ارتش عربستان و امارات دارند.

با توجه به گسیل انبوه تجهیزات سنگین از روسیه به سمت شرق و جنوب اوکراین و بالعکس کمک‌های پیدا و پنهان غرب از کی‌یف و حتی اعزام غیررسمی کهنه‌سربازان آمریکایی و انگلیسی به این کشور به نظر می‌رسد شرایط به سمت جنگ فرسایشی و پر کشته پیش می‌رود و چون بحث غرور دو طرف مطرح است، بعید است به زودی شاهد توافق باشیم. روس‌ها با بمباران و موشک‌باران‌های گسترده سعی می‌کنند تا زیرساخت‌های اوکراین را نابود کنند و مردم این کشور را به زانو درآورند و اوکراین نیز با کمک غرب سعی خواهد کرد تا تلفات روسیه را به آنجا برساند که پوتین به مناطق کوچکی در شرق و شهرها و بندر راهبردی جنوب (ماریوپل، خرسون و لوهانسک) قناعت کند.