کابوس قرنطینه در چین

پس از ورود، او باید سه هفته قرنطینه می‌شد. با این حال، او هرگز نمی‌توانست حدس بزند که چقدر مصیبت را باید تحمل کند. «شو» از طریق یک رشته بدشانسی و برخورد با قوانین سخت کرونایی در چین، سه ماه آینده را باید در قرنطینه سپری کند و بین بیمارستان‌‌ها و اتاق‌‌های هتل در رفت‌وآمد باشد. «ویویان وانگ» در گزارش ۱۲ آوریل در نیویورک‌تایمز نوشت: او که از راند اول انزوا رهایی یافت، بلافاصله وارد مرحله دیگری از انزوا و قرنطینه شد. تا زمان پرواز بازگشت، او حدود ۲ روز آزاد بود و اصلا والدین خود را ندید. «شو» در مصاحبه‌ای از کالیفرنیا که اوایل ماه جاری به آنجا بازگشت و یک پست وبلاگی در پلتفرم رسانه اجتماعی WeChat درباره تجربه خود نوشت، گفت: «این مثل یک کابوس بود. فکر می‌کردم اگر این تجربه را بنویسم، بیشتر شبیه کابوس می‌شود: گویی در اول ژانویه روی تختخوابم در لس‌آنجلس خوابیده بودم و خواب بدی دیدم، یک‌آوریل بیدار شدم و هنوز در تختخوابم در لس‌آنجلس هستم و زمان میان ژانویه و آوریل به تازگی غیب شده است.»

چین بیش از دو سال است که برخی از سخت‌‌ترین محدودیت‌‌های قرنطینه‌‌ای در جهان را به‌‌دلیل پیگیری سرسختانه خود برای «کووید صفر» حفظ کرده است. ووهان، شهری که همه‌‌گیری در آن آغاز شد، به مدت دو ماه قرنطینه شد. شانگهای که در حال حاضر با بدترین شیوع کووید در حال مبارزه است، به مدت دو هفته قرنظینه شده است. سفرهای بین‌المللی «به» و «از» چین تقریبا وجود ندارد. این محدودیت‌‌ها منبع بحث‌های زیادی هم در داخل و هم در خارج از کشور بوده است. حتی پست وبلاگی «شو» که به‌طور گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی چین به اشتراک گذاشته شد، واکنش‌های قطبی‌ساز به همراه داشت: به این معنا که برخی از خوانندگان ابراز وحشت کردند، برخی دیگر آن را ماده اصلی یک فیلم کمدی نامیدند و برخی دیگر به «شو» به‌دلیل بازگشت به چین حمله و انتقاد کردند و آن را یک تصمیم خودخواهانه نامیدند که خطر ورود ویروس به کشور را به همراه داشت.

شو در چین به دنیا آمد و هفت سال پیش به ایالات متحده نقل مکان کرد، قاطعانه بی‌طرف مانده است. او گفت: «من هیچ‌کسی - نه شخص، نه دولت، نه سازمانی- را سرزنش نمی‌کنم. فقط می‌‌توانم خودم را به خاطر داشتن چنین بدشانسی سرزنش کنم.» سفر بدشگون او در ۲ ژانویه آغاز شد؛ زمانی که مسلح به آزمایش کووید منفی، از لس‌آنجلس به پرواز درآمد. در گوانگژو، او دوباره مورد آزمایش قرار گرفت، سپس برای قرنطینه به یک هتل فرستاده شد. اتاق او یک سورپرایز خوشایندی بود؛ حتی یک جکوزی بزرگ داشت. او فکر کرد شاید چند هفته آینده مانند یک تعطیلات کوچک باشد. قرار نبود این‌گونه شود. درست زمانی که می خواست دراز بکشد تا اندکی بیاساید، یک تماس تلفنی دریافت کرد که از مثبت بودن تست او در فرودگاه خبر می‌داد. او با آمبولانس به بیمارستان منتقل می‌شود.

شو مجبور بود وسایل حفاظتی پوشاننده کل بدن را که در درب خانه‌اش گذاشته شده بود، بردارد. نفس‌های او عینک و پوشش صورتش را تار و مه‌آلود می‌کرد. او در پست وبلاگ خود نوشت: «تنها چیزی که می‌توانستم ببینم قطرات بی‌پایان آبی بود که بی‌وقفه می‌چکید.» او چهار هفته بعد را در یک بیمارستان گذراند و با دو بیمار دیگر در یک اتاق مشترک قرار داشت. او هر روز با والدینش به‌صورت ویدئویی گفت‌وگو می‌‌کرد و به آنها اطمینان می‌‌داد که علائمش خفیف هستند. او از غذای خود عکس می‌گرفت تا به آنها نشان دهد که خوب غذا می‌خورد. (در واقع «شو» می گفت، او فقط از بهترین وعده‌های غذایی عکس می‌‌گرفت تا والدینش نگران نباشند). او از راه دور برای شرکت حقوقی که تاسیس کرده بود کار می‌‌کرد. در ۳۱ ژانویه، در آستانه سال نو- بزرگ‌ترین تعطیلات چین که او امیدوار بود آن را با خانواده خود بگذراند- در تبلت خود، تنها در رختخواب، «جشنواره بهاره گالا» را تماشا می‌کرد. شو ارتباط کمی با بیماران دیگر داشت و می‌گفت که هیچ‌کس واقعا حوصله معاشرت نداشت. او گفت: «در ابتدا احساس افسردگی زیادی کردم. تنها کاری که می‌توانید انجام دهید رنج کشیدن است. با ظرفیت محدود خود، زندگی روزمره خود را به بهترین شکل ممکن ترتیب دهید. زمانی که باید دوش بگیرید، دوش بگیرید. وقتی باید دندان‌هایتان را مسواک بزنید، مسواک بزنید.» در یک فوریه، او از بیمارستان مرخص شد و برای دو هفته دیگر تحت عنوان «بررسی پزشکی» به بیمارستان دیگری برای بیماران بهبودیافته منتقل شد. اما حتی پس از آن، مصیبت او تازه به نیمه رسیده بود. پس از خروج از بیمارستان دوم، «شو» به شانگهای پرواز کرد؛ جایی که اقوامی در آنجا داشت. (او از رفتن به شاندونگ منصرف شده بود؛ زیرا قوانین قرنطینه در آنجا در آن زمان سخت‌‌تر از شانگهای بود).آزمایشی که او در آنجا انجام داد که طبق قوانین محلی الزامی بود، منفی بود. برای اولین بار در یک ماه، او آزاد شد.

این آزادی دو روز طول کشید. در ۱۹ فوریه، مقامات بهداشتی گوانگژو به او اطلاع دادند که تست تنها مرد دیگری که با او از آخرین بیمارستان سوار اتوبوس بود، مثبت شده است. این باعث شد که «شو» دو هفته دیگر را در قرنطینه هتل بگذراند. سپس در ۶ مارس - همان روزی که قرار بود از قرنطینه آزاد شود - تماس دیگری دریافت کرد. یکی از مقامات به او گفت که دوباره آزمایشش مثبت شده است. «شو» گفت که از این مقام خواستار مدرک شد؛ اما او نپذیرفت. این مرد بدشانس می‌گوید: «سخت ترین بخش ماجرا برای من همان عدم‌اطمینان بود. هربار که فکر می‌کردم یک مرحله به پایان رسیده است و من در شرف آزادی هستم، کابوس دوباره برمی‌گشت.» به این ترتیب دوباره روندی دوباره شروع می‌شد که «شو» اکنون کاملا با آن آشنا بود. دو هفته دیگر در یک مرکز پزشکی. دو هفته بعد در یک هتل. سرانجام، در ۳۱ مارس، «شو» به‌طور واقعی آزاد شد. اما او که از مصیبت‌هایش خسته شده بود، امید خود را از دیدن والدینش از دست داده بود و پرواز یک آوریل را برای بازگشت به ایالات متحده رزرو کرد. تنها خویشاوندی که دید برادر کوچک‌ترش در شانگهای بود.شو به آستانه ویران شدن رسیده بود. او می گفت در خارج از کشور زندگی می‌کرد؛ اما بازگشت به وطن- که بر آن تمرکز کرده بود- برایش بسیار ارزشمند بود. اما هفته‌ها انزوا به او دیدگاه جدیدی داده بود. او می‌گفت: «ما می‌‌خواهیم به خانه برگردیم و دوباره یک خانواده شویم تا اجازه دهیم زندگی‌‌هایمان که از هم جدا شده‌‌ دوباره به هم جوش بخورد. اما اگر تلاش کردیم و موفق نشدیم، پشیمان نیستم. هنوز باید به خودم پاسخ دهم و با خودم کلنجار می‌روم. نمی‌توانم به‌خاطر این اتحاد دوباره با خانواده اجازه دهم سه ماه دیگر قربانی شوم.» این جوان چینی البته با کنترل‌های چین همدلی می‌کند. او می‌گفت که جمعیت کشور بسیار زیاد است و به سرعت رو به پیری دارد و زندگی با این ویروس می‌تواند فاجعه‌بار باشد؛ اما او تا زمانی که محدودیت‌ها کاهش نیابد، دیگر تلاشی برای بازگشت نخواهد کرد. «شو» می‌گوید: «در غیر این صورت، فکر می‌‌کنم هنوز هم احساس آسیب روحی می‌‌کنم. من واقعا می‌ترسم.»